به گزارش خبرداغ ، نزدیک به پنج ماه از شیوع ویروس کرونا در جهان می گذرد. این ویروس دهه ۶۰ میلادی کشف شد و به عنوان عامل بسیاری از ویروسهای جهان از جمله سرماخوردگی، سارس، مرس و این اواخر هم کووید_ ۱۹ شناخته میشود. کرونا در لغت نامه یونانیان به معنای تاج است آن هم تاجی که بر سر هر کس بنشیند روزگاراش به سیاهی شب می شود.
طی قرن اخیر ویروسهای کشنده کم نبودند که به جان بشر افتاده باشند و زیست اجتماعی انسانها را متاثر ساختهاند. در این میان، حوزه اقتصاد زودتر و بیشتر از دیگر حوزهها همواره آسیبپذیر نشان داده است. با این اوصاف، برای نشان دادن تاثیر کرونا بر اقتصاد جوامع مختلف و به ویژه کشورمان، در ابتدا از دوگونه بیماری فراگیر اقتصادی برای جوامع مختلف بحث خواهد شد و نشان داده میشود که چگونه این دو بیماری همچون دو ویروس بزرگ که لرزه به اندام اقتصاد جهان انداختهاند و اکنون مجددا مجالی برای عض اندام پیدا کردهاند.
بیماری اقتصاد هلندی
این لقب را مجله اکونومیست سال ۱۹۷۷ برای توصیف مشکل اقتصاد آن دوران ذکر کرد که تا امروز نیز باقی مانده است. این بیماری زمانی در هلند کشف شد که پولهای باد آوردهیِ هنگفِت موقتی از دل حلقههای استخراج گاز به بیرون درز کرده بود. روزگاری که هلند سرشار از ارز بود اما غافل از آنکه این دوران همچون فصول سال می روند و می آیند.
در بیماری اقتصاد هلندی مشکل آن بود که درآمدها براساس قیمتهای متغیر بازارهای جهانی انرژی از جمله نفت و گاز محاسبه می شد که این خوددر معنای یک «قمار» بزرگ بود. با این اوصاف، اولین بار این بیماری در سال ۱۳۵۳ در ایران دیده شد. در این سال نفتبه صورت ناگهانی نزدیک به پنج برابر رشد را تجربه کرد. این اتفاق در دوران نخستوزیری امیرعباس هویدا رخ داد. همین اوج گیری فریبنده سبب شد که دولت دست به اعمالی بزند از قبیل تحصیل رایگان برای همگان و بالا بردن حقوق و دستمزد کارمندان و کارگران و... .
اما در میان سرمستی ناشی از افزایش قیمت نفت، طی سال های ۵۵ تا ۵۷ نفت آنچنان سقوطی نمود که در پس آن اقتصاد ایران هم سقوط کرد. از این زمان به بعد این بیماری که همچون ویروس تضعیف شده در جان اقتصاد ما جای گرفته و هر از گاهی به دلیل سو مدیریت و عدم شفافیت مالی جان دوبارهای می گیرد و بخشهای مختلفی از جسم اقتصاد کشورمان را از کار می اندازد.
بر خلاف کشورهای همانند هلند و ایران، نروژ اما به جای اینکه خود مایه عبرت تجربه آموزی دیگران شود سعی کرد از آفات تجربه مشابه دور بماند. نروژیها با تاسیس «صندوق ذخیره ارزی» از فاجعه ی هلند عبرت گرفتند اما تاسیس این صندوق به همین آسانی نبود. نروژ با استفاده از اقتصاددانهای بزرگ خود و آمریکا طبق برنامهریزی دقیق این صندوق را تاسیس نمود. یکی از ویژگی های این چنین صندوقی میتواند در ابتدا شفافیت دقیق گردش مالی باشد؛ به طوری در کشور نروژ هر شهروندی بدون محدودیت میتواند به راحتی از ریز حساب این صندوق مطلع شود. شعار این صندوق این است: «برای آینده ی فرزندانمان.»
در واقع، نروژیها، آنقدر به آینده ای که امروز ساختهاند امیدوارند که سکه به سکه این درآمدها در بخش آنلاین این صندوق به طور برخط دسترس مردم خود قرار داده اند. این صندوق درآمدهای مازاد حاصل از نفت و گاز و سایر اقلام صادراتی این کشور را در خود ذخیره می کند.
