«سیدحسین موسویان» در «میدل ایست آی» نوشت: بحران و بی ثباتی همچنان برویرانی های خاورمیانه میافزاید.اخیرا عربستان سعودی حوثی های یمن را بخاطر پرتاب موشک مورد سرزنش قرار داده، انفجاری دریک کشتی اسرائیلی دردریای عمان صورت گرفته، آمریکا هم یک مرکز نیروهای حامی ایران درسوریه را با ادعای تلافی حمله به یک پایگاه نظامی کشورش دراردبیل، مورد حمله قرارداده است. این واقعیت ها نشان میدهد که انتخاب بایدن، تا کنون تاثیری دربهبود شرایط خاور میانه نداشته است.
به گزارش خبرداغ به نقل از «انتخاب»؛ در ادامه این مطلب آمده است: درچند دهه اخیر، مدل امنیت منطقه براساس مداخله آمریکا بوده است. بعد از جنگ جهانی دوم، کشورهای عربی عضو شورای همکاری خلیج فارس، برای تامین امنیت خود به اتحاد با آمریکا بعنوان یک ابرقدرت اقتصادی و نظامی متکی بوده اند. دردوران جنگ سرد هم شاه ایران بعنوان متحد اصلی آمریکا، نقش ژاندارم منطقه را بعهده داشت.
توسعه حضور نظامی آمریکا
بعد از انقلاب اسلامی 1979 ایران و سقوط شاه، آمریکا حضور نظامی خود درمنطقه را افزایش داد. کشورهای عربی هم تصورکردند با خرید سنگین تسلیحات و وارد کردن نظامیان آمریکایی، میتوانند امنیت خود را تامین کنند. این موضوع به اضافه دشمنی آمریکا و ایران موجب شد که کشورهای عربی مثل عربستان نتوانند رابطه حسنه با ایران داشته باشند.
وجود بحرانهای خانمان سوز درخاورمیانه، عواقب شوم حملات نظامی آمریکا به عراق و افغانستان، ظهور تروریسم تکفیری، خشونت های فرقه ای و خشونت های قرون وسطایی تروریست های داعشی؛ همه و همه حاکی از این واقعیت است که فرضیه "خرید امنیت"، ناکارآمدی خود را به اثبات رسانده است.
چهار سناریو برای تامین امنیت خلیج فارس
سناریو اول: ادامه سلطه و هژمونی آمریکا برمنطقه و تکیه کشورهای عربی به آمریکا برای تامین امنیت خود. این سناریو در چند دهه گذشته اعمال شده و نتیجه آن هم بروز بحرانهای متعدد درخاورمیانه است.
سناریو دوم: "چرخش آمریکا به شرق" و تمرکز بر روی قدرتهای رقیب مثل چین و روسیه. دراین سناریو خلاء حضور آمریکا توسط سایر قدرتهای جهانی مثل چین یا روسیه پرشود که حلال مشکلات نخواهد بود.
سناریو سه: طرحی که اسرائیلی ها دنبال میکند؛ تشکیل یک اتحاد امنیتی- نظامی با کشورهای عربی بعنوان به اصطلاح "ناتو عربی" علیه ایران. بنی گاتز وزیر دفاع اسرائیل اخیرا گفته که اسرائیل دنبال "ترتیبات امنیتی مخصوص" با متحدین عرب برای مقابله با ایران است. این سناریو که اساس آن در دوران ترامپ گذاشته شد، قطعا اوضاع ناامنی و بی ثباتی درمنطقه را افزایش خواهد داد و نه کاهش.
پی ریزی یک بنیان جدید
"سناریو چهارم": به عقیده من، مناسب ترین سناریو برای صلح و امنیت پایدار درخلیج فارس، مدلی است که براساس آن امنیت توسط خود کشورهای این منطثه و درقالب همکاریهای مشترک و جمعی تامین شود. من و عبدالعزیر الصقر رئیس مرکز مطالعات عربستان، درمقاله مشترکی درروزنامه گاردین 12 اصل برای روابط خوب بین هشت کشورحاشیه خلیج فارس را معرفی کردیم که این اصول میتوانند اساس همکاری مشترک باشد. برخی از این اصول عبارتند از: احترام به حاکمیت و تمامیت ارضی، عدم مداخله درامورداخلی یکدیگر، مقابله با فرقه گرایی و عدم حمایت از گروههای شبه نظامی غیر قانونی درمنطقه.
این اصول میتوانند ریسک تقابلات را کاهش داده ، بنیان یک صلح پایدار و روابط دوستانه بین ایران و عربستان و سایر کشورهای منطقه را پی ریزی نموده و زمینه ایجاد یک مدل جدید امنیت جمعی درمنطقه را فراهم کند.
هژمونی صفر
درحالیکه ریاض و تهران، علیه یکدیگر متمرکز شده اند، کشورهای کوچک تر حاشیه خلیج فارس از ظرفیت هژمونی هر سه کشور عربستان و ایران و عراق نگرانند. لذا یک سیستم همکاری مشترک درخلیج فارس باید براساس "هژمونی صفر" استوار باشد. آغاز مسیر صلح درخلیج فارس نیز مستلزم گفتگوست.
درعین حال از یک واقعیت دیگر نباید غافل بود و آن اینکه یکی از مهمترین چالشهای امنیت منطقه، موضوع فلسطین است که بخاطر چند دهه نقض حقوق فلسطینی ها توسط اسرائیل، لاینحل مانده است. هیچکس نباید فراموش کند که صلح پایدار درخاورمیانه بدون احقاق حقوق فلسطینی ها و یک راه حل عادلانه قابل دسترس نخواهد بود.