به گزارش خبرداغ به نقل از ایلنا، آیت الله سیدمحمد حسینی قزوینی استاد خارج فقه حوزه علمیه قم در گفتوگو با ایلنا، ضمن تسلیت فرارسیدن ایام شهادت امام حسین(ع) و یاران باوفای ایشان، در خصوص مهمترین درسهایی که از واقعه عاشورا و حرکت اباعبدالله(س) میتوان گرفت، اظهار داشت: اگر ما بخواهیم درس کربلا را خوب تبیین کرده و ببینیم که واقعه کربلا چه درسهایی به ما انسانها داد، باید سراغ سخنرانیها و فرمایشات خود امام حسین(ع) برویم و ببینیم اهداف ایشان چه بوده است.
وی خاطرنشان کرد: وقتی به حضرت سیدالشهدا(س) پیشنهاد می کنند که با یزید سازش کنید، می فرمایند که این کار به هیچ وجه قابل پذیرش نیست، چرا که او می خواهد ما را ذلیل کند و هر چه که گفت، ما آن را قبول کنیم؛ این نکته به تنهایی و به خودی خود، درس آزادگی و حریت و زیر بار ظلم نرفتن را میدهد.
تفاوت کلیدی اندیشه حسینی با اندیشه خاندان بنی امیه
این استاد خارج فقه حوزه علمیه قم، خاطرنشان کرد: رویه امام حسین(ع) بر ایستادگی مقابل ظلم، بر خلاف برخی کتاب هایی است که اهل سنت نوشتند که البته این کتاب ها متأثر از دودمان بنی امیه و بنی عباس است؛ در این کتاب ها می گوید شما باید از امیر و حاکم اطاعت کنید ولو این که قلب شان، قلب شیطانی باشد؛ و وظیفه شما فقط اطاعت کردن است؛ حتی برای تأکید بر درستی این حرف نادرست خود، روایتی را از قول خلیفه دوم نقل می کنند که من معتقدم این روایت هم دروغ است و آن را بنی امیه ساخته اند که میگوید: "حاکم حتی اگر تو را از حق مسلم و قانونی تو محروم کند، وظیفه تو حمایت و اطاعت از او میباشد؛ اگر تو را مورد ضرب و شتم ناحق قرار دهد، وظیفه تو اطاعت کردن و قبول کردن آن است؛ اگر چیزی که مخالف دین و دستورات اسلام باشد را به تو دستور داد و مثلا گفت برو دزدی کن، برو و بی دلیل آدم بکش و ...، بگو چشم و اطاعت کن، و در نهایت بگو دینم فدای جانم باد".
وی افزود: از سوی دیگر در اندیشه امام حسین(ع) مشاهده می کنیم که در مورد مرگ با سعادت می فرمایند "إنی لا أری الموت إلاّ سعادةً ولا الحیاةَ مع الظالمین إلا برما (تحف العقول، ص 276) به این معنی که، به تحقیق من نمی بینم مرگ را، مگر سعادت و نمیبینم زندگی در کنار ستمگران را، مگر عار و ننگ" و بر همین اساس است که مقابل ظلم و ستمگران می ایستند.
آیت الله حسینی قزوینی ادامه داد: تفاوت اندیشه سیاسی و نگاه امام حسین (ع) با اندیشه خاندان بنی امیه، در این است که در اندیشه بنی امیه به شهروندان تحت حاکمیت خود این فرهنگ را القا می کند که شما باید دینتان را فدای جان تان کنید؛ اما در مکتب حسینی، این جان است که فدای دین میشود؛ این یکی از بهترین درس هایی است که ما می توانیم از مکتب امام حسین(ع) بگیریم.