بیماری نفرین منابع یا شومی منابع
اما بیماری دیگری که گلوی اقتصاد کشورها را فشار می دهد معروف است به «نفرین منابع یا شومی منابع». تناقض و تناقض- فساد و فساد معنای امروزی نفرین منابع است. بدین معنی که کشورهایی سرشار از منابع غنی ارزی و طبیعی از جمله نفت و گاز و ... اما این کشورها در بدترین و پستترین درجه رشد اقتصادی و همچنین بالاترین درجه فلاکت اقتصادی طی آمارهای رسمی هر ساله قرار میگیرند. توجه به این امر ضروری است که بیماری نفرین منابع بیشتر در کشورهایی یافت می شود که رهبرانی پوپولیست دارند.
حال این مساله مطرح میشود که علت چیست؟ برای پرداختن به این مساله در ابتدا باید این پرسش، پاسخ داده شود که اصلا اولین بار چه کسی این بحث را مطرح کرده است؟ ریچارد اوتی بریتانیایی در سال ۱۹۹۳ این موضوع را مطرح کرد. او بر این باور است که در طول تاریخ سه دولت به نفرین دچار نشدند و تصمیم گرفتند بنای درستی از خود در اقتصاد به جا بگذارند. این دولتها به ترتیب نروژ، آمریکا و کانادا میباشند. حال این سه دولت چه کردند؟ پیش از آنکه دست به استخراج دیوانهوار نفت و گاز خود بزنند ابتدا نهاد جامع و شفافی را از حیث مالی تاسیس نمودند که پولهای باد آورده حاصل از بالا و پایین رفتن قیمتهای بازارهای جهانی را با آن کنترل کنند.
حال بر خلاف این سه کشور مهمترین نمود یک کشور دارای بیماری «نفرین منابع» ونزوئلا است؛ کشوری با بیشترین میزان ذخیر نفتی در جهان. آندرس پرز در دوران شکوفایی اقتصاد ونزوئلا با سرمایه ای سرشار رییس جمهور این کشور شد. وی آنقدر به این درآمدها مطمئن بود که ونزوئلا را به سمت تبدیل شدن به باتلاق دیون (بدهی) هدایت کرد.
پرز تا جای ممکن اقتصاد پویای ونزوئلا را تخریب کرد و در این هنگام شخصی علیه او تصمیم به کودتا گرفت. پرز هر نوع کودتا را مسخره واحمقانه میدانست اما هوگو چاوز با پرز شوخی نداشت و با حکم دیوان عالی ونزوئلا آندرس پرز از عنوان ریاست جمهوری خلع و به جرم اهمال و حیف و میل اموال دولتی به ۲۹ ماه حبس محکوم شد. چاوز که منشی پوپولیست گونه داشت و رییس جمهوِر پس از آندرس پرز شد. در ادامه او اندکی اقبال عمومی را به خود جذب کرد و تاحدودی نیز ونزوئلا را سرپا نگاه داشت ولی انگار در تاریخ این کشور بدشانسی نقش پر رنگی دارد، چاوز در اثر سرطان جان باخت و نیکولاس مادورو با مخالفت های فراوان رییس جمهور شد.
مادورو خود را وامدار سیاست چاوز میدانست اما آمریکا و اروپا او را به رسمیت نمیشناسند تا جایی که رییس مجلس ملی این کشور یعنی خوآن گوآیدو که رهبر مخالفان مادورو نیز می باشد مورد وثوق اکثریت جامعه بینالمللی است.
در دوران مادورو بود که بیماری اقتصادی ۴۰ ساله به راحتی ونزوئلای غنی را به زانو درآورد. به همین آسانی طبق آمارهای منتشره از سازمانهای بینالمللی در سال 2019 صددرصد پول ملی ونزوئلا در برابر ارزهای خارجی سقوط کرده است به طوری حقوق کارمندی با ۱۸۰۰۰ هزار بولیوار (نزدیک به ۸ دلار) کفاف ۳۸ عدد پیاز و یک و نیم کیلو گوشت را میدهد. همچنین طبق این آمار ها میانگین وزن مردم ونزوئلا ۹ کیلو کاهش و نرخ مرگ و میر نوزادان ۱۰ درصد افزایش داشته است.
واقعیت این است در نتیجه نفرین منابع، آریستوکراسی (نخبهسالاری) در جامعه یکهتاز می شود و قشر کارگر و ضعیف از یاد میرود. تحصیلات و رشد فضایل اخلاقی و علمی در کشور رنگ میبازد و موضوعی دست دوم به حساب میآید . حتی تحصیلات بیمعنا می شود؛ زیرا که همهگان نقش آن را در آینده شغلی بی تاثیر میدانند.
