با گذشت چند روز از انتشار فایل صوتی وزیر محترم امور خارجه و فروکش کردن هیجان روزهای اول ماجرا، چنین رخدادی حداقل از سه منظر راهبردی قابلبررسی است.
به گزارش خبرداغ به نقل از روزنامه رسالت ، با گذشت چند روز از انتشار فایل صوتی وزیر محترم امور خارجه و فروکش کردن هیجان روزهای اول ماجرا، چنین رخدادی حداقل از سه منظر راهبردی قابلبررسی است. صرفنظر از ابعاد پلیسی و امنیتی ماجرا و آنکه آیا اهداف انتخاباتی از چنین کاری دنبال شده یا نه، میتوان شخص محمدجواد ظریف را بزرگترین مانع در جهت دستیابی به توافقی متوازن با دنیای غرب در ایام پیش رو دانست. بخوانید:
یک. هر دیپلماتی میداند که مسائل پشت پرده مذاکرات باید حتی تا سالها بعد از مذاکره محرمانه بماند. دیپلماتها معمولا اسرار مذاکرات را حتی از نزدیکان و همکاران خود مخفی نگاه میدارند تا مبادا با درز اطلاعات حیاتی، به منافع کشور لطمه وارد شود. این در حالی است که وزیر خارجه، نه حتی سالها بعد، بلکه دقیقا در حین مذاکرات، روبه روی دوربین نشسته و با اطلاع از آنکه صدا و تصویر او ضبط میشود، به بیان مسائلی پرداخته که قطعا ضربهای بر پیکره امنیت ملی کشور است. او بابیان آنچه دوگانههای داخل حاکمیت میخواند، تعداد و نوع پروازها به سوریه، اطلاع یا عدم اطلاعش از وضعیت خارجی ایران، پشت پردههایی از تلاش روسیه و فرانسه در ناکام گذاشتن مذاکرات و ابعادی کاملا محرمانه از برجام، اصول اولیه حفظ محرمانگی که طبیعتا دیپلماتی چون او باید به آنها واقف باشد را زیر پا گذاشته است. ظریف حتی پا را از این فراتر گذاشته و در مورد چند شخصیت خارجی و داخلی ازجمله وزیر خارجه روسیه، مسئله را شخصی کرده و احتمال به نتیجه رسیدن مذاکرات را پایین آورده است.
دو. جناب ظریف در این فایل صوتی میگوید که میدان هیچگاه برای دیپلماسی هزینه نکرده و این دیپلماسی بوده که برای میدان خود را هزینه کرده است. این در حالی است که اثبات نادرستی این ادعا برای حتی مخاطبان عادی و کماطلاع از روابط سیاسی کاری ساده است. آن زمان که با مجاهدت و تدبیر سردار سلیمانی و همکارانش، اولین سفر خارجی بشار اسد به تهران رقم خورد و بمب خبری آن در تمام رسانههای منطقه و جهان منفجر شد، این وزیر خارجه ایران بود که با استعفا، بزرگترین دستاورد میدان و شکست اتحاد شوم آمریکایی، صهیونیستی و عربی در بیثبات کردن منطقه را به محاق برد و صورتمسئله را عوض کرد.
جالب آنجاست که او در همان زمان و حتی در فایل صوتی اخیر، دلیل استعفا را چنین عنوان کرد: «من بهعنوان وزیر خارجه، دیگر در دنیا اعتباری نداشتم». این در حالی است که او در فایل صوتی اخیر، مرتبا از حاکم بودن میدان و دوگانه میدان-دیپلماسی سخن میگوید که دقیقا در راستای بیاعتبار سازی دستگاه دیپلماسی و شخص خود اوست. کار بهجایی رسیده است که وزارت خارجه روسیه در واکنش به این فایل صوتی اعلام کرده کرملین تنها به مواضع رسمی ایران اهمیت میدهد. آیا جواد ظریف که روزی از ترس بیاعتبار شدن، استعفا میداد و دستاورد میدان را زیر سؤال میبرد، این روزها فکر نمیکند که با سخنان خود، به حدی بیاعتبار شده که سخنگوی دستگاه دیپلماسی یکی از شرکای قدرتمند ایران، رسما سخنان او را بیاهمیت میخواند و از عدم توجه دولت متبوعش به آن سخن میگوید؟ با این وضعیت بیاعتبار نفر اول دستگاه سیاست خارجی ما، آیا شخص ظریف و همکارانش در دولت، مسئول درجه اول ضربه زدن به مذاکرات و عقیم کردن آن نیستند؟
سه. مسئله سوم و بزرگتر از دوگانه سازی میدان-دیپلماسی، طرف این دوگانه سازی
است. وزیر خارجه خود را یکسوی این دوگانه قرار داده و در سوی مقابل، شهید نامدار و یکی از محبوبترین شخصیتهای قرن اخیر مردم ایران و منطقه را قرار میدهد. این یعنی محمدجواد ظریف که به علت سخنان خود در عرصه بینالمللی کم اعتبار ساخته، در عرصه داخل نیز عملا به حیثیت و موقعیت مردمی خود تیر خلاص زده است.
وزیر امور خارجه، نماینده ملت ایران در مجامع بینالمللی است و بیاعتبار شدن او، خسارتی برای منافع ملی ایران است.
اگر یک دیپلمات بر دو پایه اعتبار داخلی و حیثیت بینالمللی میتواند در مذاکرات خود به موفقیت دست یابد، وزیر خارجه ما عملا هر دو پایه را نابود یا حداقل بهشدت متزلزل کرده و این دلیل سومی بر آن است که او و همکاران دولتیاش، علاوه بر آسیبی که به منافع ملی زدهاند، خود بزرگترین مانع بر سر راه رسیدن به یک توافق متوازناند. اگرچه ما دکتر ظریف و همکاران او را فرزندان ملت و خیرخواه کشور میدانیم، امانگاهی به فرجام کسانی که درگذشته با شهدای بزرگ ملت ایران همچون آیتالله دکتر بهشتی و آیتالله مطهری دوقطبی ساختند، قطعا مایه عبرت خواهد بود.
سید محمد بحرینیان