شارل أبي نادر در المیادین نوشت: هفته گذشته، دو برخورد غیر مستقیم اتفاق افتاد، که هر یک از انها، دارای ابعاد نظامی استراتژیکی است که نیاز به تامل دارد. حادثه اول، در دریای عمان بود، جایی که آمریکایی ها ادعا کردند کشتی هایشان در معرض نزدیکی تحریک آمیزی از سوی قایق های ایرانی قرار گرفته اند و حادثه دوم، در مرزهای لبنان با فلسطین اشغالی است که یگانهای مرزبان وابسته به دشمن صهیونیستی، از کشف سه مسیر مخفی در نوار مرزی خود با لبنان خبر داده و ادعا کردند این مسیرها توسط حزب الله ایجاد شده است.
به گزارش خبرداغ به نقل از «انتخاب»، در ادامه این مطلب آمده است: عملا این دو اتفاق به لحاظ جغرافیایی به دور از یکدیگر بودند و طرفهای درگیر در آن نیز متفاوت بودند، اما آیا ممکن است پیوند مشترکی بین این اتفاق ایجاد کرد؟
برخورد دریایی در خلیج فارس
درست است که سپاه پاسداران ایران ادعای آمریکا در مورد تحریک آمیز بودن حرکت قایق های خود را رد کرده است، اما این مساله به معنای انجام نشدن مأموریت دفاعی ثابتی از سوی نیروهای سپاه، در آن منطقه دریایی در خلیج فارس و رزمایشی در راستای مراقبت و حفظ آمادگی مناسب برای حمایت از آبهای منطقه ای و سواحلش نیست.
بر این اساس، نیروهای سپاه چطور می توانند به کشتی های دریایی آمریکا اجازه حضور و حرکت در آن منطقه حساس را بدهد؟ آن هم کشتی هایی کاملا مجهز به تجهیزات نظامی پیشرفته. در این شرایط، آیا می توان گفت حرکت ضروری قایقهای سپاه پاسداران برای حمایت از امنیت ایران، اقدامی تحریک آمیز بوده است؟!
اینگونه اقدامات سپاه، عملا به معنای انجام مانورهایی جهت نشان دادن آمادگی برای مقابله با خطرات احتمالی است، بویژه آنکه حضور دریایی آمریکا در منطقه برخورد، بسیار قدرتمند است، ما از ناوهای نابودگر«یو اس پل هامیلتون» و «یو اس اس لوییس بی.پولر» و «یو اس سی جی سی ماوی» صحبت می کنیم، که برای حرکت، نیاز به مساحت گسترده ای دارند و همین نکته، مساحت عبور و مرور قایقهای ایرانی حاضر در منطقه را محدود کرده و بر امکان نزدیکی یا برخورد میان آنها می افزاید.
ایجاد منافذی در نوار مرزی بین لبنان و فلسطین اشغالی
درست است که حزب الله هم مسئولیت این عملیات را قبول نکرده، اما می توان احتمال داد که این اقدام از سوی حزب الله واقع شده است. به این دلیل که هیچ طرف دیگری جز حزب الله توان انجام چنین عملیات حساس و دقیقی را ندارد. در وقع حزب الله قصد داشت با این اقدام این پیام را به صهیونیستها برساند که به راحتی امکان ورود به مرزهای آن و در ادامه، انجام عملیات علیه آن را دارد.
وجوه شباهت و ارتباط استراتژیک بین پیامهای این دو حادثه
با بررسی مضمون تحرکات سریع قایقهای ایرانی در نزدیکی کشتی های جنگی آمریکا در خلیج فارس، یا با تحلیل مفهوم اقدام حزب الله در نوار مرزی با فلسطین اشغالی و امکانات نظامی که برای آن فراهم می کند، می توان دو حادثه را براساس این معادله به یکدیگر ارتباط داد:
-در مورد حزب الله می توان گفت که وارد بازدارندگی فعال با دشمن صهیونیستی شده است و می تواند به نوارهای مرزی آن رسیده و شکاف هایی در آن ایجاد کند، علاوه بر اینکه نقاطی را برای تمرکز ورود عناصر مقاومت به الجلیل، تامین کند، بدین معنا، می توانیم شاهد مقابله مستقیم و تاثیرات آن بر شهرک نشینان اسرائیلی باشیم.
در این شرایط، سلاح های اسرائیلی دیگر به کارش نمی آید و پیام حزب الله از نفوذ به نوار مرزی با فلسطین ان است که می تواند با موشکهای خود حتی به کوچه ها و منازل شهرک نشینان اسرائیل مسلط شده و توان بازدارندگی خود را به حداکثر برسانند.
-در مورد ایران، با بقای نیروهای دریایی آمریکا در خلیج فارس و تنگه هرمز و سواحل خلیج عدن و دریای عرب، یعنی منطقه مانور قایقهای سپاه پاسداران، تهران دیگر نیازی به تمرکز بر استراتژی ساخت موشکهای پیشرفته و پهپادها ندارد، به این دلیل که نیروهای دریای آمریکا در تیر رس نیروی دریایی ایران قرار گرفته اند.
به این ترتیب، آمریکایی ها با حضور گسترده کشتی های خود در خلیج فارس، بعنوان اهدافی با ارزش و مهم در دسترس هدفگیری قایقهای سریع و مجهز ایرانی قرار گرفته اند و همین مساله، هدف گرفته شدن پایگاههای آمریکا نظیر آنچه در مورد عین الاسد اتفاق افتاد را در مرحله بعدی اولویت قرار می دهد. به این دلیل که هر گونه تحرک تجاوز آمیز ناوهای غول پیکر آمریکایی در خلیج فارس، با واکنش سریع و قدرتمند نیروی دریایی ایران مواجه می شود.
به این ترتیب، پیوند مشترک بین دو حادثه مذکور را می توان افزایش توان بازدارندگی در بین نیروهای حزب الله و همچنین نیروهای سپاه پاسداران ایران، در برابر دشمنان اسرائیلی و آمریکایی دانست.