کد خبر: ۸۴۱۷۶۸
تاریخ انتشار: ۱۵ بهمن ۱۳۹۸ - ۱۰:۵۲
تعداد بازدید: ۳۶۴
محمدحسین مهدویان در گفت‌وگویی تفصیلی با «ایران» درباره فیلم تازه‌اش می‌گوید که همه دلخوشی‌اش در ساخت «درخت گردو» کارکرد امروزی آن است.

مهدویان: آنان که نمی‌خواهند بشنوند، نمی‌شنوندبه گزارش خبرداغ به نقل از روزنامه ایران ، محمدحسین مهدویان در گفت‌وگویی تفصیلی با «ایران» درباره فیلم تازه‌اش می‌گوید که همه دلخوشی‌اش در ساخت «درخت گردو» کارکرد امروزی آن است.


بخشی از این گفتگو را بخوانید:

با وجود تمام این وسواس‌ها و مراقبت‌ها در شروع همکاری و در چند فیلم بعدی با افراد و مؤسساتی کار کردی که به‌لحاظ رسانه‌ای خیلی متهم به‌همراهی با جریانات هدایت شده و رادیکال شدی و عنوان‌های متفاوتی از دو سر طیف بر شانه‌ات چسباندند. این آزاردهنده نبود؟ برایش کاری نکردی؟ نخواستی آدم‌ها را از اشتباه احتمالی دربیاوری؟

اوایل من خیلی سعی کردم توضیح دهم به آدم‌ها که کجا ایستاده‌ام و چه می‌کنم اما بعدتر متوجه شدم آدم‌ها وقتی تصمیم‌شان را می‌گیرند و به قضاوتی در مورد هر چیزی می‌رسند لزوماً در پی کشف حقیقت ماجرا نیستند. در واقع با موافقت، مخالفت یا ابراز علاقه کردن راجع به موضوعات و آدم‌ها، موضع خودشان را شفاف می‌کنند. بهانه‌های مختلفی را هم جور می‌کنند برای آن؛ مثلاً علیه کسی بیانیه می‌دهند. واقعه‌ای را محکوم می‌کنند. از یک چیزی حمایت می‌کنند. می‌خواهند اعلام کنند ما با این نوع حمایت، تأیید یا تکذیب در این دسته‌بندی هستیم.

آنها در این بازی‌ها دنبال پیدا کردن خودشان هستند. نه همه آدم‌ها البته ولی خیلی‌ها این گونه‌اند. تو هم نمی‌توانی تشخیص دهی کی دنبال حقیقت ماجراست و کی نیست. بارها راجع به ماجرایی توضیح می‌دهی و می‌بینی کسانی که نمی‌خواهند بشنوند نمی‌شنوند و فقط انرژی خود آدم تلف می‌شود. من تصمیم گرفتم تمام تمرکزم را بگذارم روی کار خودم یعنی فیلمسازی. یعنی بعد از مدتی متوجه شدم توضیح دادن در مورد تغییر دادن قضاوت‌هایی که در مورد من یا فیلم‌هایم می‌شود وقت من را می‌گیرد و بخشی از ذهنم را درگیر می‌کند. مانع بزرگی برای ساختن فیلم‌های بیشتر و کارهای بزرگ‌تر است. در نتیجه از یک جایی تصمیم گرفتم هیچ توضیحی ندهم. حتی وقتی آدم‌ها اشتباه می‌کنند تلاش نمی‌کنم آنها را از اشتباه دربیاورم.

چون زمان همه چیز را روشن می‌کند و ما به‌عنوان فیلمساز با طیف گسترده‌ای از مخاطبانی که فیلم را می‌بینند در ارتباط هستیم نه معدود آدم‌هایی که اظهارنظر می‌کنند. معدود منظورم در مواجهه با خیل تماشاگران سینماست. شاید در ظاهر معدود نباشند اما مثلاً وقتی چند صد هزار نفر یا در بعضی موارد حتی دو سه میلیون نفر فیلمت را دیده‌اند دیگر چه فرقی می‌کند اگر آن طرف هزار نفر هم در حال بدگویی باشند. برای من از یک جایی به بعد دیگر مهم نبود چون من کارم را انجام می‌دهم و آن ارتباطی که باید بگیرم و آن دامنه‌ای از مردم را که باید با من به گفت‌وگو دربیایند پیدا کرده‌ام و دلم به آن خوش است. اما اینکه آزاردهنده بود یا نه؟

