به گزارش خبرداغ ، "نوذر شفیعی " تحلیلگر ارشد مسائل شبه قاره در گفتوگو با ایلنا، درباره حضور هیات طالبانی با مقامات ارشد ایران و دیدار هیات دیپلماسی ایران با عبدالله عبدالله، اظهار داشت: در شرایط فعلی به دلیل روی کار آمدن بایدن ممکن است در مذاکرات صلح طالبان و آمریکا و همچنین طالبان با دولت افغانستان مشکلاتی بروز پیدا کند؛ چون تیم بایدن معتقد است آنچه در دوره ترامپ درباره آن مذاکره شده است باید دوباره مورد بازخوانی قرار گیرد چرا که امتیازات زیادی به طالبان داده شده است و باید در این توافقنامه صلح تجدیدنظر شود. وقتی شرایط به این شکل است رایزنی مقامات آمریکایی و طالبان با کشورهای ذینفوذ در افغانستان شروع میشود.
وی افزود: اما حضور طالبان در ایران به روابط ایران و افغانستان لطمهای نمیزند، چون قطعاً با هماهنگی دولت کابل این اتفاقات حادث شده است؛ یعنی دولت افغانستان میداند که ایران با طالبان در حال مذاکره است و این مذاکرات نیز در جهت استقرار صلح در افغانستان است. بنابراین شاید به همین دلیل باشد که همزمان با ورود هیات طالبان به ایران، هیات دیپلماسی ایرانی وارد افغانستان شده و با رهبری جریان صلح آقای دکتر عبدالله رایزنی میکند.
این کارشناس ارشد مسائل افغانستان با بیان اینکه ایران یکی از کشورهایی است که در جهت پیشبرد صلح در افغانستان تلاش میکند، تاکید کرد: صلح در افغانستان میتواند موجبات توسعه و امنیت ایران را فراهم کند. نوعی وابستگی متقابل امنیتی بین ایران و افغانستان برقرار است، لذا تلاش ایران یک تلاش توسعه محور است. زمانی ایران توسعه پیدا میکند که محیط اطراف یک محیط توسعه یافته باشد؛ مادامی که منازعه و درگیری وجود داشته باشد نمیتوان انتظار داشت که کشورها در مسیر توسعه گام بردارند.
وی درباره اینکه آیا ایران تلاش دارد که ابتکار صلح در افغانستان و مذاکره با طالبان را به عهده گیرد؟، گفت: ایران، پاکستان، هند و ترکیه کشورهای تاثیرگذاری هستند اما کشورهای تعیین کنندهای نیستند، بنابراین اگر قرار است تحولی در افغانستان حادث شود، قاعدتاً قدرتهای بزرگ مثل آمریکا، چین و روسیه در این جا نقش تعیین کنندهای دارند. ایران و پاکستان و دیگر کشورهای منطقه نقش مکمل دارند.
این تحلیلگر افزود: هیچ وقت این کشورها که از آنها نام بردیم[کشورهای منطقه] به علت تعارض منافع نمیتوانند در یک مسیر واحد گام بردارند، بنابراین استقلال صلح در افغانستان یک مسئله هژمونیک است و یک قدرت برتر باید ابتکار عمل را در دست گیرد که تاکنون آمریکاییها چنین نقشی را داشتهاند؛ کما اینکه دیدیم که چگونه فرآیند صلح را در افغانستان پیش بردند.
نوذری تصریح کرد: با این حال سیاست آمریکاییها در مدیریت بحران گاهی ایجاد بحران، گاهی مدیریت بحران و گاهی نیز حل بحران است. آمریکاییها فعلاً تمایل ندارند که به حل بحران در افغانستان کمک کنند، برای اینکه به جایگاه افغانستان در سیاست آتی خود نیازمند هستند. افغانستانی با دولت ورشکسته میتواند حضور آمریکا در این کشور و منطقه را توجیه کند.