به گزارش خبرداغ به نقل از مهر، رضا نعلچگر یکی از ستاره های دهه شصت استقلال و یکی از اعضای نسل طلایی این تیم در آن دهه است که سابقه قهرمانی و نایب قهرمانی آسیا را در سال های ۶۹ و ۷۰ نیز با این تیم دارد. نعلچگر از تیم جوانان استقلال در دهه پنجاه به بزرگسالان رسید و همراه با برادران بیانی، حاجیلو، رجبی، مراغه چیان، فرزام نیا، حجازی، چنگیز، مظلومی، مختاریفر، احدی و... نسل طلایی آبی پوشان را شکل دادند.
نعلچگر در مقطعی به عنوان دستیار اول سکوموروخوف سرمربی روسی آبیها در کادر فنی فعالیت داشت و بعد از جدایی این مربی روس، در مقطعی سرمربی استقلال شد و با این تیم به مقام قهرمانی سوپرجام تهران نیز رسید.
پییشکسوت و سرمربی پیشین آبی پوشان در خصوص مسائل مربوط به استقلال در گفتگویی با خبرنگار مهر شرکت کرد و به نکاتی از گذشته تا به امروز در خصوص این تیم اشاره کرد که شرح این گفتگو را در زیر می خوانید.
انتخاب فکری
این رسمی دیرینه در استقلال است که بازیکنانش هدایت آن را برعهده می گیرند و معمولا هم این مربیان جواب می دهند. بزرگترین مثال در این زمینه زنده یادان حجازی و پورحیدری بودند. مردانی از استقلال که عهده دار هدایت آن شدند و تیم ما با همین دو مربی ۳ بار به فینال آسیا رسید و یکبار هم قهرمان شد.
فکری هم یکی مثل پورحیدری، حجازی، غلامحسین و پرویز مظلومی، قلعه نویی، منصوریان و مجیدی است که از بازی کردن در این تیم به نیمکت رسیده است. این دست مربیان در استقلال می توانند موفق باشند و یا حداقل خوب است بگویم که زمینه موفقیت را دارند.
اشتباهی که به استقلال ضربه زد
به عقیده من تیم قبلی استقلال خوب کار کردند و نمره قبولی گرفتند. منظورم از تیم قبلی، تیم مدیریتی و تیم فنی است. بعد از رفتن استراماچونی استقلال ضربه بزرگی خورد و دستخوش تغییر شد. سعادتمند و مجیدی با این که با یکدیگر اختلافاتی داشتند اما عملکرد موفقی داشتند و تیم را تا نایب قهرمانی لیگ و فینال جام حذفی بالا آوردند.
بعد از رسیدن استقلال به فینال اشتباهاتی از سوی مدیریت و کادر فنی صورت گرفت که به تیم لطمه زد که اگر این اشتباهات نبود الان سعادتمند و مجیدی در کنار هم در استقلال بودند.
اشتباه اول را سعادتمند انجام داد که به ایتالیا رفت و اشتباه دوم و بزرگتر را مجیدی انجام داد که تیم را در آستانه فینال جام حذفی رها کرد. در این که سعادتمند اشتباه کرد تردیدی نیست اما مجیدی میتوانست باتجربه تر عمل کند و با قهرمان شدن در جام حذفی پاسخ این اشتباه را بدهد. با این رفتار انگشت اتهام به سوی سعادتمند و مجیدی همزمان اشاره رفت.
مردم استراماچونی را فراموش کنند
نگرانی بزرگ من بابت فکری از این جهت است که هواداران کاری کنند تا سایه استراماچونی بر سر فکری باشد و تمرکز او را بگیرد. مردم باید قبول کنند که استراماچونی تمام شد و رفت و پرونده او در استقلال بسته شد. دیگر استراماچونی نیست و باید اجازه داد فکری کار کند. نباید زمان و تمرکز را از دو گرفت.
هواداران استقلال استراماچونی را خیلی بزرگ کردند و دود آن هم به چشم خودشان رفت. من نمیگویم استراماچونی مربی کوچکی بود یا در استقلال خوب کار نکرد. اما میگویم مردم و هواداران ما زیادی او را بزرگ کردند و باعث بالا رفتن توقع او شدند. همان اشتباهی را که در مورد شفر هم کرده بودند و دودش به چشم خودشان رفت.
هواداران ما با محبت هستند و میخواهند از مربی خارجی که برای شان زحمت کشیده قدردانی کنند اما نمیدانند این محبت زیادی در نهایت به ضرر شان تمام میشود.
نگاه متفاوت به قرمز و آبی وجود دارد
نمیخواهم نسبت به دیدگاه مدیریت کلان ورزش متوهم و ظاهر بین باشم. اما به عنوان یک پیشکسوت و فردی که بیشتر عمر خود را در فوتبال گذرانده این را با پوست و گوشت و استخوانم لمس میکنم که در مدیریت ورزش کشور نگاه متفاوتی بین قرمز و آبی هست. این نگاه از گذشته و از دوران جوانی ما هم بوده است.
استقلال از گذشته تا به امروز فقط زمانی قهرمانی شده که حداقل دو کلاس از پرسپولیس بهتر بوده. وگرنه در شرایط مساوی دو تیم هیچوقت شرایط اجازه قهرمانی و موفقیت را به استقلال نداده است.
این دیدگاه همچنان بر ورزش کشور حاکم است. حمایتی که در ابعاد مادی و معنوی از پرسپولیس می شود هرگز از استقلال صورت نمی گیرد در حالی که استقلال و پرسپولیس هر دو در وهله اول متعلق به مردم ایران است و جزو سرمایههای ملی کشور است و در وهله دوم سرپرستی آن بر عهده بالاترین نهاد ورزشی در کشور بوده است.