امام حسین(ع) و مبارزه با فساد در تمام جنبه ها
وی در ادامه سخنان خود با بیان این که درس دیگر واقعه عاشورا برای ما انسان ها، مبارزه با ظلم و فساد در تمام چهرههای آن است، گفت: تاریخ ابن اثیر (نویسنده عراقی) به صورت مفصل سخنرانی حضرت را بیان کرده و هدف امام حسین(ع) را روشن میکند که ما میتوانیم درس خوبی از آن بگیرم؛ طبق این تاریخ، سیدالشهدا(س) در بخشی از سخنرانی خود میفرمایند که "ما در جامعه ای زندگی می کنیم که حاکمان به جای اطاعت از رحمان، اطاعت از شیطان میکنند و فساد در جنبه های گوناگون آن، در جامعه گسترش پیدا کرده است"؛ این نشان میدهد اگر در جامعهای دیدیم فساد گسترش پیدا کرد، ما هم باید برای ریشه کن کردن فساد، به صورت حسین وار قیام کنیم.
رئیس شبکه تلویزیونی ولیعصر(عج) ادامه داد: اگر در جامعه دستورات شیطانی پیاده شد و دستورات الهی پیاده نشد، ملاکهای دینی رفت و ملاکهای غیر دینی بیاید؛ ارزش های دینی برود و ارزشهای ضد دینی جایگزین شود، در چنین شرایطی ما هم باید به هر نحوی که میتوانیم، حسین وار قیام کنیم؛ و دیگر برای مان فرقی نمی کند این حاکم چه حاکمی باشد. لذا این یکی از نکات مهم و درسهایی است که ما میتوانیم از مکتب عاشورا یاد بگیریم.
مقایسه اقدام عمار یاسر و امام حسین(ع) در مقابل دشمنان
تقیه بخش مهمی از ایمان است
آیت الله حسینی قزوینی در پاسخ به این سؤال که چرا اقدام عمار یاسر در دشنام دادن به پیامبر(ص) در زمان اسارت در دست کفار برای حفظ جان و فرار از شکنجه مورد سرزنش و مذمت اهل بیت(ع) قرار نگرفت اما در واقعه عاشورا شاهد ایستادگی در برابر زورگویی در مقابل ستمگران هستیم؟ گفت: در یک جامعهای که مردان حق در اقلیت هستند و توانایی مقابله با ظلم و فساد ندارند، در آن جا این جمله معصومین مصداق دارد که «التقیة دینی و دین آبائی … لا إیمان لمن لاتقیةله .. وإن تسعة أعشار الدین فی التقیة» به این معنی که «تقیه دین من و دین پدران من است؛ ایمان ندارد کسی که هرگز تقیه ندارد؛ و نه دهم دین در تقیه است»؛ اما در عین حال در جامعهای که مردان حق تأثیرگذار هستند و میتوانند در مبارزه با فساد، یا همه فساد یا حتی بخشی از فساد را از بین ببرند، نباید ساکت بنشینند.
وی افزود: آقا امام حسین(ع) در موقعیتی قرار گرفتند که درست است با تعداد اندکی افراد همراه هستند، اما زن و بچه را آورده تا صدای مظلومیت اسلام را به گوش همه برساند و فساد حکومت بنی امیه را برای مردم روشن کند؛ می آید و با این کارش و با ایستادگی مقابل ظلم بنی امیه، این دشمنی که لباس دین پوشیده و به نام دین دارد مبارزه با دین می کند، این لباس را از تن این ظالم بیرون می آورد تا همگان بدانند این ها دین دار واقعی نیستند بلکه دشمن دین هستند.
این استاد خارج فقه حوزه علمیه قم اضافه کرد: در قضیه عمار، طرف مقابل به صراحت و آشکارا مخالف دین است و لباس شرک و کفر به تن کرده است؛ لذا آن جا که در اقلیت است، همین کار و تقیه کردن برای حفظ جان درست است؛ کما این که در امر به معروف و نهی از منکر هم همین است که یکی از مهمترین شرایط آن، تأثیرگذاری ما در جامعه است که باید تأثیرگذاری معقولی باشد و اگر من ببینم امر به معروف و نهی از منکر من، تأثیرگذاری معقول ندارد و خودم را می خواهم به خطر بندازم، قطعا آن جا این کار نباید صورت گیرد؛ لذا یکی از پیامهای عاشورا هم احیای امر به معروف و نهی از منکر است.
