به گزارش خبرداغ به نقل از ایران ورزشی: انتقاد حسن روشن از نحوه به کارگیری مربیان خارجی نشان میدهد که طیف مربیان و پیشکسوتان فوتبال ایران از شرایط موجود راضی نیستند. روشن بر این باور است که مربیان اخیر که وارد فوتبال ایران شدهاند جایگاهی در لیگهای اروپایی نداشتهاند. او استخدام این گزینهها را برای فوتبال ایران یک ضعف بزرگ و اساسی میداند. ضعفی که به اعتقاد روشن نشأت گرفته از اقدامهای دلالها است.
فدراسیون فوتبال در حال قطع همکاری با ویلموتس است و اینطور که پیدا است طی روزهای آتی با این مربی فسخ میکند و احتمالاً برانکو را به عنوان سرمربی معرفی خواهد کرد. آیا فدراسیون فوتبال در این برهه که تیم ملی تازه داشت با ویلموتس هماهنگ میشد و در حالی که فاصله آنچنانی تا بازیهای سخت آتی باقی نمانده تصمیم درستی اتخاذ کرده است؟
من همیشه گفتهام که اگر باشگاهها و فدراسیون فوتبال میخواهند سرمربی انتخاب کنند باید در فصل نقل و انتقالات این کار را انجام بدهند نه اینکه زمانی سراغ مربیان بروند که همه گزینههای تیمدار و خوب به دیگر تیمها ملحق شده باشند. یک نکته را کلی بگویم. فوتبال ایران به پارکینگی برای مربیان بیکار خارجی بدل شده است.
شما به وضعیت مربیانی همچون استراماچونی، کالدرون و ویلموتس پیش از ورود به فوتبال ایران توجه کنید. کدام یک از این نامها در تیمی فعالیت میکردند؟ هیچ کدام. همه بیکار بودند. من میگویم اگر یک مربی شرایط خوبی داشته باشد قطعاً درتیمی فعالیت میکند اما این مربیان در شرایطی به ایران آمدند که کار نداشتند.
چرا فوتبال ایران تن به چنین مربیانی میدهد و سراغ افرادی نمیرود که در فوتبال اروپا هم خواهان دارند؟
به خاطر اینکه دلالها پدر این فوتبال را درآوردهاند و دارند در باشگاهها و حتی فدراسیون فوتبال اعمال نفوذ میکنند. آنها هستند که دارند برای فوتبال ایران تعیین تکلیف میکنند و متأسفانه اینجا هم کسی جلودار آنها نیست و اجازه داده میشود گزینههای بیکار آنها در فوتبال ایران صاحب کار شوند...
بعد از کیروش ظاهراً فدراسیون فوتبال در دایرهای از ابهامها قرار گرفته و انگار مسیر درست را گم کرده است. آیا برانکو میتواند گزینه مناسبی برای تیم ملی باشد؟
درباره کیروش من خیلی حرف دارم. این آقا 8 سال در فوتبال ایران بود و لیگ داخلی ما را نابود کرد. این همه لژیونر محوری برای چه بود؟ الان ما چه داریم؟ قبلاً برخی بازیکنان خارجنشین به فوتبال ما میآمدند اما در زمان کیروش 14 نفر از ترکیب اصلی تیم ملی را لژیونرها تشکیل میدادند. این باعث میشد تا هر بازیکنی پا میگرفت به لیگهای خارجی میرفت تا در تیم ملی باشد. تیم ملی به خاطر آن تصمیمها مجبور است از صفر شروع کند چون شرایط فنی لژیونرها را مناسب نمیبینم.
