اصلاح طلبان ایرانی چه می خواهند؟
به اعتقاد من هسته اصلاحات در ایران، دموکراسی است. ممکن است مردم فواید دموکراسی را ندانند و صرفا از آب، هوا، دلار، قضاوت مستقل، ماهواره، سبک زندگی متفاوت و عدالت سخن بگویند ولی به نظر من تا مسئله دموکراسی مرتفع نشود، این موارد نیز لاینحل باقی خواهد ماند.
اصلاحات را از که طلب کنیم؟
میتوان گفت با قانون اساسی موجود، امکان پیشبردن پروژههای مختلف میسر است؛ یعنی حتی میشود شورای نگهبان، به نقطهای هدایت شود که بر صلاحیت ناممکنترین گزینهها مهر تأیید بزند.
میتوان با پول کثیف در بازار معامله کرد و ثروتمند شد؛ در سیاست نیز میتوان با قدرت کثیف سهمخواهی کرد. این قدرت کثیف، چه منشأ خارجی داشته باشد، چه ناشی از پوپولیسم باشد و چه برآمده از زدوبند با اصحاب زور، به دموکراسی ختم نمیشود. «اصلاحطلبی» اکنون دنبال «عدل مظفر» نیست، بلکه نومشروطهخواه و «جامعهمحور» است؛ یعنی قدرت را گدایی نمیکند، بلکه به دست میآورد. آبروی اصلاحطلبی از این نظر به خطر افتاده است که عدهای، حتی با نیت خیر، دستشان را دراز کردهاند؛ بیآنکه جیبشان پر باشد!
ماهیت دولت؛ اصلاحپذیر یا اصلاحناپذیر؟
من معتقدم مادامی که دولت (state) توتالیتر نشده، فعالیت اصلاحی میسر است. از این رو، انواع دولتهای خودکامه، دیکتاتور، اقتدارگرا، الیگارشیک و... قابل اصلاح هستند. دولت ایران تمامیتخواه نیست؛ یعنی در واقع تمام را میخواهد، اما نمیتواند به دست آورد؛ چراکه اولا مردم ایران ارتباطات گستردهای با خارج از کشور دارند؛ یعنی تکمنبعی نیستند. ثانیا دولت در ایران نشتی دارد؛ به این معنا که اخبار و اطلاعاتش در میان مردم پخش میشود. این در حالی است که در دولت تمامیتخواه، نشتی خبر وجود ندارد. ثالثا، مردم میتوانند با بعضی حرکات مانند تحریم خرید اتومبیل ساخت داخل و...، دولت را آچمز کنند. رابعا، دولت توتالیتر به اذهان مردم دستاندازی میکند؛ ولی دولت ایران چنین قابلیتی را ندارد.
خامسا، دولت توتالیتر حزب قوی و فراگیر دارد که در ایران چنین حزبی وجود ندارد. سادسا، دولت توتالیتر دیوار آهنین دارد و مرزهایش بهشدت تحت کنترل است؛ بنا بر این موارد باید گفت نهاد دولت در ایران ضعیف است، درون آن دوگانگی وجود دارد و قابلیت توتالیترشدن را ندارد.
راهکار؛
اصلاحطلبی باید بهمرور و با سازماندهی و داشتن تحلیل مشخص از شرایط مشخص، بهعنوان قطب قوی تعریف و شناخته شود؛ چراکه توضیح دادم در بازار سیاست، پول تقلبی و بدون پشتوانه فاقد ارزش است. الگوی «فشار از پایین، چانهزنی در بالا» ریشه در چنین موضوعی داشته است.