ضرورت اجرای امر به معروف و نهی از منکر
وی با بیان این که امر به معروف و نهی از منکر منحصر به اجتماع نیست و ممکن است در محیط خانه و خانواده هم اتفاق بیافتد، گفت: هر کسی به قدر توان و قدرتی که خدای عالم به او داده باید این سنت امر به معروف و نهی از منکر را با تمام مراتب آن، انکار قلبی، انکار زبانی و انکار حتی فیزیکی یعنی همان تعبیری که مقام معظم رهبری از آتش به اختیار داشتند را انجام دهد؛ و البته باید این کار کارشناسی شود و دقت شود و موقع شناسی صورت گیرد؛ تا با توجه به موقعیت شناسی و امکانی که در انسان هست و تأثیرگذاری که در جامعه میتواند داشته باشد، تمام مراتب امر به معروف و نهی از منکر در جامعه احیا شود.
چرایی سکوت در برابر معاویه و ایستادگی مقابل یزید
آیت الله حسینی قزوینی در ادامه در پاسخ به این سؤال که چرا امام حسین(ع) به نوعی در خصوص حکومت معاویه سکوت کرده و به مبارزه علنی با آن اقدام نکرد اما در خصوص حکومت یزید، اصلا تحمل نکرده و نه تنها با او بیعت نکردند بلکه با این حکومت به مبارزه پرداختند؟ گفت: در رابطه با معاویه چند مسئله است که یکی از آنها این است که صلح نامهای بین معاویه و امام حسن مجتبی(ع) ایجاد شده بود و اگر چنانچه این عهد شکنیها از طرف اهل بیت(ع) میبود، بنی امیه بهانه میگرفتند و تبلیغات منفی علیه اهل بیت(ع) ایجاد میکردند؛ امام حسین(ع) با توجه به صلح نامهای که امام حسن(ع) نوشته بودند، به آن پایند بوده و میخواستند عهد شکنیهای طرف مقابل را در جامعه برجسته کرده و به مردم نشان دهند. حضرت از طرفی مظلومیت خودش و از طرفی ظلم ستیزی طرف مقابل را برجسته می کنند.
وی خاطرنشان کرد: البته سخنرانیهایی که آقا امام حسین(ع) علیه معاویه داشتند، حتی در منا و عرفات و ...، این طور نبود که حضرت ساکت باشند؛ افشاگریهای مفصلی آقا امام حسین(ع) علیه معاویه داشتند ولی بعد از معاویه، چون دیگر عهد شکنیها از سوی بنی امیه و حکومت یزید برای همه روشن شد، سکوت را جایز ندانستند؛ یکی از مفاد بسیار مهم صلح نامه امام حسن(ع) و معاویه، این بود که تا مادامی که معاویه هست، زمام امور دست اوست اما بعد از او، او حق انتخاب کسی را بعنوان جانشین برای خود ندارد؛ ولی آمد و با معرفی یزید بعنوان جانشین، یکی از بندهای اساسی صلح نامه را کنار گذاشت و این موضوع هم برای همه مردم روشن بود و لذا در این شرایط، حضرت دیگر سکوت نکردند.
این استاد خارج فقه حوزه علمیه قم افزود: همچنین معاویه سعی میکرد ظاهر اسلام را رعایت کند و لباس اسلام پوشیده بود و لذا امر برای مردم مشتبه میشد که چرا با کسی که اسلام را مراعات میکند، جنگ باشد؛ معاویه از این طرف، قرآن بالای نیزه میکرد و از آن طرف نماز میخواند، اما یزید میآید و به صورت علنی ظاهر اسلام را هم رعایت نمیکند؛ به صورت علنی شراب میخورد، اهل نماز نیست، زنا میکرد؛ یعنی آن ظواهر اسلام را رعایت نمیکرد و در حال گسترش حرمت شکنیها شد؛ و لذا روی این دو جهت، آقا امام حسین(ع) زمان معاویه سکوت کردند اما در زمان یزید، دیدند که دیگر سکوت به هیچ وجه صلاح نیست و باید در این زمینه قیام کند؛ و از طرفی ما اعتقاد داریم ائمه سلام الله علیها از طرف خدای عالم یک دستورالعملهایی دارند و موظف هستند که آن دستورالعملها را اجرا کنند.