به گزارش خبرداغ ، در شرایط سخت مالی امسال با تداوم روند صادرات حداقلی نفت، دولت با فروش سهام خود در شرکتهای بورسی در این شرایط بازار می تواند بخش مهمی از مشکلات بودجه ای خود را مرتفع نماید. از دیدگاه اقتصاد کلان ساختار مالی یک کشور برای تامین مالی هر چه به نظام بانکی کمتر وابسته باشد نتایج و اثرات مطلوبی خواهد داشت. با رونق و افزایش سرمایه گذاری در بازار سرمایه فرصتی مناسب برای اصلاح نظام بانکی و مدیریت جریان نقدینگی در کشور فراهم می شود. بازار بورس با توجه به تنوع ابزارهای مالی، تعدد شرکت ها و بازارهای مختلف از تابلوی اصلی بورس تا تابلوهای فرعی فرابورس، می تواند پذیرای سرمایه های مردم باشد. برای شرکت ها نیز اتکا به تامین مالی بورس بسیار بهتر از دریافت تسهیلات بانکی است.
خیلی از کارشناسان و صاحب نظران حوزه اقتصاد و بازارهای مالی در خصوص شرایط فعلی بازار و اینکه بازار حباب دارد یا خیر نگرانند. می توانیم بورس را به سه نوع شرکت تقسیم بندی کنیم؛ نوع اول شرکتهایی هستند که قیمت بازاری آنها زیر ارزش ذاتی شان است. تعداد این نوع شرکتها، کم، ولی وزنشان روی شاخص و ارزش بازار بورس، بالا است. نوع دوم شرکتهایی هستند هر چند در دو سال اخیر رشد قیمتی را تجربه کردند، اما نزدیک به ارزش ذاتی خود معامله می شوند که هم تعدادشان و هم وزنشان در بازار کم است. نوع سوم شرکتهایی هستند که بسیار بالاتر از ارزش ذاتی، معامله میشوند که البته تعدادشان کم نیست، ولی وزنشان کم است.
در اوایل اردیبهشت ماه 1399 با بررسی پتانسیلهای تولیدی و اقتصادی و تحلیل صورتهای مالی شرکتهای نوع سوم متوجه خواهید شد که ارزش آن شرکتها با قیمتهای جاری بازار همخوانی ندارند و به اصطلاح، اصلا نمی ارزند. به سرمایه گذاران هم نمی توان گفت که شما حق خرید سهام این شرکت را ندارید؛ چرا که ممکن است برآورد من با برآورد آن سرمایه گذار از یک متغیر اقتصادی، کاملا یکسان نباشد. و در آن سوی، شرکتهایی را می بینم که واقعا ارزان و پایین تر از قیمت هستند، به همین ترتیب نمی توان تحلیل مشابه داشت.
هر چند بازار طی یک سال گذشته رشد بسیار بالایی را تجربه کرده و تردیدهایی در مورد تداوم رشد مطرح است اما بدیهی است که شرایط بازار میتواند با اتکا به برخی سیاستهای مدیریتی همچنان مهمترین بازار باقی بماند. بازار بورس ایران فعلا دلیلی برای اصلاح سنگین ندارد. بخش زیادی از رشد سهم ها هیچ دلیل تکنیکال یا بنیادی ندارد بلکه صرفا حضور نقدینگی است. این ورود نقدینگی دلایل زیادی می تواند داشته باشد که مهمترین دلایل آن می تواند: 1- سیاست های اتخاذ شده توسط دولت مبنی بر حمایت از بازار بورس و ارائه سهام شرکت های دولتی در بازار 2- کاهش نرخ سود سپرده های بانکی 3– راکد بودن بازارهای موازی مانند بازار ارز، طلا و بازار مسکن) باشد. این نقدینگی به شرط اینکه درست مدیریت شود و استراتژی های مناسب برای بازار و شرکت ها اتخاذ گردد؛ به نظر بنده جای درستی آمده است.
در همین چند ماه اخیر قدرت خرید ریال پایین آمده و تورم حدود ۴۰ درصد است. ریال کجا باید برود؟ و بازار سرمایه چگونه باید عمل کند؟ طبیعی است که این ورود نقدینگی و اقبال عمومی به بازار سرمایه در شرایط کنونی، رشد شاخص را مضاعف خواهند کرد. همچنین، آشنایی با بورس بین اغلب مردم بیشتر شده و یا وارد بازار شده اند و یا در صف دریافت کد بورسی قرار دارند. طبیعی است که در چنین شرایطی اصلاح سنگین دور از انتظار باشد و همچنان رو به رشد باشد.
راهکار ایفای نقش بهینه توسط دولت، سازمان بورس و رسانهها
رشد و بازدهی بازار تابع سیاست ها و ابلاغیه های تصمیم گیران است که به نظر با این استقبال و وارد شدن اکثر مردم به بازار سرمایه می بایست تصمیمات و سیاست گذاری های بازار با احتیاط بیشتری صورت گیرد. خوشبختانه در سالهای اخیر فرصت بسیار مناسبی برای اقتصاد کشور فراهم شده تا به تغییر نگاه به بازار سرمایه بیاندیشد و از ظرفیت پیدا و پنهان این بازار بهره برداری کند و بازار سرمایه هم نیاز به یک پوست اندازی جدی برای نقش آفرینی در این خصوص دارد. شرکتهای بزرگ بورسی، طرح های توسعه ای بزرگی دارند که می توان پس از تامین مالی، رشد سودآوری را به همراه داشته باشند و لذا ضرورت دارد این مسیر تسریع و تسهیل شود. سال 99، باید سال تامین مالی بنگاههای بورسی از بازار سرمایه باشد. بازار سرمایه میتواند با سازوکار خود و حمایتهای قانونی برنامه ریزان، منابع و سرمایههای موجود در جامعه را از بازارهای سوداگر به سمت خود جذب کرده و با تزریق آن به فعالیتهای تولیدی و مولد، علاوه بر گسترش فرهنگ سرمایهگذاری در جامعه، به سهم خود در تحقق شعار سال اثر بخش باشد.
