بتازگی اسنادی از طبقه بندی محرمانه وزارت خارجه بریتانیا خارج شده است که نشان میدهد که پس از آنکه در جنگ ایران و عراق، شبه جزیره فاو به تصرف نیروهای ایرانی درآمد، آمریکا قصد داشته به هر قیمت شده، حتی با حمله نظامی مستقیم، از پیروزی ایران در جنگ جلوگیری کند، اما دولت بریتانیا آمریکا را از این تصمیم بازداشته است.
به گزارش خبرداغ به نقل از «انتخاب»، بی بی سی با انتشار این اسناد نوشته است: شبه جزیره فاو با عملیات والفجر هشت که همزمان با جشنهای هفتمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی آغاز شد به تصرف ایران درآمد و بزرگترین موفقیت نظامی این کشور را در جنگ هشت ساله با عراق رقم زد. بنابر اسناد دولت بریتانیا، در نوزدهم و بیستم مارس ۱۹۸۶ (دو روز پایانی سال ۱۳۶۴) یعنی چند هفته پس از این پیروزی، نشستی میان مسئولانی از وزارتخانه های دفاع آمریکا و بریتانیا در واشنگتن برگزار شد و آمریکاییها عزم خود را برای جلوگیری از پیروزی ایران، حتی با توسل به نیروی نظامی آشکار کردند اما هیئت بریتانیایی با وجود پافشاری آمریکاییها، با رویکرد آنان مخالفت و تصریح کرد که حاضر نیست در چنین رویکردی همراهی کند.
رهبری آمریکا در آن زمان در دست رونالد ریگان بود و دولت بریتانیا را حزب محافظه کار به رهبری مارگارت تاچر اداره میکرد. وزیر دفاع آمریکا کاسپار واینبرگر بود و مسئولیت وزارت دفاع بریتانیا را بتازگی جورج یانگر به عهده گرفته بود.
در گزارش هیئت بریتانیایی از نشست واشنگتن آمده: "نشست بسیار سازنده ای بود و به هدف ما که تاکید بر پشتیبانی اساسی از سیاست آمریکاییها در خلیج [فارس] است کمک کرد اما در عین حال نگرانی خود را از خطراتی ابراز کردیم که اقدام نظامی شتابزده و خارج از تناسب به همراه خواهد داشت."
در این گزارش توصیه شده: "نباید به پشتیبانی از عملیاتی نظامی کشیده شویم که مهارش از دست ما خارج است یا اینکه در صورتی که به بحران بینجامد، چه بسا نتوانیم توقعات آمریکاییها را در پشتیبانی از آنها برآورده کنیم." وزارت خارجه بریتانیا نیز در همان زمان این توصیه را تایید می کند.
یک ماه بعد، هیئتی از اداره خاورمیانه وزارت خارجه بریتانیا به ریاست گراهام بویس، معاون این اداره به واشنگتن میرود. آقای بویس (که بعدا سفیر بریتانیا در قطر و سپس کویت شد) در گزارش خود از این سفر نوشت: "[آمریکاییها] خواهان این بودند که با هم روند درگیری را در خلیج [فارس] بررسی ... و برای کمک به حفظ امنیت کشورهای خلیج [فارس] هماهنگیهای لازم را انجام دهیم."
نتیجهگیری هیئت بریتانیایی از گفتگوهای واشنگتن این بود که آمریکاییها "روز به روز بیشتر باور پیدا می کنند که جنگ هر قدر هم طول بکشد، ایرانیها برنده خواهند شد. بنابراین، سیاست خود را به این سو پیش می برند که تا زمانی که نشانه هایی از کوتاه آمدن ایران به چشم بخورد، هر کمکی می توانند به عراق بکنند."
به نوشته گراهام بویس، آمریکاییها اذعان کردند که عراقیها هر جنگ افزاری بخواهند دارند اما فرماندهی نظامی و رهبری سیاسی عراق دچار ناکارآمدی است و تا زمانی که این ناکارآمدی تداوم دارد، آمریکا کار چندانی نمی تواند بکند، پس تلاش خود را بر مهار ایران متمرکز کرده اند. مثلا از رسیدن سلاح به ایران جلوگیری می کنند تا نتواند دست به حمله های نظامی بزرگتری بزند.