یعنی ویلموتس گرفتار وضعیتی شد که کیروش در فوتبال ملی ایران ایجاد کرد؟
زمانی که من بازی میکردم میدیدم که مربیانی مانند رایکوف و حتی اوفارل فقط به فکر تیم خودشان نبودند. تفکر آنها این بود که تیم خوبی را تحویل سرمربی بعدی بدهند. برای همین وقتی مهاجرانی بعدها سرمربی تیم ملی شد به موفقیتهای بزرگی رسید چون پایههای تیم ملی درست چیده شده بود. الان اما اینطور نیست و یک لیستی را برای ویلموتس نوشتهاند و به او دادهاند. من تعجب میکنم که چرا بازیکن آمادهای مثل وریا غفوری نباید در تیم ملی بازی کند؟ خیلی عجیب است. این نشان میدهد ویلموتس فوتبال ایران را نمیشناسد و یا نظرات را به او تحمیل میکنند. ویلموتس با لیست تحمیلی به جایی نمیرسد.
سؤال ما درباره برانکو و اینکه میتواند گزینه مناسبی باشد هنوز بی پاسخ مانده...
من بارها گفتهام که برانکو بیش از آنکه یک مربی باشد و کار فنی بلد باشد یک دکتر روانشناس است. او فوتبالیستهای ایرانی را خوب شناخته و دارد از تجربیاتی که در فوتبال ایران به دست آورده نهایت بهره را میبرد. برانکو زمان بلاژویچ به خوبی با فوتبال ایران آشنا شد و بعد توانست با تیم ملی به موفقیتهایی هم برسد. اخیراً نیز در پرسپولیس به قهرمانیهایی رسید اما او هم در شرایطی قرار است به فوتبال ایران بازگردد که توسط تیمهای عربستانی اخراج شده است. البته اعتقاد ندارم که او گزینه مناسبی نیست.
در هر حال چون فوتبال ما را میشناسد، میتواند گزینه مطلوبی باشد اما بعید میدانم که برانکو هم در نهایت بتواند فوتبال ایران را به آن چیزی که میخواهد برساند. شاید هم پیشبینی من اشتباه باشد اما حس خوبی نسبت به آینده کاری این مربی در فوتبال ایران ندارم. برانکو هم از لحاظ موفقیت اشباع شده و هم پول و ثروت. کار کردن با یک مربی اشباع شده ساده نیست. به هر حال او اکنون نسبت به ویلموتس گزینه ایدهآلتری است و من امیدوارم فوتبال ایران را به موفقیت برساند.
آینده استراماچونی را در استقلال چطور پیشبینی میکنید؟ آیا این مربی ایتالیایی گزینه مناسبی برای استقلال هست؟
دو نکته را باید درباره استراماچونی متذکر شوم. اولین نکته مثبت است. استراماچونی با 43 سال سن گزینه مناسبی برای آینده محسوب میشود اما یک نکته منفی هم در کارنامه او هست. او 2 سال از فوتبال دور و بیکار بوده. با این حال شاید در آشفته بازار فوتبال ایران بتواند از لحاظ فنی کارهایی بکند. هرچند که موفقیت در استقلال حالا برای استراماچونی سختتر از قبل شده.
چرا؟
به دست آوردن همیشه راحتتر از نگه داشتن است. الان استراماچونی به دست آورده اما سؤال من این است که آیا او میتواند این نتایج خوبی که در استقلال به دست آورده را حفظ کند؟ آیا او توانایی نگه داشتن استقلال در رتبههای بالایی را دارد؟ آیا میتواند در نهایت تیم را قهرمان کند؟ اینها سؤالهایی است که زمان پاسخش را روشن میکند. نگران یک مسأله دیگر هم در استقلال هستم.
چه مسألهای؟
استقلال در سالهای اخیر مشکلاتی داشت. اولاً که مربیان زیادی تغییر کردند اما مهمترین مسأله استقلال تغییرات مکرر در لیست بازیکنان بود. استقلال خیلی بازیکن از دست میدهد و الان هم این نگرانی در ذهن من وجود دارد که دوباره بازیکنانی که در این فصل عملکرد خوبی داشتهاند فصل بعد نباشند.
الان بروید از مدیران استقلال بپرسید تداوم حضور چند بازیکن استقلال برای فصل بعد قطعی است؟ آیا تضمینی وجود دارد که دوباره چندین بازیکن از استقلال نروند؟ این مسأله همیشه برای من نگرانکننده است و ذهن من را آزار میدهد. به هر حال باید این موضوعات تفکیک و روشن شود.