بهترین راهکار برای مهار نقدینگی و ترس از تخریب بازار سرمایه توسط آن افزایش عرضه های اولیه، ایجاد فضای شفاف معاملاتی، گسترش و تقویت سامانه های نرم افزاری و سخت افزاری معاملاتی و آموزش فرهنگ سهامداری است. با توسعه زیرساخت ها و ترویج فرهنگ سهامداری و مدیریت بهینه بازار این نقدینگی وارد شده به بورس را می توان در همین بازار سرمایه حفظ نمود و از ورودش به بازارهای دیگر جلوگیری کرد اگر فرهنگ سهامداری کاملا جا بیافتد می توان از نقدینگی موجود در جهت افزایش توان تولیدی و خدماتی شرکت ها استفاده نمود، تولید ملی رونق میگیرد و چنانچه تولید ملی در یک کشور افزایش یابد، توسعه و پیشرفت در آن کشور اتفاق میافتد.
انتظارات جا افتاده برای سرمایه گذاران تازه وارد طوری شده است که انتظار بازدهی خیلی بالا از بورس دارند. در چنین شرایطی با روند هیجانی ورود سرمایه گذاران به بورس و حضور گسترده توده مردم در این بازار، سرمایه گذاران قدیمی تر بازار که دارای سواد مالی و اقتصادی نسبی هستند می دانند که اقتضای سرمایه گذاری در بورس، پذیرش ریسک و احتمال کاهش قیمت سهام و زیان است. اگرچه با دیدگاه بلندمدت، این بازار همواره بازدهی بیشتری از بازارهای موازی داشته است اما سرمایه گذار تازه وارد که سواد مالی چندانی ندارد ممکن است احساسی برخورد کرده و با انتظار سود 100 درصدی و بلکه بیشتر طی کمتر از یک سال وارد بازار شده است. این انتظارات خوش بینانه با شرایط واقعی احتمالی در تناقض قرار می گیرد و این خطر وجود دارد که سرمایه گذار احساسی و تازه وارد به محض کند شدن روند صعودی بازار و یا ریزش مقطعی دچار هراس شود. خروج از بازار را در پیش بگیرد؛ این هراس می تواند مقدمه سقوط بازار باشد.
وقتی با عموم در مورد بازار سرمایه صحبت می شود دیدگاهی که به اهمیت تولید و دید بلند مدت از سرمایه گذاری و نگاه مالکیتی در صاحب سهم توجه دارد نسبت به چند سال پیش به مرور کمرنگ شده و سود مقطعی حاصل از خرید و فروش سهام، بدون توجه به تولید و فعالیت شرکت، نگاه غالب بازار شده است. سودهای کوتاه مدت اغلب باعث گمراهی سرمایه گذاران جدید می شود و داشتن دید بلندمدت برای یک سرمایه گذار ضروری است. این بدان معنی نیست که خرید و فروش سهام منجر به کسب سود نمی شود ولی اگر به آمار و ارقام مراجعه کنید میینید که طی یک دوره زمانی بلند مدت این بازار همواره بازدهی بیشتری از بازارهای موازی داشته است. اگر نقدینگی مازاد در دست مردم وجود دارد بهترین راهکار افزایش آموزش های فرهنگ سهامداری و تبیین مزایای دیدگاه بلندمدت به بازار سهام میباشد. این امر میتواند بیشتر توسط رسانهها و عل الخصوص رسانه ملی انجام بپذیرد.
تاثیرات افزایش عرضه اولیه
افزایش عرضه های اولیه در بازار بورس باعث میگردد اولا شرکت های مختلف بتوانند نقدینگی بالایی که در جامعه وجود دارد و به سمت بازار سهام سرازیر شده، جذب نمایند و دوما مانع از رشد شارپ سهام شرکت هایی شود که از لحاظ بنیادی ارزش ذاتی سهام شان خیلی پایین تر از قیمت جاری بازار است. لذا با افزایش آگاهی مالی مردم و ترویج فرهنگ سهامداری، افزایش عرضه های اولیه می تواند نقدینگی سرگردان را جمع آوری نمایند. به راحتی میتوان با عرضههای اولیه متعدد و همچنین بزرگ نقدینگی سرگردان را در بورس جذب کرد و با این کار از یک سو به تامین مالی بنگاهها و صنایع کمک کرد و از سوی دیگر از بالا رفتن غیرمنطقی نرخ سهام برخی شرکتها جلوگیری کرد. بزرگترین عرضه اولیه تاریخ بورس (شستا) نشان داد که این بازار پتانسیل زیادی دارد و می تواند به یک نقطه قابل اتکا در تصمیم گیری ها قرار بگیرد. ورود یک شرکت در بورس، با خود شفافیت به همراه خواهد آورد. تا به امروز از شستا فقط تغییر مدیریت و تسویه حسابهای دولت را شنیدیم اما امروز به برکت حضور شستا در بورس، انبوهی از اطلاعات و صورتهای مالی در اختیار همه ذینفعان قرار گرفته و مدیریت شرکت باید به گروه جدیدی از ذینفعان پاسخگو باشد. این مهمترین مزیت غیرمادی پذیرش در بورس است.
انتخاب