گرت گراف در نیویورک تایمز نوشت: هر کسی که زمانی تعقیب کننده اخبار مافیا بوده باشد، با مشاهده صحنه شهادت دادن مایکل کوهن در مورد پرونده ترامپ، ناگاه به یاد جلسات استماع مشابهی در تاریخ کنگره میافتد. این جلسه چندان شباهتی به شهادت جان دین علیه ریچارد نیکسون در سال ۱۹۷۳ نداشت بلکه بیشتر به پرونده گانگستر معروف، جوزف والاچی و شهادتش علیه کوزا نوسترا در سال ۱۹۶۳ میمانست.
به گزارش خبرداغ به نقل از «انتخاب»؛ در ادامه این مطلب آمده است: پرونده والاچی که به ریاست سناتور جان مک کلان از آرکانزاس مورد رسیدگی قرار گرفت، با شکسته شدن رمز سکوت (اومرتا) توسط این شاهد، چشم مردم آمریکا را به روی حقیقت فعالیتهای مافیا گشود. او درباره اعمال مخفی کوزا نوسترا زبان به سخن گشود و فاش کرد که جرایم سازمانیافته واقعا چقدر سازمانیافته هستند. او از سربازان و پدرخوانده ها و حتی کمیسیونی که نهاد اداره کننده بسیاری از خانوادههای مافیایی بود، سخن گفت.
مبارزه با مافیا، نبردی پرچالش و بی همتا برای بازجویان آن پرونده بود. خانوادههای مافیایی در جرایم بسیاری دست داشتند اما تحقیق درباره آنها بسیار دشوار بود زیرا آنها آدمهای بدقلقی بودند که دستشان به جنایاتی روزانه آلوده بود. آنها زبان مخصوص به خود را داشتند و به ندرت یک نفر را مستقیما مامور انجام یک جنایت میکردند بلکه تقاضاهایی کلی و مبهم مطرح میکردند که محافظان و گماشتههای آنها به خوبی میدانستند چطور باید این اظهارات را تفسیر کنند.
افشای جزییات این پرونده در سال ۱۹۷۰ منجر به تصویب قانون مبارزه با سازمانهای تبهکار شد که به قانون ریکو شهرت یافت. قانون ریکو به بازپرسهای یک پرونده امکان میداد که با کنارهم گذاشتن شواهد و مدارک مربوط به جرایم مختلف، به تعقیب سازمانهای تبهکار هدایتکننده آن اعمال و تکتک افراد دخیل در آنها بپردازند. در حالی که جرایم جنجالی موضوع قانون ریکو جرایم خشونتباری مانند قتل، آدمربایی و تیراندازی بودند، این قانون به موضوعاتی از قبیل کلاهبرداری، ممانعت از اجرای قانون، پولشویی و حتی کمک به مهاجرت غیرقانونی نیز میپرداخت.
برای مقامات قضایی مدتی طول کشید تا نحوه استفاده موثر از قانون ریکو را بیاموزند اما در اواسط دهه هشتاد، رودی جولیانی که سرپرست حوزه قضایی جنوب نیویورک بود، اتهاماتی جدی را علیه سران پنج خانواده اصلی از مافیای نیویورک مطرح کرد. از آن موقع پلیس و دایره قضایی جنوب نیویورک به معیاری ایدهآل برای تعقیب قضایی جرایم موضوع قانون ریکو در آمریکا تبدیل شده است. به همین دلیل است که پس از شهادت کوهن، دیگر مهمترین چالش حقوقی ترامپ، تحقیقات کنسول ویژه، رابرت مولر تلقی نمیشود.
اما آنچه نمایندگان در جلسه شهادت اخیر از کوهن در کنگره شنیدند، بسیار با یک سازمان تبهکار شباهت داشت: تشکیلاتی با تعداد کمی بازیگران اصلی و بینهایت جرایم ارتکابی. حتی اگر مسایل مرتبط با تحقیقات مولر و انتخابات ۲۰۱۶ را کنار بگذاریم، کوهن اتهاماتی را مطرح کرد که شباهت زیادی با اختلاس بانکی، کلاهبرداری از خیریه ها، ممانعت از اجرای قانون و شهادت دروغ داشتند.