در گزارش بویس آمده است که خواست اصلی آمریکاییها "جلوگیری از سرازیر شدن سلاح به ایران است. با اینکه در کند شدن روند سرازیر شدن سلاح به ایران از طریق بازار سیاه موفقیتهایی به دست آورده اند اما همچنان از اروپای شرقی و کره شمالی و سوریه و لیبی و چین به میزان فزاینده ای سلاح به ایران فرستاده می شود."
در این گزارش برای نخستین بار فاش شده که آمریکا در فکر ضربه هایی نظامی بوده که ایران را زمینگیر کند: "از نظر نظامی، باور آمریکاییها این است که حمله همه جانبه و فراگیر به زیرساختهای حیاتی اقتصادی در ایران، رفتار ایرانیها را تغییر خواهد داد."
اما از نظر گراهام بویس، "با توجه به نبود عزم و اراده نظامی در عراق و یکدندگی سیاسی در ایران" چنین حمله ای به ایران "پیامد خوشایندی نخواهد داشت" و آمریکاییها "نتوانسته اند سناریویی معقول و عملی بچینند" که عراق با آن بتواند مستقلا و با تکیه بر خود در برابر ایران بایستد.
بویس در گزارش خود پیش بینی کرده که آمریکاییها بیش از پیش بر بریتانیا فشار بیاورند که از سیاست "متوازن" خود دست بردارد و به سیاست آنان جهت جلوگیری از پیروزی ایران بر عراق بپیوندد.
همزمان، یکی از ژنرالهای آمریکایی همراه با چهار افسر زیردست خود به مدت چهار هفته به خاورمیانه میرود و از کشورهای قطر، عمان، امارات، بحرین، عربستان سعودی و اردن دیدار می کند. این ژنرال پس از بازگشت به لندن میرود و در وزارت خارجه بریتانیا نشستی با مسئولان این وزارتخانه برگزار می کند.
در گزارش وزارت خارجه بریتانیا از این نشست آمده است: "آمریکاییها دلسرد بودند چون در برابر اعلام آمادگی به دولتهای خلیج [فارس] برای دست زدن به اقدامات بیشتر جهت دفاع از آنها، پاسخ مثبت دریافت نکرده بودند ... [آمریکاییها] به دولتهای عضو شورای همکاری خلیج [فارس] اعلام کرده بودند که اگر توقع بیشتری از آمریکا دارند باید پایگاههای دریایی در اختیار آمریکا بگذارند و موافقت کنند که با آمریکا رزمایشها و تمرینهای نظامی مشترک انجام دهند ... اما با اینکه نگرانی [دولتهای حاشیه خلیج فارس] بیشتر از گذشته شده بود، به آمریکاییها پاسخ مثبت نداده بودند."
در گزارش دیگری از اداره خاورمیانه وزارت خارجه بریتانیا آمده که برآورد آمریکاییها از رویارویی نظامی ایران و عراق بسیار بدبینانه شده بود. بنابر این گزارش، برآورد آمریکاییها چنین بوده است:
"یکم: ثابت شده که نیروی هوائی عراق با اینکه دارای برتری نسبت به ایران به نظر می رسد، ناکارآمد است و این ناکارآمدی چه بسا نتیجه ناتوانی شخص صدام حسین از طرحریزی و فرماندهی حملات فراگیر و موثر به ایران باشد.
دوم: حملات عراق به مواضع ایران در فاو بی اثر بوده چون ایرانیها سنگرهای خود را خیلی خوب در دل زمین کنده بودند.
سوم: گردآمدن نیروها [عراقی] در هور هویزه باعث نگرانی [آمریکاییها] از حمله بزرگی از جانب ایران در ماههای آینده شده بود."
