به گزارش خبرداغ، روزنامه اعتماد مصاحبه با علی جنتی را منتشر کرده است.
بخشهایی از مصاحبه را می خوانید:
با توجه به اينكه شما تحصيلات حوزوي داريد، فكر ميكنيد فقه سياسي و حكومتي ما چقدر پويايي داشته و توانسته نيازهاي روز مردم را برآورده كند كه نتيجه آن افزايش رضايتمندي از حكومتي ديني باشد؟
اين كه فقه اسلامي و شيعي ما كه نشات گرفته از قرآن و سنت پيامبر و ائمه عليهم السلام است ميتواند نيازهاي اساسي جامعه را تامين كند، شكي وجود ندارد. اما اينكه حوزههاي علميه و روحانيت ما تا چه اندازه توانسته است خود را با نيازهاي جامعه همراه كند و به گونهاي احكام فقهي را ارايه كند كه پاسخگوي نيازهاي امروز جامعه باشد، ضعفهاي جدي وجود دارد.
بعد از اعتراضات دي ماه گزارشي از سوي وزارت كشور ارايه شد كه تغييرات سبك زندگي مردم را از عوامل جدي و مهم دخيل در اعتراضات دي ماه دانسته بود. در واقع اعتراضاتي كه تلاش ميشد صرفا اقتصادي جلوه كند جنبههاي ديگري هم داشت كه شايد بخشي از آن با همراهي بيشتر فقه سياسي با زندگي امروز مردم قابل حل و فصل باشد. فكر ميكنيد راهكاري براي جبران ضعفي كه از آن صحبت ميكنيد وجود دارد؟
قطعا راهحل وجود دارد. در حوزههاي علميه فقهاي نوانديش داريم كه حرفهاي تازهاي براي جامعه دارند و ميتوانند بسياري از نيازهاي امروز جامعه را تامين كنند ولي آنها هم در اقليت هستند. بسياري از شخصيتهاي ديني و فقها در حوزهها را ميشناسم كه اجتهادشان منطبق با مسائل روز است. همان طور كه امام هم تاكيد داشتند اجتهاد بايد منطبق با شرايط زمان و مكان باشد. اگر برخي فقها احكامي را پانصد سال قبل استنباط كردهاند الزاما نميتواند امروز هم جاري باشد. اساسا معني اجتهاد اين است كه ما متناسب با زمان احكام فقهي را از كتاب و سنت استخراج كنيم. منتها حوزههاي علميه با اين هدف فاصله دارند. البته همواره در مقابل تغيير مقاومتهايي وجود دارد. الان ٤٠ سال از انقلاب ميگذرد هنوز در مورد اينكه مرز موسيقي حلال و حرام كجاست؟ اختلاف نظر زيادي بين فقها وجود دارد، در حالي كه اگر موضوع درست شناخته و درك شود به راحتي ميتوان حكم آن را بيان كرد. همان طور كه مقام معظم رهبري در اين زمينه كار كردهاند و صاحب نظريات نو و جديدي هستند، در عين حال افرادي هم مثل آقاي علمالهدي پيدا ميشوند كه ميگويند در مشهد نبايد كسي كنسرت برگزار كند و هركه طالب موسيقي است از مشهد بيرون برود !
نظرتان در مورد روي كار آمدن رييسجمهوري نظامي چيست؟ اگر گفتمان اعتدال كه پرچمدار آن روحاني است شكست بخورد آيا اين ايده جديد طيفي از اصولگرايان محقق خواهد شد؟
اين تحليلها روياهايي است كه برخي دارند. همانطور كه در دور اول رياستجمهوري آقاي روحاني همينها شعار رييسجمهور يك دورهاي ميدادند. مخالفان دولت همه تلاششان را كردند تا دولت را زمين گير كنند و بار ديگر روحاني انتخاب نشود. كميتههاي مختلف سياسي، اقتصادي و فرهنگي به صورت سايه درست كرده بودند تا دولت را فشل كنند ولي پاسخ مردم چيز ديگري بود. آنها همه انرژيشان را گذاشتند تا رقيب روحاني راي بياورد اما ٢٤ ميليون نفر پشت سر روحاني ايستادند. به همين دليل ميگويم چنين اتفاقي نميافتد.
شما به عنوان كسي كه با جريان اعتدالگرايي پيوند خوردهايد و با شخصيتهاي اصلاحطلب ارتباط داريد اين دو جريان را رقيب ميدانيد يا مكمل؟
بي ترديد مكمل يكديگر هستند. من به عنوان عضو حزب اعتدال و توسعه ميگويم؛ در تمام مدتي كه با ساير سران حزب گفتوگو ميكنيم همواره بر اين موضوع اصرار داريم تا ارتباط نزديك و تنگاتنگ هم با اصلاحطلبان معتدل و هم اصولگرايان معتدل داشتهباشيم. اين اعتقاد در همه اركان حزب وجود دارد. البته تندرويهايي كه در سال ٧٦ شاهد آن بوديم اكنون وجود ندارد. من فكر ميكنم كه اكثريت گروههاي سياسي به نوعي عقلانيت دست يافتهاند و اميدوار هستم در سايه انسجام و همفكري ميان مجموعه نيروهاي معتدل و دلسوز، كشور بتواند به راحتي از بحرانهاي ساختگي عبور كند.
با اين حال به نظر ميرسد اين دو جريان وقتي در چارچوب قوه مجريه و نهاد رياستجمهوري قرار گرفتند وارد فاز رقابتي شدند. براي مثال ارتباط واعظي و جهانگيري و حتي تاثيراتي كه اين ارتباط در تركيب كابينه و كم رنگ شدن يكي و پررنگ شدن ديگري داشت.
البته شايعات مربوط به اختلاف آقاي دكتر واعظي و دكتر جهانگيري و ادعاي پررنگ شدن يك طرف و كمرنگ شدن طرف ديگر و همه اين بحثها را من ناشي از توهم ميبينم تا واقعيت. چرا كه من خود از نزديك شاهد همكاري سازنده ميان معاون اول محترم و رييسدفتر رييسجمهوري هستم و ارتباطات آنان در حال حاضر بسيار حسنه است.