نکته بسیار مهم این است که برای ایجاد روحیه درمیان مردم و فعالان اقتصادی اعتماد لازم است.اگر مردم به سیاستگذاران یا تصمیم گیران اعتماد نداشته باشند قطعاً امیدی هم به بهتر شدن شرایط نخواهند داشت،مثل این میماند که مردم به پلیس اعتماد نداشته باشند و هر کسی دم خانه خود چند مأمور را برای حفظ مال و جان خود بگمارد.
نکته بعدی فضای عمومی کشور است .اگر فضای عمومی و فضای روانی، مثبت نباشد و همه از شرایط و وضعیت بد سخن بگویند این فضا ناامیدی ایجاد میکند.
قسمت عمدهای از اقتصاد ما تابع مسائل روانی است. بازار ارز، تأمین کالا، کسب و کار و... تابع فضا سازیها است. داشتن علم، تجربه و حرفهای بودن نسبت به آن مأموریت شرط دیگر امیدواری است.
قبول کنیم اقتصاد علم است و مدیریت اقتصاد به علم و تخصص نیاز دارد و نمیشود با شعار و آرزو اقتصاد را مدیریت کرد. همدلی و وحدت در حوزه تصمیمگیری اقتصادی در ایجاد امید بسیار مؤثر است. اگر بردارها در این بخش همجهت و همسو باشند فزاینده میشوند اگر با هم تقابل کنند اتلاف فرصتها و منابع است.
متأسفانه در حال حاضر شاهد تقابل قوای مختلف بر سر تصمیم گیرهای اقتصادی هستیم. مجلس، دولت و قوه قضائیه در مورد بسیاری مسائل وحدت نظر ندارند.
مثال آن همین بازار آشفته مرغ است. چون مجلس بهخاطر لجبازی به تشکیل وزارت بازرگانی رأی نداد، توزیع کالاها در حال حاضر مهمترین مشکل بازار است.هیچ کسی زیر بار بازار آشفته مرغ نمیرود چون متولی ندارد چون نتوانستیم برای تنظیم بازار تصمیم واحدی بگیریم.
اگر بخواهیم در جامعه امید ایجاد کنیم باید این مقدمات را فراهم کنیم. همدلی، اعتماد، فضای روانی مثبت، شناخت جامعه و... همه از مقدمات افزایش امیدواری است.