عنوان یکی از گزارشهای وزارت خارجه بریتانیا که از طبقه بندی محرمانه خارج شده این است: «ایران - عراق: برنامه ریزی پادشاهی متحده [بریتانیا] و ایالات متحده برای وضعیت اضطراری». در این گزارش بار دیگر تاکید شده که بریتانیا باید از هر نقشه ای که آمریکاییها برای ورود به جنگ با ایران بکشند، دوری کند و تایید سیاست آمریکاییها به ضرر بریتانیاست: "برای منافع ما بهتر است که دولتهای منطقه ما را از این دید نبینند" (یعنی دید همکاری با آمریکا در حمله نظامی به ایران).
در گزارش دیگری از اداره خاورمیانه وزارت خارجه بریتانیا به تاریخ ژوئیه ۱۹۸۶ (تیر - امرداد ۱۳۶۵) آمده است: "با توجه به اینکه ایران در بلندمدت اهمیت و امکانات بیشتری دارد، سیاست بهتر این است که در قبال ایران و عراق با چراغ خاموش و بی طرفانه حرکت کنیم. چنین سیاستی به ما امکان می دهد در کل منطقه به بالاترین تراز تجاری دست بیابیم."
مدتی بعد، آمریکا و بریتانیا نشست دیگری در لندن برگزار می کنند و در آن به توافق می رسند که "ایران کشور بزرگ و مهمی است و در موقعیتی راهبردی قرار دارد که برای غرب مهم است که در درازمدت روابط خوبی با آن داشته باشد." البته در همین نشست آمریکاییها می گویند که ایران "فکر می کند با حمله ای دیگر نظام بعث فرو می پاشد همان گونه که نظام شاه از هم پاشید" و در این راستا "برای حمله نهائی بزرگی آماده می شود که ضربه بزرگی به عراق خواهد بود."
بریتانیاییها دریافته بودند که از دید آمریکاییها، ایرانیها فرصت پیروزی دارند و برای این پیروزی و فروپاشی عراق، پیامدهای تیره و تاری می بینند. اما برآورد بریتانییها این بوده که جنگ خونین بدون پیروزی هیچیک از طرفین ادامه خواهد یافت و خطاب به آمریکاییها تاکید می کردند که به سیاست بی طرفانه خود ادامه خواهند داد و ایمان دارند که باید تا آنجا که ممکن است با هر دو طرف رابطه ای عادی داشته باشند.
حمله نظامی تنها شیوه ای نبوده که آمریکاییها برای پیشگیری از پیروزی ایران به آن اندیشیده بودند. در سندی به نقل از جفری هاو وزیرخارجه وقت بریتانیا آمده است که آمریکاییها پس از تلاش نافرجام در جلوگیری از سرازیر شدن سلاح به ایران، به فشار اقتصادی به ایران رو آوردند و در این رهگذر، تقریبا با همه دولتهای اروپای غربی و همچنین ژاپن، سنگاپور تماس برقرار کرده، خواهان همکاری شان شدند.
اما اینجا هم بریتانیاییها مخالفت می کنند. وزارت خارجه بریتانیا توصیه می کند که "فشار اقتصادی بر ایران و قرار دادن ایرانیان در وضعیت دشوار اقتصادی، آنها را وادار به مذاکره نخواهد کرد و در بلند مدت به زیان غرب تمام خواهد شد."
جفری هاو خطاب به آمریکاییها می گوید که باید ایران و رفتار سیاسی اش را به عنوان واقعیتی در منطقه پذیرفت، همان گونه که دولتهای خلیج [فارس] هم این واقعیت را پذیرفتهاند: "عربستان سعودی دچار خودبزرگ بینی است اما بقیه این دولتها معتقدند که باید با ایران کنار آمد."
نظر هاو در مورد ایرانیها چنین بود: "سیاست آمریکا عزم ایرانیان را جزمتر می کند که کمربندها را محکم ببندند و [به جنگ] ادامه دهند. ایران به ریاضت کشیدن عادت دارد و هر بار که از لحاظ سیاسی و اقتصادی زمین بخورد، می تواند دوباره روی پای خود بایستد."