اگر با خودمان بخواهیم صادق باشیم ما هم اکنون با هردوی این بیماریها دست به گریبانیم. دولتی نسبتا ورشکسته ولی پرامید از آینده ای که حتی نوسترادموس هم فرصت آن را پیدا نکرد تا پیش بینی اش کند. بهای تمامی بورسهای جهان پس از اعلام ویروس کووید ۱۹ جهان گیری سقوط کرد. این شوک آنقدر شدید بود که توسط بانک جهانی (WHO) به سرعت هشدارهایی با این مضمون که ممکن است ویروس کووید ۱۹ آنچنان مخرب نباشد که کووید اقتصاد مخرب میشود، صادر شد.
تحفه چینی بلای جان اقتصاد جهانی
کروناویروس، به هر روی تحفهای است از سرزمین چین و ماچین که هرم غذاییشان سبب شده نسل سگ، گربه و خفاش در آن کشور رو به انقراض رود. دنیا طی ماه های آینده اوضاعی به مراتب وخیم تر از ورشکستگی سال ۲۰۰۸ اتحادیه اروپا و همچنین نابودی صنایع در جنگ جهانی دوم به خود خواهد دید و صد البته که ما دستانمان خیلی وقت است زیر ساطور اقتصاد قطره چکانیمان گیر کرده و از این سونامی مستثنی نیستیم.
ایلو (ILO)، سازمان جهانی کار صراحتا در روزهای نخست پاندمی کووید ۱۹ اعلام کرد اگر بحران کرونا به همین نحو ادامه داشته باشد حداقل ۲۰ میلیون شغل (َنه به صرف نفر یا شخص) در جهان نابود می شود و این که این امر سبب شود لشکر بیکاران و گرسنگان جهان دست به طغیان زنند در کشورهای خود دور از تصور نیست. قویترین اقتصاد جهان یعنی آمریکا، رئیس جمهورش تصمیم گرفت ۲ تریلیون و ۴۰۰ سالانه میلیون دلار این که 10 درصد Gdp (تولید ناخالص داخلی) از این کشور را به عنوان بزرگترین اقتصاد جهان، شامل می شود پای این ویروس خرج کند، بلکه بتواند از وقوع بحران اقتصادی بزرگ جلوگیری شود. حال آنکه ترامپ طی فرمانی فدرال تمامی کارخانهجات بزرگ کشور خود را موظف دانست از تولیدات قبلی خود دست بکشند و شروع به تولید تخت و ونتیلاتور کنند.
در این بین میبایست از ایتالیا نیز نام ببریم؛ کشوِر چکمه این روزها مصیبتی بالا تر از مرگ ۱۴ هزار (تا کنون) مردم خود را تجربه میکند و آن هم ورشکستگی یک به یک صنایع کوچک و همچنین صنعت گردشگری خود در عرض دو ماه است. در مجموع میتوان عنوان کرد، ترور بیولوژیک یا هر مسئله دیگری که باشد امروز جهان ما در چنگال دشمنی قرار گرفته که دیده نمیشود در این جنگ هر کشوری توانایی مدیریت بحران بهتری داشته باشد سربلند از آزمونی سخت بیرون میآید.
چه بر سر بهار گردشگری ایران و جهان آمد که این چنین خزان شد؟
قطع به یقین سال ۲۰۲۰ میلادی و همچنین سال ۱۳۹۹ خورشیدی سال سکتهای مرگبار برای صنعت پرسود توریست ایران و جهان میتواند باشد. از تعطیلات پایان سال در کشورمان تا المپیک توکیو همگی به تعویق افتادند و لطمهی بزرگ بر اقتصاد جهانی وارد شده است. به طور مثال آلمان ۸ میلیارد یورو فقط از نبود گردشگران چینی طی این مدت ضرر کرده است.
ژاپن دیگر غول اقتصاد جهان ۳۶ میلیون گردشگر چینی را که نزدیک به نیمی از منبع درآمد صنعت گردشگریشان محسوب می شد را از دست داد. دولت هنگ کنگ آنقدر اوضاع را وخیم دیده است که ۱۴ مارس ( ۱۴ اسفند) اعلام نمود به همه شهروندان خود ۱۰ هزار دلار هنگکنگی میدهد (نزدیک به ۲۰۰۰ یورو و تا حدودی مستمر) که تا حداقل اندکی به پروبال شکسته این مستعمره در فکر استقلال چین مرهمی بخشد. چین، سنگاپور، تایلند، مالزی و فیلیپین وعدهی آن را دادند که مالیات ها را کم می کنند و حتی برخی مشاغل معاف می شوند. دولت استرالیا نیز درصدد آزاد کردن سفر توریستی به این کشور است.
