عباس الزين درالاخبار نوشت: سیاست جدید عربستان و امارات در قبال افریقای جنوبی در چارچوب برنامه های سیاسی رقابت آنها بر پایه ثروتی که در اختیار دارند، جای می گیرد. ریاض و ابوظبی به وضوع نشان داده اند که قصد دارند برخی قواعد قدیمی در رابطه افریقا با ایران را تغییر داده و از ارتباط با دولتهای افریقایی در مسابقه بحران خلیج فارس بهره گیرند.
به گزارش خبرداغ به نقل از «انتخاب»؛ در ادامه این مقاله می خوانیم: اخیرا به شکل غیر منتظره ای سرمایه گذاریهای سعودی و اماراتی در جنوب افریقا افزایش یافته است و در همین راستا، رئیس جمهور آفریقای جنوبی به ریاض و ابوظبی سفر کرده و به تعهداتی به ارزش 10 میلیارد دلار در زمینه سرمایه گذاری این دو کشور عربی در بخش انرژی در افریقا دست یافت.
عربستان و امارات به اهداف اقتصادی رامافوسا، بعنوان شکاری نگاه می کنند که با استفاده از آن می توانند سیاستهای خود را بر دولت آفریقایی تحمیل کنند! این مساله نمی تواند به دور از تحولات سیاسی و امنیتی در منطقه تفسیر شود، اما به نظر می رسد تلاشهای ریاض و ابو ظبی در برقراری ارتباط نزدیک با افریقا، به دلیل استقلال عقیده آن در بین کشورهای افریقایی، با دشواریهای متعددی مواجه شود.
این در حالی است که در مورد بحران خلیج(فارس) بین قطر و دولتهای تحریم کننده آن، رامافوسا سیلی محکمی به عربستان و امارات زده و با فشارهای ریاض و ابوظبی در جهت قطع روابط افریقا با دوحه، مخالفت کرد؛ این اولین امتحان سیاسیِ تاثیر سرمایه گذاری های عربی در مواضع جنوب آفریقا بود.
روابط تاریخی بین ایران و آفریقای جنوبی یکی از عوامل موثری است که عربستان را به سمت توجه به این کشور آفریقایی سوق داده است. ایران در حمایت از «حزب کمیسیون ملی آفریقا» به ریاست سابق نلسون ماندلا، نقش فعالی داشته است و این حزب به نوبه خود از اولین طرفهایی است که پیروزی انقلاب اسلامی را به ایران تبریک گفت. علاوه بر این، حزب مذکور از حق ایران برای در اختیار داشتن انرژی هسته ای صلح آمیز دفاع می کند.
به نظر می رسد سرمایه گذاری میلیاردی سعودیها در زمینه انرژی، در جنوب افریقا، که بنابر تاکید عربستان در بخش پالایشگاههای نفتی خواهد بود؛ در واقع یک سرمایه گذاری در ضدیت با ایران است که در مورد خرید سهام در برخی پالایشگاههای جنوب افریقا، با هدف تضمین صادرات طولانی مدت نفت ایران به آفریقا، اظهار تمایل کرده بود.
لازم به ذکر است که ایران در صدر صادرکننده های نفت خام به جنوب افریقاست و در این زمینه از عربستان و نیجریه نیز پیشی گرفته است. در سال 2006، و در اوج فشارهای غربی بر ایران، تهران 40 درصد از نیازهای نفتی پرتوریا را وارد می کرد؛ پیش از اینکه افریقای جنوبی در ضمن لیست دولتهایی جای بگیرد که براساس اعلام امریکا در صورت کاهش ندادن خریدهای نفتی خود از ایران، در معرض تحریمها قرار می گرفت.
سرمایه گذاریهای عربستان در بخش پتروشیمی نیز در پشت پرده خود، تلاشهایی برای در هم شکستن قراردادهای بین آفریقای جنوبی و ایران در این زمینه است؛ شرکت آفریقایی ساسول (SASOL) ،در طول سالهای اخیر سرمایه گذاری های زیادی در ایران داشته و با همکاری شرکت ملی پتروشیمی ایران، طرح مشترکی را تحت عنوان«Ayra SASOL» پایه ریزی نموده است تا از این پس، ساسول، سهامهای خود را به نفع این طرح مشترک به فروش برساند.
در زمینه همکاری دفاعی و نظامی نیز ایران و افریقای جنوبی قراردادهای متعددی به امضا رسانده اند، که از مهمترین انها، پیش نویسی است که در سال 2016 امضا شد و در بردارنده همکاری بین دو کشور در زمینه امنیت دریایی است.
با ورود گذرگاههای دریایی به دایره درگیریهایی که در منطقه بین تهران و محور آمریکا جریان دارد، تلاش ناگهانی عربستان و امارات برای برقراری ارتباط با افریقای جنوبی را می توان با این درگیریها نیز مرتبط دانست. در این شرایط، گذرگاه آبی که در افریقای جنوبی و نزدیکی شهر کیپ تاون واقع است، اهمیت زیادی یافته است؛ چرا که در صورت بسته شدن تنگه باب المندب، نفت کش های سعودی و اماراتی مجبور به تغییر خط حرکت خود و عبور از گذرگاه کیپ تاون می شوند.
سرمایه گذاریهای سعودی و اماراتی در افریقای جنوبی در زمان حاضر با هدف سیطره بر این کشور آفریقایی از دروازه اقتصاد، صورت می گیرد؛ اما ریاض باید بداند وارد کشوری شده است که از قدرتمندترین دولتهای حاضر در اتحادیه آفریقا بوده و از نفوذ جغرافیایی سیاسی زیادی برخوردار است. از این رو، این امکان وجود دارد که افریقای جنوبی شکست سیاسی تازه ای را برای سعودیها رقم بزند. در این صورت، عربستان و امارات چاره ای جز خارج کردن سرمایه های هنگفت خود از این کشور افریقایی را نخواهند داشت؛ همان اتفاقی که در کشورهای دیگری که ریاض و ابوظبی قصد باجگیری از آنها را داشتند، بوقوع پیوستند.
مترجم:مریم نصرالهی