به گزارش خبرداغ به نقل از روزنامه رسالت، روز گذشته، رئیس محترم جمهور طی سخنانی، گفتهاند: «من از سیاسیون و احزاب میخواهم که اولین هدف ما این باشد که مردم حضور حداکثری پای صندوق آرا پیدا کنند و هر که رأی آورد قدمش مبارک است.» اگرچه سخنان دیروز ایشان و اغلب مواضع دولتمردان در این روزها، از جهات مختلف قابل نقد است، اما نشان روشنی از سرگشتگی و تناقض دولتمردان در حوزه مشارکت است. چرا؟ بخوانید:
یک. معمولا جریانی که با حمایت قاطع از دولت فعلی، منجر به پیروزی آن شد مدعی است که هرگاه مشارکت مردم در انتخابات بالا باشد، پیروز میدان ما هستیم و ازاینجهت، خود را حامی و پیگیر حضور بالای مردم پای صندوقها معرفی میکند. هرچند این فرضیه بارها نقض شده، اما در مقام بررسی این ادعا، تناقض آشکار عمل و گفتار این جریان، رخ مینماید.
دو. دولتمردان از یکسو میخواهند از کارنامه ضعیف و غیرقابلقبول خود دفاع کنند و از سوی دیگر، مردم را به مشارکت بالا در انتخابات دعوت کنند و نیک میدانند این دو باهم قابلجمع نیست. سخنگوی دولت میگوید دولت روحانی یکی از درخشانترین دورههای رشد اقتصادی را مدیریت کرده است، رئیس بانک مرکزی در برنامه تلویزیونی میگوید ما ازنظر هدایت اقتصاد داخلی موفق بودهایم و این جریان را ادامه میدهیم و رئیسجمهور اظهار میدارد که برجام ماند و ترامپ رفت. اغلب این بزرگواران با سالها سابقه امنیتی و سیاسی، بعید است که ندانند که چنین اظهاراتی در وضعیت فعلی، تنها به ناراحتی عمیق عمومی، کاهش سرمایه اجتماعی نهاد دولت و فاصلهگذاری بیشتر با مردم منجر میشود و طبیعتا، ممکن است نرخ مشارکت را نشانه برود. از سوی دیگر، دولت میخواهد با دعوت از اقشار مردم، حمایت آنها را نسبت به جریان و کاندیدای مطلوب خود سوق دهد و این دوگانه قابلجمع نیست. جریان حامی دولت باید از یکسو، با مجریان فاصلهگذاری کند و در موضع منتقد بایستد و از سوی دیگر از کارنامه خود دفاع کند که تناقضی آشکار است.
سه. بر خلاف جریان حامی دولت که مواردی از جنس نظارت استصوابی را دلیل پایین بودن مشارکت میدانند، متهم ردیف اول پایین بودن نرخ مشارکت در انتخابات مجلس قبل، عملکرد دولت است.
فرض کنیم در انتخابات، نظارتی هم نبود و تمام نامزدها امکان حضور داشتند. مثلا اگر محمدرضا عارف، رئیس فراکسیون امید مجلس پیشین که مشکلی هم در تایید صلاحیت نداشت، نامزد میشد، نرخ مشارکت بالا میرفت؟ مردمی که از روی دلسردی پای صندوق نیامدند، با چه چیزی مشکل داشتند؟ با نبود عارف یا عملکرد عارف؟ با نبود فراکسیون امیدیها و برجامی ها و حامیان دولت یا عملکرد این جریان؟
چهار. از عمر دولت بیش از 7 سال گذشته و کمتر از 7 ماه مانده است. در این مدت، انتظار چندانی هم از دولت نیست. در سال 96 میگفتیم درختی که در 4 سال میوه ندهد، پسازآن هم ثمری نخواهد داشت و امروز، واضحتر است که درخت کم ثمر 7 ساله، در این چند ماه هم راه بهجایی نخواهد برد. هرگاه نرخ ارز بالا میرود و ارزش پول ملی کاهش مییابد، میگویند مقصر اصلی تحریم است و آدرس کاخ سفید را میدهند و هرگاه نرخ ارز کاهش مییابد، تدبیر دولتمردان بوده و آدرس خیابان پاستور را میدهند! نمیشود مؤثرترین بازیگر در یک پدیده اقتصادی دو چیز باشد. آنها که میگفتند اگر به ما رأی ندهید، دلار 4 هزارتومانی، 5 هزار تومان میشود، امروز کار را بهجایی رساندهاند که تابلوهای صرافیها، اعداد 30 و 32 هزار تومان را هم به خود دیده است و تازه، رئیسکل بانک مرکزی میگوید اگر ما نبودیم، دلار 40 یا 50 هزار تومان میشد. همتی گفته است که هدف ما، جلوگیری از ابرتورم 120 درصدی بود که محقق شد! این در حالی است که خود او، در بهار 99، اعلام کرد هدف تورمی ما برای امسال 22 درصد است که البته، نرخ تورم در نیمه سال، از این عدد عبور کرد.
پنج.با وجود اقتدار روزافزون ایران اسلامی این روزها آنقدر که دولتمردان ما گرای مذاکره با آمریکا میدهند، کشورهای تحت اشغال با اشغالگران خواهان مذاکره نیستند. رئیسجمهور گفته است: «اگر طرف مقابل باصداقت به میدان بیاید این مسائل حلوفصل میشود، خیلی سریع هم میتواند حل شود و اصلاً هیچ پیچیدگی حقوقی ندارد و بگویند به تمام تعهداتمان عمل میکنیم و شروع به عمل کنند ساعت بعد ما به همه تعهداتمان عمل میکنیم و این کاری ندارد». سخنگوی دولت میگوید «تمرکز ما در حال حاضر بر احیای کامل برجام از سوی همه طرفهای توافق است » و وزارت خارجه ما، دقیقا در روزی که مسئولیت رسمی ترامپ تمام میشود، او و چند نفر دیگر از دولتش را تحریم میکند. اگر میخواستند با این تحریم واقعا کنش سیاسی مؤثری داشته باشند، زمانش در دوره مسئولیت آنها و پیشازاین بود، تحریم امروز تنها ارسال پیام برای بایدن است. سخنان روز گذشته رئیسجمهور هم همین معنا را تایید میکند که گفت: «او سیاست بلد نبود و برجساز بود و همیشه سیاست را در همان وادی میدید و چیز دیگری سرش نمیشد، اینهایی که جدید آمدهاند در سیاست بودهاند و مسائل سیاسی را میفهمند.»
شش. بههرحال ایرادی ندارد. این چند ماه هم بروید با آنها که مسائل سیاسی را میفهمند مذاکره کنید و دیپلماسی لبخند را پیش ببرید. تاریخ این کشور، شمارا هم مانند پیشینیان قضاوت خواهد کرد؛ فقط امیدواریم قربانی ناکارآمدی شما، مشارکت مردم نباشد.
نویسنده: سید محمد بحرینیان