باید بگویم چرا؛ آزاردهنده بود. واقعیت این است که گاهی آنقدر بعضی حرف‌ها غیرمنصفانه و براساس مستندات غلط بود که برای من خیلی تلخ بود ولی احساس نکردم باید بیایم وسط خیابان فریاد بزنم و بگویم شما دارید اشتباه می‌کنید. مثلاً شما می‌دانید که من یک فیلم و اولین کارم، «ایستاده در غبار» را با سازمان اوج کار کردم و بعد از آن سه فیلم دیگر ساختم و این فیلم پنجمین فیلم من است. هنوز آدم‌هایی فکر می‌کنند سازمان اوج تهیه‌کننده تمام فیلم‌های من است و این فضاسازی منفی باعث شده است یک دروغ تبدیل به باور شود برای عده‌ای. اگر کسی از من بپرسد به او می‌گویم که من تنها یک فیلم و همان فیلم اول را با آنها کار کردم نه فیلم دیگری اما خیلی فیلمسازهای دیگر هم کار کردند با آنها. ولی در مورد من این ماجرا خیلی پررنگ‌تر اتفاق افتاده است.

فکر هم می‌کنم آدم‌هایی جایی نشستند و این بازی را دوست دارند که این حرف‌ها را گسترش دهند. در نتیجه من خیلی سعی می‌کنم توجه نکنم و کارم را بکنم. مهم این است که من برای هر کاری که انجام می‌دهم برای تک به تک‌ جزئیات آن کار دلایلی برای خودم دارم و تا وقتی که مردم کارهایم را می‌بینند و دوست دارند من راضی‌ام از شرایطی که دارم. وقتی به من بی‌توجهی شود از سمت مردم سعی می‌کنم خودم را تصحیح و مسیر تازه‌ای انتخاب کنم. مثلاً این اتفاقی که در «درخت گردو» افتاده به‌هر حال برای من یک انتخاب بود. برای اینکه روشن‌تر مسیر را ادامه دهم. تکلیفم روشن‌تر باشد وقتی دارم این راه را در سینما می‌روم.

خب برویم سراغ درخت گردو. ما بازیگران کرد در سینمای ایران داریم اما شما به‌ سراغ یک بازیگر بسیار متفاوت برای بازی در چنین نقشی رفته‌اید. انتخاب معادی و در چیدمان مینا ساداتی و بازیگر نقش مریم از کجا آمد و مهم‌تر از آن حضور مهران مدیری چه‌ قدر انتخاب بود چه قدر پیشنهاد مصرانه تهیه‌کننده؟

در مورد پیمان معادی؛ ما یک فیلمنامه‌ای داشتیم با یک شخصیت محوری که قرار بود بار مهمی از فیلم را به دوش بکشد. بالطبع حتماً باید سراغ یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران می‌رفتیم. گزینه‌هایی داشتیم و فکر کردیم به آنها اما فیلم حرفی دارد که به‌نظرم آمد می‌تواند فراتر از مرزهای‌ ایران باشد. حرفی بود که باید بیرون از ایران هم شنیده می‌شد و غیر از اینکه پیمان بازیگر بسیار خوب و درجه یکی است و توانایی‌ها و قابلیت‌هایش را می‌شناسیم و بارها دیده‌ایم غیر از این به‌لحاظ وجهه بین‌المللی پیمان خیلی بازیگر منحصر به‌فردی است. یعنی شبیه‌اش را نداریم یا خیلی کم داریم.

درنتیجه یکی از مهم‌ترین گزینه‌های ما پیمان بود. فیلمنامه را خیلی دوست داشت. با هم گپ زدیم و نقطه‌نظراتش را شنیدیم؛ و البته یکی از نگرانی‌هایم همین زبان کردی بود که هم خودش دوست داشت این چالش را و هم ما استقبال کردیم از آن و مطمئن بودیم بازیگری مثل پیمان از‌ پس آن برمی‌آید و الان هم به شهادت مربی زبان کردی‌اش بخوبی از پس این کار برآمده و خیلی تجربه و اتفاق خوبی بود.