شباهت میان یک تشکیلات مافیایی با تشکیلات ترامپ بیش از آن است که ما بخواهیم آن را قبول کنیم: به هر حال ترامپ سال گذشته او را وقتی که به همکاری با کمیته تحقیق علیه خود رضایت داد، یک موش خطاب کرده بود. جالب است که در زبان تبهکاران، موش را به دروغگوها نسبت نمیدهند بلکه منظور آنها کسانی هستند که با دولت همکاری کرده و اسرار تشکیلات را لو میدهند. کوهن بسیار شفاف وضعیت تشکیلات کارفرمای سابق خود را بیان میکند: «در تشکیلات ترامپ وظیفه همه این است که از ترامپ حفاظت کنند. هر روز میدانستیم که باید بیاییم و برویم و دروغ هایی در حمایت از او بگوییم. این یک قاعده شده بود». قانون ریکو نیز هدفش دقیقا مجازات همین گونه تشکیلات است. ترامپ نیز دقیقا مرتکب اعمالی مانند پدرخوانده های مافیایی شده است. کوهن میگوید: «ترامپ مستقیما به من نگفت که در برابر کنگره دروغ بگویم. شیوه عملکرد او اینطور نیست. او دستور نمیدهد. او با رمز صحبت میکند و من این رمز را میفهمم».
جالب است که افرادی مانند کوهن، همواره الگویی ثابت از رفتار ترامپ را مطرح میکنند. رییس سابق اف بی آی، جیمز کومی در شهادت علیه او هنگام اخراج شدن توسط ترامپ، دقیقا به همین صورت راجع به ترامپ افشاگری کرد. ترامپ هرگز مستقیما به او دستور نداد که تحقیق از پرونده فلین را متوقف کند. بلکه وقتی با او تنها شد به او گفت که امیدوار است او نگذارد که این وضعیت ادامه پیدا کند.
تعداد و وسعت تحقیقات از حلقه اطرافیان ترامپ نمایانگر میزان آسیبپذیری او در برابر اینگونه رسیدگی به تجارت خانوادگی اوست. تعداد این پروندهها طبق محاسبه من تا ماه دسامبر هفده فقره بود و پس از آن نیز پروندهای درباره وضعیت کارگران زمین گلف ترامپ در نیوجرسی مطرح شد که میتواند موضوع دیگری از موارد مرتبط با قانون ریکو باشد اما اعترافات کوهن به اندازهای است که شواهد کافی در اختیار بازجویان بگذارد تا بتوانند اتهام تبهکاری را علیه ترامپ مطرح کنند. به علاوه ریکو به بازجویان امکان میداد پروندههای فساد مربوط به ده سال گذشته را در قالب یک پرونده تجمیع شده تعقیب کنند. صدور کیفرخواست علیه تشکیلات ترامپ و تبهکار دانستن آن، مسأله تعیین کنندهای برای امکان تحت تعقیب قرار گرفتن او در طول خدمتش به عنوان رییسجمهور میباشد. بازپرسهای پرونده میتوانند با ارایه طرح کلی از فعالیتهای مجرمانه و صدور کیفرخواست علیه تعدادی از نزدیکان ترامپ از جمله اعضای خانواده او، ترامپ را به شریک جرمی در پرونده تبدیل کنند. در این صورت امکان مییابند تمام محتوای پرونده را برای کنگره و افکار عمومی منتشر کنند تا آنها در قالب استیضاح ترامپ، این حقایق را مدنظر قرار دهند. همچنین نهاد قضایی میتواند مبتنی بر این شواهد، اموال ترامپ را مصادره و منابع درآمد او را مسدود کند. اما نکته مضحک قضیه اینجاست که اگر بازپرسهای فدرال تصمیم بگیرند همزمان علیه امپراتوری ترامپ و خانوادهاش اقدام بکنند، این کار را مدیون الگویی خواهند بود که رودی جولیانی، وکیل مدافع رسانهای ترامپ زمانی باب کرد.