به گزارش خبرداغ، میتوان دو نگاه به عالم سیاست داشت. نگاه اول تکلیفی و اعتقادی است که در چارچوب آن، کسب قدرت نهتنها هدف نیست، بلکه محبوب و ممدوح هم نیست. در این نگاه سیاست ورزی در هر سطح، یکی از شئون تدین بوده و قواعد حاکم بر آن، برگرفته از جهانبینی الهی است.
نگاه دوم به سیاست، غیر تکلیف مدار، دنیوی و صرفا بر پایه اصول مادی است. در این نگاه کسب قدرت، اولویت هر شخص و جریان سیاسی است. اگر از کنار نگاه اول بگذریم و صرفا به همان دیدگاه نازل و مادی سیاست بسنده کنیم، باز باید به قواعدی پایبند باشیم.
به عبارت بهتر، حتی اگر سیاست، در حد بازی کودکانهای برای جلب منافع و کسب موقعیت بالاتر باشد، بازهم شرکتکنندگان باید تابع قواعد بازی باشند.
روز گذشته، چند رسانه و چهره سیاسی، در مواضعی همسو، دولت یازدهم و دوازدهم و شخص رئیس دولت را زیر سؤال بردند و او را در مهمترین اولویتهای کشور ناکام معرفی کردند.
الیاس حضرتی، به روزنامه اعتماد گفته: «روحانی در مهمترین مأموریتش که ترمیم شکاف میان اصلاحطلبان و حاکمیت بود، ناکام ماند» و عباس عبدی طی یادداشتی، زمینگیر شدن برجام و بیثمر بودن اقدامات اقتصادی دولت را ناشی از نبود تفاهم ملی و رویکرد غلط دولت به مسئله سیاست داخلی عنوان کرده است. برخی پیشنهادات برای طرح مصالحه ملی یا همانکه پیشازاین آشتی ملی خوانده میشد نیز طرح گردیده که حیرتآور است! چرا؟ بخوانید:
یک. نگاه حداقلی به سیاست هم اقتضا میکند که هر شخص و جریان، مسئولیت کنش سیاسی خود را بر عهده گیرد. مگر نمیگفتند که روحانی دو میلیون هم رأی نداشت و ما برای او رأی جمع کردیم، حالا هم خودتان مسئولید. چه کسی باید پاسخگوی اینهمه خسارت در حوزههای سیاسی و بینالمللی، اقتصادی و معیشتی، اجتماعی و سرمایه عمومی و حوزههای دیگر باشد؟ برجام که رئیس بانک مرکزی دولت گفت دستاوردش تقریبا هیچ است، بسیاری از فعالیتهای صلحآمیز هستهای هم محدود شد، بیارزش شدن پول ملی و بیثباتی در بازارهای مختلف، رکورد ۴۰ ساله را شکست و کار بهجایی رسید که اسفند گذشته، اکثریت پایگاه اجتماعی دولت حتی بهپای صندوق رأی نیامدند، نه به این دلیل که کسی در انتخابات تفکرشان را نمایندگی نمیکرد، بلکه بهاینعلت که جریانی که به آن امید بسته بودند را ناکارآمد و غیر صادق یافته بودند. چه کسی باید پاسخگو باشد؟ اگر بگویند دولت میتوانست مفیدتر باشد ولی دیگران نخواستند، پس باید پاسخ داده شود که چرا بیش از بیست میلیون نفر را به حمایت از این دولت، برای بار دوم بهپای صندوق کشیدند. مگر امیدوار کردن مردم و سپس ناامید کردن آنها خطای کوچکی است؟
بیشتر بخوانید:
دو. برخی از افراد پیشگفته، ریشه مشکلات امروز را در شکاف سال ۸۸ جستوجو میکنند. هرچند انتظار زیادی نیست که جفا کنندگان سال ۸۸، یکبار برای همیشه در محضر ملت پاسخگو باشند، اما اینکه ۱۱ سال پس از عاشورای ۸۸، در تلاشاند جای ظالم و مظلوم عوض شود، عجیب نیست. بیایید فرض کنیم در سال ۸۸ نامزد انتخاباتی موردنظرتان پیروز شده بود، مگر وزرا و حلقه اولش، همین کسانی نبودند که در دولت آقای روحانی به وزارت رسیدند. آقایان زنگنه، آخوندی و ربیعی که کارنامه امروزشان مشخص است، در سال ۸۸ چه کلیدی برای باز کردن قفلهای کشور داشتند؟ آیا جز این بود که خسارت ناشی از کنار گذاشتن کارت سوخت که امروز ۲۰۰ هزار میلیارد تومان برآورد میشود، در صورت آغاز آن از سال ۸۸ به دست آقای زنگنه، یک و نیم برابر میشد؟ مگر همین آقای آخوندی که نماینده ستاد معترض به نتیجه انتخابات ۸۸ در جلسه مشهور با رهبری بود، همین کسی نیست که حتی رئیسجمهور فعلی، از او اظهار نارضایتی میکند و به عقبماندگیهای حوزه کاری او یعنی مسکن، معترف است. مگر دولتی که با حمایت شما و با شعار دولت راستگویان بر سر کار آمد، امروز در اذهان عموم، تداعیکننده دولت وعدههای بیعمل نیست؟ شما هر چه در کف داشتید عیان کردید، از کدام واقعیت میگریزید؟
سه. آنان که دم از مصالحه و آشتی ملی میزنند، باید ابتدا پاسخ دهند که آشتی میان چه کسانی باید برقرار شود؟ این البته از عجایب روزگار است که بهصورت شفاف، یک نماینده مجلس دهم، مهمترین اولویت دولت را «ترمیم شکاف میان اصلاحطلبان و حاکمیت» میداند و صحبتی از زندگی مردم به میان نمیآورد
اما اگر اولویت همین هم باشد، شما نهتنها پس از ظلم بزرگ خویش به حاکمیت بازگشتید، بلکه دولت و مجلس را در اختیار گرفتید. شما دیگرکسانی نیستید که بتوانید تنها از موضع منتقد و مطالبه گر، از مردم و حاکمیت طلبکار باشید، شما در قدرت بودهاید و عملکردتان روشن است. کارنامه مجلس دهم و دولتهای یازدهم و دوازدهم پیش روی ماست و حتی نازلترین نوع سیاستورزی هم قواعدی دارد، قواعدی که اولین مورد آن، پاسخگویی نسبت به عملکرد خویش است. شما نمیتوانید همیشه طلبکار باشید.
نویسنده : سید محمد بحرینیان |