هند نزدیک به میلیارد انسان را در بزرگترین قرنطینه تاریخ بشریت قرار داده است البته به زور چوب و کلاغ پر. رییس جمهور اقتدارگرای فیلیپین صراحتا دستور شلیک مستقیم به افرادی را داد که در مقابل قرنطینه و نظامات بهداشتی مقاومت می کنند و در پایان آن چیزی که اوضاع را ترسناک تر می کند این است که شبکه معتبر فرانس ۲۴ طی خبری اعلام نمود ۴ میلیارد انسان در سراسر جهان در قرنطینه به سر میبرند.
اما چین علاوه بر فلج کردن سیستمهای درمانی در جهان زحمت این را نیز کشید که سرمایهای نزدیک به ۳۶۰ میلیارد دلار را که سالانه به صنعت گردشگری جهان تزریق میکرد را دریغ نمود. طبق اعلام سازمان جهانی تا سال ۲۰۳۰ میلادی از (UNWTO) گردشگری هر ۵ گردشگر در جهان ۱ نفر چینی خواهد بود (نزدیک به ۴۰۰ میلیون نفر در سال).
از مصائب تمام دنیا گفتیم حال به صنعت نیمه جان گردشگری خودمان هم می پردازیم. طبق اعلام های رسمی صنعت گردشگری ایران طی این مدت ۳ هزار میلیارد تومان ضرر کرده و بسیاری از افرادی که از طریق کسب درآمد میکردند به عبارتی درآمدشان متوقف یا حتی تا مرز ورشکستگی پیش رفتهاند. حال تمهیدات مدیران کشورمان برای مقابله با ویروس کووید ۱۹ چه بوده است؟ همانطور گفتیم قیمت نفت امروز ایران از قیمت یک بشکه آب ارزان تر است (نزدیک به ۱۶ دلار).
مردم ایران را در یابید!
حال مشکل اینجاست که دولت برای مقابله با کرونا از بودجه سال ۹۹ که جزییات آن دقیقا مشخص نیست، قرار است استفاده کند و نکته دیگر آنکه بودجه ی سال ۹۹ با قیمت هر بشکه حداقل ۵۰ دلار بسته شده است -این همان بیماری اقتصاد هلندی است- قرار بود درآمد نفتیمان با بشکه ای ۵۰ دلار حداقل ۷۰ هزار میلیارد تومان در سال ۹۹ باشد اما اکنون با نفت ۱۶ دلاری خوابش را هم نمیتوان دید در حالی که ما برای فروش بشکههای نفت محدودیت شدید داریم و عمدتا نفت خود را با قیمت روی آب میفروشیم.
اگر دولت طی ماههای آینده دست به تدابیری حمایتی از مشاغل دست رفته،کارگران روزمزد و بسیاری از افرادی که از دولت حقوق ماهیانه دریافت نمیکنند نزند، مطمئنا افزایش حجم نارضایتیها دور از انتظار نیست. بحران اقتصادی کرونا یقینا جهانی خواهد بود اما این بحران برای کشوری با اوضاع آشفته اقتصادی همچون ایران بسیار مهلکتر و مخربتر خواهد بود.
از همین رو می باشد که از مسئولین میخواهیم اندکی در کتب تاریخی تورق کنند و درس عبرت کسب کنند. بحران اقتصادی که مستقیما به جان و نان مردم مرتبط است مطمئنا میتواند ثروت ملی، امنیت ملی و عزت ملی را تهدید کند و به مخاطره بیاندازد.
دولت طی ماههای آینده باید کمکهای مالی شایان توجهی به صنایع کوچک خرد ایران کند که همین صنایع کوچک سبب میشود فشار اقتصادی کمتر احساس شود و نکته ی دیگر که باز یادآور بیماری هلندی است دولت حتی المقدور باید جلوی صادرات اقلام مصرفی مهم را بگیرد تا حداقل قیمت اجناس در این حدی که گران است دیگر گرانتر نشود.
وقتی صادرات یک کالا برای ما دو برابر واردات آن هزینه دارد چه منطقی دارد که این کار را با تمام مایحتاجمان بکنیم ما صرفا برای کنترل آهن، میلگرد، آجر و غیره میتوانیم از واردات استفاده کنیم اما آیا میشود خانه را نیز وارد نمود؟ اینها بخشی از چالههای بی انتهای سومدیریت منابع مالی و یا شاید کلپتوکراسی میباشد دولتمردان باید طی ماههای آینده فکری اساسی بکنند وگرنه واقعا تصور اینکه چه خواهد شد بسیار دردناک و دشوار خواهد بود. تنها در پایان میتون این حدیثی از حضرت علی (ع) را در قامت هشداری به مسئولین کشور گوشزد کرد:
(از هر دری فقر وارد شود از در دیگر ایمان می رود)