یکی از عجیبترین خبرهای سال96 بود؛ سخنانی که ظاهرا در دفاع از تاج و ساکت مطرح شده، اما بعید است حتی رییس و دبیرکل فدراسیون فوتبال هم با آن موافق باشند. مشخص نیست انگیزه اصلی آذری از بیان چنین مطالبی چیست، اما آنچه به قطعیت میتوان گفت این است که نگاه قبیلهای- عشیرهای امثال او به فوتبال ریشه این رشته ورزشی را میخشکاند و به دشمنیهای کور و بیحاصل دامن میزند. دیروز فضای بسیاری از خبرگزاریها، سایتها و صفحات اجتماعی مملو از انتقاد از آذری و گوشزد کردن ضعفها، ابهامات و سوءتفاهمات عملکرد مدیران اصفهانی در سالهای اخیر بود؛ آتشی بیحاصل که جرقهاش را مصاحبه نسنجیده مدیرعامل ذوبآهن زد.
از زمانی که اظهارات آذری به انتشار رسید، نکات زیادی در مورد ادعاهای وی مطرح شد؛ اما شاید دو نکته مغفول مانده باشد. نخست آنکه او چه در این مصاحبه و چه در انبوه دیگر گفتگوهایی که در این سالها داشته به دفعات صعود ذوبآهن به فینال لیگ قهرمانان آسیا در سال2010 را گوشزد کرد و انگار قصد داشته اینطور جا بیندازد که درایت و تدبیر او پشت این موفقیت بوده. این در حالی است که صعود ذوب به فینال آسیا در آن سال، در دوران مدیریت اصغر دلیلی رخ داد و هیچ ربطی به آذری نداشت. آذری یک سالونیم قبل از آن صعود از ذوبآهن رفته بود و دو سال و نیم پس از آن به ذوب بازگشت. با این وجود آذری هنگام فخرفروشیهایش اشارهای به این موضوع نمیکند که جای تامل دارد. همچنین بد نیست علاقهمندان با یک جستجوی ساده اینترنتی دلایل جدایی اصغر دلیلی از ذوبآهن را هم پیدا کنند تا شاید بیشتر با مفهوم درایت اصفهانی آشنا شوند!
نکته دوم اما جالبتر است. جناب آذری در شرایطی به مهارت مدیریتی همشهریانش
مینازد که تا همین یک ماه پیش یکی از اعصابخردکنترین درگیریهای فوتبال
ایران بین مسوولان دو باشگاه ذوبآهن و سپاهان جریان داشت؛ اختلاف فرسایشی
و زشتی که به مبلغ اجارهبهای ورزشگاه نقش جهان برای میزبانی از مسابقات
ذوبآهن مربوط میشد. در حال حاضر مدتی است که زمین چمن ورزشگاه فولادشهر
زیر کشت رفته و ذوب مجبور است مسابقاتش را جای دیگری برگزار کند.
در نتیجه سپاهانیها برای واگذاری زمین خانگیشان به باشگاه همشهری، اجاره سنگینی طلب کرده بودند که داد همین جناب آذری را درآورد؛ طوری که نزدیک بود میزبانیهای ذوبآهن به ورزشگاه یادگار امام قم منتقل شود، اما در نهایت مسوولان بالادستی استان اصفهان وساطت کردند و نقش جهان را در اختیار تیم آقای آذری گذاشتند. کاش نسیان و فراموشکاری، تعصب و افراطیگری یا عطش خودنمایی و جلب توجه باعث نشود حرفهایی بزنیم که بازار مچگیری و یادآوری برخی مسایل داغ شود.