به گزارش خبرداغ به نقل از ایران ورزشی: سوشا مکانی جمیع اضداد است. یک ستاره غیرمعمولی با فراز و نشیبهای فراوان. مردی که یک روز در قله است و روز دیگر در قعر دره. گلری که حاشیه را بیش از فوتبال دوست دارد و به نظر شغل اولیهاش حاشیه است و در کنار آن گاهی هم فوتبال بازی میکند! یک اقیانوس پهناور به عمق یک وجب.
سوشا را بیش از فوتبال با حاشیههایش به یاد میآوریم. اتفاقی که سبب شده عمده شهرت و محبوبیت وی در خارج از مستطیل سبز و از صفحات زرد و کبود بیاید. او هر بار سوژهای برای چهره شدن داشته؛ از حرکات منشوری در میهمانیهای منشوری گرفته تا لباسهای عجیب و غریب و البته الفاظ 18+ که در رختکن و تمرینات خطاب به مربی و تماشاگران به کار برد. او حتی در لژیونر شدن هم این قاعده را رعایت کرد؛ آنجا که به واسطه یک ایجنت مونث و جنجالی راهی نروژ و فنلاند شد. همو که نامش روزگاری با رسوایی اخلاقی گره خورده بود!
سوشا مکانی در قامت یک ستاره به پرسپولیس آمد تا به مشکل کلیشهای سرخها درون چارچوب پایان دهد اما در پرسپولیس زیر آوار حاشیهها مدفون شد و پرسپولیس و خودش را به خاک سیاه نشاند. حضور او در پرسپولیس سرآغاز سقوط او بود.
در فصل نخست حضور برانکو در پرسپولیس تنها او بود که با گلهای عجیب و غریبی که خورد، پرسپولیس را در حسرت جام گذاشت تا سرخها با تفاضل گل رقابت را به استقلال خوزستان واگذار کنند تا نقش ویرانگر خود را به خوبی ایفا کند.
سوشا مبدع عجیبترین گلهای خوردهای بوده که تا کنون در لیگ برتر یک دروازهبان آنها را تجربه کرده! روزگاری در پرسپولیس ساشا ایلیچ کروات بود که به دریافت گلهای زیبا شهره شده بود و تقریباً رکورد خوردن زیباترین گلها را در لیگ برتر به نام خود سند زد اما مکانی رکورد دیگری را خلق کرد که بعید به نظر میرسد دروازهبان دیگری بتواند آن را بشکند.
گلهای آسان و عجیبی که شاید یک گلر نابینا هم آنها را دریافت نمیکرد! بازی با فولاد در تهران در زمان سرمربیگری حمید درخشان و گلی که او با پاس رو به عقب محسن بنگر مدافع خودی دریافت کرد، شاید عجیبترین و سادهترین گلی بوده که در تاریخ لیگ برتر به ثمر رسیده.
مکانی بعد از غرق شدن در حاشیهها که محرومیت 6 ماهه را برای او به همراه داشت، تصمیم به هجرت گرفت تا دور از چشمها در سرزمینهای یخی، شانس خود را بیازماید. اتفاقی که سبب شد تا او به دور از چشم افکار عمومی تنها به فوتبال فکر کرده و چهره خود را ترمیم کند.
او در دو سه فصل اخیر در چشم نبوده اما بازگشت دوبارهاش به لیگ برتر و یک تیم بیحاشیه و دور افتاده همچون نفت مسجدسلیمان او را دوباره بر سر زبانها میاندازد.
سوشا در مهمترین بازی این فصل در برابر تیم سابق خود، نمایشی جانانه داشت و دوباره در کانون توجهات قرار گرفت. او با عکسالعملهای جالب توجه به کمک تیر دروازه پایهگذار برد بزرگ مسجدسلیمان در تهران بود تا بعد از مدتها دوباره روی جلد برود اما این اتفاق دقیقاً نقطه آشیل اوست. ضدستارهای که با چهره شدن نسبت معکوسی دارد و هر چقدر بیشتر در ویترین باشد، عملکردش به همان نسبت ضعیفتر و متزلزلتر است! او در مسجدسلیمان میتواند دوباره خود را احیا کند به شرط آنکه در کانون توجهات قرار نگیرد، روی جلد نرود و در قاب چشمها ننشیند. سوشا ستاره روزهای فراموشی و عزلت است.