«المیادین» در گزارشی به قلم ليلى نقولا نوشت: پس از ظهور بحران کرونا، دولتهای کنونی چارهای ندارند جز اینکه سیاستهای بهداشتی خود را ارزیابی کرده و وضعیت امنیت بهداشتی شان را به موازات امنیت نظامی در اولویت قرار دهند.
به گزارش خبرداغ به نقل از «انتخاب»، نویسنده در ادامه این گزارش تصریح میکند: «در وضعیت کنونی، جهان درگیر در فاجعهای بزرگ است که تمامی دولتها در آن گرفتار هستند و ظاهرا قدرت دولتهای بزرگ و کوچک، برای مقابله و مهار ویروس کرونا با یکدیگر مساوی است.
قطعا ویروس کرونا، باعث روشن شدن سستی و شکنندگی تعدادی از دولتها و قدرتها در تعامل با تهدیدات شد و متعاقب این روند، منطقی به نظر میرسد که این دولتها در مرحله پساکرونا در سطح آمادگی ملی خود و سطح قدرتشان برای مقابله با خطرات جدید، تجدیدنظر کنند.
دولتها معمولا مقابله با تهدیدات نظامی و امنیتی را ضروری می دانند، آنچه که تهدید خارجی و ترس از سیطره خارجی را در لیست اولویتهای اساسی امنیت دولتها جای می دهد.
به نظر میرسد در سایه افزایش چالشهای جهانی، لازم است تعریف امنیت ملی جامعتر شده و هر اقدامی که دولتها برای حفظ سلامت خود از خطرات داخلی و خارجی انجام می دهند را در بر گیرد.
با تحول شرایط بین المللی و تغییر نوع تهدیدات، موضوع امنیت ملی، اهمیت بیشتری یافته است. در همین رابطه، باری بوزان، کارشناس مسائل امنیتی، مخاطرات فردی و جمعی، تهدیدات گذرا برای مرزها و بحرانهای طبیعی را نیز جزئی از دیدگاه معاصر نسبت به امنیت ملی می داند اما روبرت کاپلان، ابعاد دیگری را به این تهدیدات افزوده و بیماریهای واگیر دار و حزبگراییهای قبیلهای و عشایری را از جمله تهدیدات جدی برای امنیت جهانی میداند که می تواند بافت اجتماعی کره زمین را بر هم بزند.
با وجود تمام این تحولات و افکار، دولتها، بهویژه دولتهای بزرگ بر دو بعد نظامی و اقتصادی متمرکز شده و دیگر عوامل را در اولویتهای بعدی قرار دادند، تا اینکه بحران کرونا ظهور کرد و نشان داد تفکر امنیتی قدیمی نسبت به نقش دولت تا چه اندازه نادرست بوده است.
در این جا می توانیم به برخی نزدیکی های جهانی اشاره کنیم که باعث شدت گرفتن بحران کرونا و تاثیرات آن در برخی دولتها شده است؛ از جمله در:
ایالات متحده آمریکا:
در مقایسه بین استراتژی امنیت ملی که دونالد ترامپ وضع کرده و آنچه که در زمان باراک اوباما بود، در می یابیم که تهدیدات ناشی از تغییرات آب و هوایی و محیطی، بهداشتی و حقوق بشر، هیچ جایی در استراتژی ترامپ نداشته است و در عوض، رقابت استراتژیک با روسیه و چین و تهدیداتی علیه ایران و کره شمالی، از اولویتهای رئیس جمهور فعلی آمریکاست.
اتحادیه اروپا:
اروپاییها به طور کلی بر تهدید استراتژیک روسیه تمرکز دارند و ضمن توجه خاص به رشد اقتصادی، تهدید بهداشتی را نادیده گرفتند، همانطور که بسیاری از دولتهای اروپایی، بخشهای بهداشت و ارتباطات را به بخش خصوصی واگذار کرده و به این ترتیب، امنیت ملی خود را در معرض خطر گذاشتند.
سیاستهای سازمان بهداشت جهانی و توصیه های آن:
سازمان بهداشت جهانی، «معیارهای جهانی» خود را برای فعالیت نظامهای بهداشتی در سراسر جهان مشخص کرده و موضوع را منحصر به حجم «هزینه مادی» نموده بود که بر این تفکر استوار است که هر چه هزینه دولت کمتر باشد، نظام بهداشتی آن اثرگذاری بیشتری دارد. در این میان، اصل کیفیت خدمات ارائه شده به مردم و قدرت آنها در دست یابی به بهترین خدمات بهداشتی، در نظر گرفته نمی شود.
افزون بر آنچه گذشت، سازمان بهداشت جهانی، دولتها را تشویق به خصوصی سازی و مشارکت بین دو بخش عمومی و خصوصی در زمینه بهداشت و بیمارستانها کرد و این مساله با ظهور کرونا، نا کارآمدی خود را نشان داد. همانطور که دولتی مثل فرانسه، مجبور به دولتی کردن بیمارستانها برای مقابله با بحران کرونا شد.
در نتیجه، همانطور که در ابتدای این مطلب گذشت، دولتهای امروزی پس از شیوع ویروس کرونا و بحرانی که با خود به همراه آورد، چارهای ندارند جز اینکه در سیاستهای بهداشتی خود تجدیدنظر کرده و امنیت بهداشتی را نیز از حیث اولویت، در کنار امنیت نظامی جای دهند.