به گزارش خبرداغ به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان : فرقی ندارد یک جرم چقدر فجیع باشد، همیشه یک توجیه توسط مجرم ارائه میشود.
گاهی قاتلی از صحنه جنایت بیرون میآید و دلایلی کاملا عجیب را اظهار میکند. در متن زیر داستان ۶ قاتل با توجیههای عجیب و غریب آورده شده است.
۱- رابرت لیونز، بزرگترین و کشندهترین طرفدار آوریل لاوین
برای رفتن به کنسرت خواننده محبوبتان چه مقدار راه میپیمایید؟ در سال ۲۰۱۱، رابرت لیونز ۳۹ ساله مادرش را هنگامی که با تهیه بلیط برای برنامه آوریل لاوین مخالفت کرد، با ضربات چاقو کشت. او در نهایت عصبانیت زن ۶۱ ساله را با کتک زدن و با شیشه شکسته نوشیدنی و ۹ بار ضربه زدن به پشتش کشته است. این حمله چنان خشونتآمیز بود که تیغه شیشه شکست و قاتل تیغهای دیگر برداشت و سپس مواد شوینده مختلفی به منظور تحقیر وی روی جسد ریخت. وی چندی بعد در یک رستوران محلی در هورتز دستگیر و به۴۰ سال حبس محکوم شد.
۲- برندا آن اسپنسر، او دوشنبهها را دوست نداشت
آهنگ محبوب گروه باب گلدوف به نام او دوشنبهها را دوست نداشت، یک ماه جایگاه اول جدول سینگل موسیقی انگلیس را داشت. این آهنگ بر اساس یک قتل معروف بود که توسط برند آن اسپنسر ۱۶ ساله در یک مدرسه در سندیگو انجام شد. دختر جوان آشفته در مقابل دبستان کلیولند زندگی میکرد. در ۹ ژانویه سال ۱۹۷۹ روز دوشنبه او شروع به شلیک از سمت خانهاش به طرف برخی از دانشآموزان درحال ورود به مدرسه کرد.
مدیر مدرسه، برتون راگ در تلاش برای کمک به برخی از کودکان آسیب دیده کشته شد و مایک سوچار، خادم مدرسه نیز هنگام تلاش برای کمک به مدیر، مورد اصابت قرار گرفت و کشته شد. با رسیدن پلیس به صحنه، قاتل جوان شروع به شلیک به سمت آنها کرد.
اسپنسر هنگامی که ۷ ساعت در خانهاش محاصره شده بود، با یک روزنامه نگار تلفنی مصاحبه کرد. وی سرانجام خود را به پلیس تحویل داد و به حبس ابد محکوم شد.
چرا او این کار را انجام داده است؟ وی به روزنامهنگار در حالی که درگیر جنگ با پلیس بود گفت: من دوشنبهها را دوست ندارم.
۳- کریگ والتر، ماهیگیر ناخشنود
در سال ۲۰۰۵، دو دوست از شرق لندن تصمیم گرفتند که به یک آبراه در نزدیکی جزیره سگهای لندن برای ماهیگیری بروند. به نظر کریگ والتر ۳۴ ساله و موریس ویلسون ۴۸ ساله فقط دو چیز میتوانست ماهیگیری را لذتبخشتر کند: حشیش و مشروبات الکلی. هردو بسیار سیگار کشیدند و به شدت مشروب خورده بودند. والتر مقدار بیشتری مصرف کرده بود.
با مصرف این مواد، برخی از افراد دنیا را از دریچهای مبهم میبینند و برخی دچار پارانوئید میشوند. والتر که چاقو همراهش داشت، دچار پارانویا شده بود. ویلسون بیشتر وقت خود را صرف حمایت از شگفتیهای موجود در جهان و لذت بردن از زندگی کرده بود که تأثیر منفی روی والتر میگذاشت. سرانجام، پس از فریاد "من زندگی را دوست دارم"، والتر به ویلسون حملهای وحشیانه کرد. ویلسون ۱۷ بار مورد اصابت چاقو قرار گرفت.
۴- والتر سیفرت، از پزشکان متنفر باش، کودکان را بکش.
برگرفته از نامهای به شرکتهای دارویی، پزشکان و اورژانسهای پزشکی نوشته شده توسط والتر سیفرت، عامل "قتل عام مدرسه کلن".
این کلمات هولناک توسط شخصی نوشته شده است که به دلیل بی عدالتیهای گوناگونی که از سوی جامعه پزشکی و تا حدی دولت علیه او انجام شده بود، تعادل نداشت. وی به اسکیزوفرنی مبتلا شده بود. او فکر میکرد پزشکان برای فریب او درمان بیماری سلاش را تایید کردند تا از مستمری جنگیاش محروم شود. همچنین همسرش در هنگام زایمان فوت کرده است. او طرفدار پزشکان نبود. وی ۸ دانش آموز بین ۸ تا ۱۲ سال و دو معلم را کشت. او قبل از محاکمه قضایی درگذشت.
۵- آرمین میوز، نامه آدمخوار
اصرار غیرقابل کنترل به قصاب برای مصرف گوشت انسان معمولاً نشانه مطمئنی از دیوانگی است. با این حال، این فرد رویای کودکیاش در مورد کشتن و خوردن افراد بوده است.
میوز در وب سایت کافه آدمخوار در جستجوی یک قربانی داوطلب بود و او را پیدا کرد. بعد از اینکه چند نفر پاسخ دادند، اما عقب نشینی کردند (زیرا فهمیدند که میوز بسیار جدی است)، مهندس برلند یورگن آرماندو براندس پاسخ او را داد. آن دو با هم روبرو شدند و میوز او را خورد. اما آیا این قتل محسوب میشد؟ پس از دادگاه، میوز مقصر شناخته و به حبس ابد محکوم شد.
کاری که میوز انجام داد غیراخلاقی بود. حتی خود او نیز موافق بود. وی از آن زمان درخواست کرده است که افرادی که در مورد تخیلات آدمخواری با چنین مشکلی روبرو هستند، قبل از ارتکاب جرم از متخصصان کمک بگیرند. او اکنون یک گیاهخوار نیز هست.
۶- فرگوس گلن، دو کلمه کوچک
همه ما باید بیشتر اوقات به رفتار خود توجه کنیم. از راننده اتوبوس هنگام رسیدن به ایستگاه خود تشکر کنیم، کلمه "لطفا" را به پایان درخواستهایمان اضافه کنیم و از یک عزیز که به تازگی یک غذای خوشمزه برایمان درست کرده است، تشکر کنیم.
در سال ۲۰۰۳، فرگوس گلن، ۳۶ ساله از وینویوماتای نیوزیلند، برای برادر کوچکترش کریگ یک شام آماده کرده بود. کریگ، ۳۳ ساله، آخرین لقمه خود را با خوشحالی بدون تشکر کردن خورد. این مسئله آشپز مغرور را خشمگین کرد. فرگوس برادرش را با تبر کشت و گفت: او مرا آزار داد و من این کار را کردم. افتخار نمیکنم، اما این کار را کردم.