در مورد نقش دکتر هم باید بگویم نه فقط‌‌ برای آقای مدیری که در مورد همه بازیگرها تعامل و گفت‌وگویی با تهیه‌کننده آقای‌احمدی داشتیم. این‌طور نبود که بگویم این انتخاب من است و این انتخاب توست. ما از اول در جلسات مشترک راجع به نقش‌های مختلف و بازیگران مختلف صحبت کردیم. دلایل مختلفی داشتیم برای انتخاب هر کدام از بازیگران.

مثلاً یکی از چالش‌ها این بود که بازیگر شناخته نشده انتخاب کنیم به نفع فضای مستند فیلم؛ یا بازیگر چهره بگذاریم. ولی در نهایت چون فیلم را قرار بود طیف وسیعی از مخاطبان ببینند گزینه دوم را انتخاب کردیم. در این ترکیب آقای مدیری انتخاب خیلی ویژه‌ای بود برای ما؛ در حالی که چند پیشنهاد بازی دیگر هم داشتند در آن زمان، در نهایت محبت کردند و فیلم ما را انتخاب کردند و به نظرم اتفاق خیلی خوبی هم بود برای فیلم.

بعداز تماشای «درخت گردو» خیلی‌ها معتقدند مهدویان هر روز بیشتر از «داکیو-درام» فاصله می‌گیرد و بعد از «لاتاری» با این فیلم، رسماً سینمای فیکشن و داستانی را انتخاب کرده‌ است. با توجه به کپشن اول فیلم و داستان واقعی پشت این روایت، چه اندازه به اصل ماجرا وفادار بودید؟ چه اندازه داستان را وارد کردید؟ اساساً کدام سمت سینما برایتان مهم‌تر است؟

این از آن چیزهایی است که من نباید در مورد آن اظهارنظر کنم. من رویه‌ای دارم برای فیلم‌سازی خودم. در هر پروژه‌ای متناسب با حال خودم با قصه‌ای که دارم و حرفی که می‌خواهم بزنم شیوه‌ای را انتخاب می‌کنم‌. یک روز می‌شود «لاتاری» یک بار «ماجرای نیمروز» و بار دیگر «ایستاده در غبار». حالا این فیلم هم، «درخت گردو» با سر و شکل خودش ساخته شده است. نمی‌توانم بگویم چه‌قدر ‌از شیوه فیلم‌سازی خودم فاصله گرفتم یا مثلاً آغاز یک راهی است که قرار است این شکلی باشد. نه واقعاً. خیلی برای خودم برنامه‌ریزی این فرمی ندارم. اما در مورد واقعی بودن این قصه. به‌هرحال این فیلم بر اساس و با الهام از یک داستان واقعی است.

قطعاً خیلی جاها به‌خاطر درام و به‌خاطر پرداخت داستانی درست برای تبدیل شدن به یک فیلم سینمایی قابل دیدن روی پرده سینما، خیلی از موضوعات دستکاری شده و تغییر کرده است. من اصولاً خیلی عین واقعیت پیش نمی‌روم. حتی در فیلم‌های با سر و شکلی مستندتر هم من داستان را به نفع درام تغییر داده‌ام. هیچ‌وقت هم چنین دغدغه‌ای نداشتم که فیلمی بسازم عین به عین واقعیت. شخصیت‌هایی اضافه می‌شوند. شخصیت‌هایی کم می‌شوند. بخش‌هایی از ماجرای واقعی خلاصه می‌شود.

چون داستان واقعی در جزئیات زیاد و بی‌شکل است. برای اینکه شکل پیدا کند و ساختارمند شود نیازمند بازآفرینی است. و طبیعتاً در یک فیلم سینمایی همه‌چیز به نفع این باید باشد که داستان به خوبی تعریف شود و تماشاگر احساس عمومی واقعه‌ای را که مستند بوده است به خوبی درک کند. اینجا هم تلاش بر این بوده که آن احساس به بهترین شکل ممکن منتقل شود.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
نظر شما
در زمینه ی انشار نظرات مخاطبان رعایت چند نکته ضروری است
لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید خبر داغ مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است خبر داغ از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب, توهین یا بی احترامی به اشخاص ,قومیت ها, عقاید دیگران, موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه های دین مبین اسلام باشد معذور است. نظرات پس از تایید مدیر بخش مربوطه منتشر میشود.
نام:
ایمیل:
* نظر: