تقریبا در اکثر موفقیتهای بین المللی فوتبال ایران میتوان ردپایی از مربیان خارجی دید. در اواخر دهه ۴۰ رایکوف استقلال را به قدرت برتر قاره آسیا تبدیل کرد و ناصر حجازی و حسن روشن را به فوتبال ایران هدیه داد. تقریبا همزمان با رایکوف در تاج، پرسپولیسیها هم آلن راجرز را داشتند که معرف شیوه کلاسیک سانترفوروارد سرزن در ایران لقب گرفت، در سالهای بعد از انقلاب استانکو پابلهکوویچ با جوانگرایی جسورانه و به کار بستن تاکتیکهای روز دنیا فضای بسته فوتبال ایران در میانه دهه ۷۰ را برهم زد، در اواخر دهه ۷۰ تومیسلاو ایویچ تمرینات مدرن و روز فوتبال جهان را به ایران آورد، در ابتدای دهه ۸۰ نوبت به بلاژویچ رسید تا فوتبال ایران با تعریف جدیدی از وینگرها آشنا شود.
حالا با گذشت حدود 15 سال مربیانی همچون برانکو، دنیزلی، کرانچار، کیروش و شفر ادامهدهنده این راه هستند. از هفته نهم تا هفته بیستوهفتم تنها پرسپولیس و استقلال با یک ثبات قابل توجه در کل فصل موفق شدهاند تا فوتبالی مالکانه را در زمین بازی به حریفان دیکته کنند. بارزترین نکته مشترک بین این 2 تیم حضور یک سرمربی بزرگ خارجی است.
از موفقیتهای پرسپولیس با برانکو بارها و بارها صحبت شده و در آن سوی پایتخت، شفر آلمانی هم استقلال را در قعر جدول تحویل گرفت و موفق شد در طی یک و نیم فصل، استقلال را به یک تیم جذاب و تهاجمی تبدیل کند. در رده ملی هم کیروش با 2 صعود متوالی به جام جهانی و شکستن رکورد شکستناپذیری و صدرنشینی در آسیا بهترین مربی تاریخ تیم ملی لقب گرفته تا کارنامه مربیان خارجی در فوتبال ایران تکمیل شود. برخی از مربیان ایرانی در حالی از حضور پررنگ چشم آبیها در فوتبال ایران و هدر رفتن ارز صحبت میکنند که همه صعودهای ایران به جام جهانی بعد از انقلاب اسلامی با هدایت مربیان خارجی رقم خورده، پرسپولیس بعد از تجربه به شدت ناموفق با مربیان ایرانی به برانکو روی آورد و در کمترین زمان ممکن به بهترین روزهای خود رسید و استقلال هم با شفر حالا حتی در آسیا هم امیدوار است.
با آنالیز دقیق و مقایسه بازی تیمهایی که مربیان خارجی دارند با تیمهایی که از مربیان ایرانی بهره میبرند خیلی راحت میتوان به این نتیجه رسید که تفاوت بین مربیان ایرانی با مربیان خارجی به شکل معناداری بالاست. مقایسه تیم ملی مایلیکهن با تیم ملی کیروش، پرسپولیس برانکو با پرسپولیس استیلی و درخشان و حالا هم استقلال شفر با استقلال منصوریان میتواند تلنگر خوبی برای مربیان ایرانی باشد؛ مربیانی که هیچ کوششی برای رشد و پیشرفت خودشان و نزدیک شدن به فوتبال روز دنیا نمیکنند. از فوتبال روز دنیا فقط چند اصطلاح را یاد گرفتهاند و فکر میکنند به روز شدهاند؛ مربیانی که یک روز بعد از خداحافظی از فوتبال روی نیمکت مربیگری نشستهاند و در بهترین حالت در کلاسهای مربیگری 20 روزه فدراسیون شرکت کردهاند و از فوتبال مدرن و روز دنیا فقط چند اصطلاح بلدند و با بر زبان آوردن این اصطلاحات در کنار تفکرات و فوتبال سنتی تضاد سیاهی را به فوتبال ایران هدیه دادهاند. به نوشته خراسان، مسلما ما همیشه نمیتوانیم برای موفقیت روی مربیان خارجی حساب کنیم و شاید زمان آن فرا رسیده باشد که مسئولان فوتبال کشور جدیتر از همیشه به مربیسازی اصولی فکر کنند.