به گزارش
خبرداغ،این یک نقطه عطف مهم برای ورود تشکلهای
دانشآموزی به مقوله آموزش و تربیت است. اگر ما راهکار ارائه شده در سند
را به عنوان مبنا در نظر بگیریم باید در تمامی مدارس شاهد شکل گیری
تشکلهای دانش آموزی باشیم.
همچنین
در اهداف کلان سند آمده است: تربیت انسانی موحد و مؤمن و معتقد به معاد و
آشنا و متعهد به مسئولیتها و وظایف در برابر خدا، خود، دیگران و طبیعت،
حقیقتجو و عاقل، عدالتخواه و صلحجو، ظلمستیز، جهادگر، شجاع و ایثارگر و
وطندوست، مهرورز، جمعگرا و جهانیاندیش، ولایتمدار و منتظر و تلاشگر در
جهت تحقق حکومت عدل جهانی، با اراده و امیدوار، خودباور و دارای عزت نفس،
امانتدار، دانا و توانا، پاکدامن و با حیاء، انتخابگر و آزادمنش، متعلق به
اخلاق اسلامی، خلاق و کارآفرین و مقتصد و ماهر، سالم و بانشاط، قانونمدار و
نظمپذیر و آماده ورود به زندگی شایسته فردی، خانوادگی و اجتماعی براساس
نظام معیار اسلامی.
اما
پرسش اینجاست آیا تمامی صفت های یاد شده در این بند تنها با کلاسهای درس و
برنامه های تربیتی معمول، دست یافتنی است؟ مسلما این چنین نیست. آنچه ما
در این سالها فراموش کرده ایم قائل شدن فاعلیت برای دانش آموز است. ما از
دانش آموز فقط خواستهایم درس بخواند و هرچه ما میگوییم انجام دهد. اصلا
نقش تعاملی برای او در نظر نگرفتهایم. در حالیکه به طور مشخص در اهداف
سازمان دانش آموزی آمده است: زمينه سازي براي بسط مشاركت فعال دانش آموزان
در عرصه هاي مختلف انقلاب و كشور.
این مساله مربوط به این دولت یا آن دولت نیست یک غفلت عمومی صورت گرفته است که باید امروز آن را برطرف کنیم.
یکی
دیگر از اهداف سازمان دانش آموزی این است: تقويت روحيه تعاون، نيكوكاري،
نوع دوستي و كمك به ديگران و ترغيب به رعايت نظم و انضباط اجتماعي و روحيه
قانون گرايي و احترام به قانون در جامعه.
آیا
جز با تاسیس تشکلهای دانشآموزی می توانیم این موارد را انجام دهیم؟
رابطه نظام آموزشی با دانش آموز یک رابطه یک طرفه است. این جاده باید دو
طرفه شود.
یکی
از راهبردهای کلان سند این است: گسترش و تعمیق فرهنگ پژوهش و ارزشیابی،
خلاقیت و نوآوری، نظریهپردازی و مستندسازی تجربیات علمی ـ تربیتی بومی در
نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی
این
هدف با کلاس درس علوم و زیست و جغرافیا و امثالهم محقق نمی شود. همه ما
روی این اتفاق نظر داریم. اما به دانش آموزمان اطمینان نمیکنیم. باید
بگذاریم آنها کار تشکیلاتی و انضباط کاری را در طول فعالیت بیاموزند.
متاسفانه عادت کردهایم همه چیز را کپسولی به دانش آموز بدهیم بی انکه برای
فکر و اندیشه و خلاقیت آنها ارزش قائل شویم.
در
بخش هدف های عملیاتی سند تحول بنیادین آموزش و پرورش آمده است: با درک
مفاهیم اجتماعی و سیاسی و «احترام به قانون» و اندیشهورزی در آنها،
شایستگی رویارویی مسئولانه و خردمندانه با تحولات اجتماعی و سیاسی را کسب
میکنند و با رعایت وحدت و تفاهم ملی، در دفاع از عزت و اقتدار ملی
میکوشند و با روحیه مسئولیتپذیری و تعالیخواهی و برخوردار از مهارتهای
ارتباطی، در حیات خانوادگی و اجتماعی (در سطوح محلی تا جهانی) با رعایت
اصول برگرفته از نظام معیار اسلامی، مشارکت موثر دارند.
در
بخش دیگری آمده است: دانش اموزان باید دارای حداقل یک مهارت مفید برای
تأمین معاش حلال باشند به گونهای که در صورت جدایی از نظام رسمی تعلیم و
تربیت در هر مرحله، توانایی تأمین زندگی خود و اداره خانواده را داشته
باشند.
هر
کدام از ما کم و بیش با ساختار آموزشی کشور آشناییم. نگارنده خود سه دهه
در این ساختار فعالیت کرده اسشت. لازم است آسیب شناسی و بررسی کنیم ببینیم
امروز فارغ التحصیلان مدارس ما چه مهارتی را به طور کامل آموخته اند؟ آن هم
در حدی که بتوانند از محل آن مهارت مرار معاش کنند.
کلید
حل این وضعیت به کارگیری خود دانش آموزان در فرایند آموزش و تربیت است.
مشارکت آنها در این فرایند و تشکل یابی و سامان یابی شان در طول تحصیل فارغ
التحصیلانی را پرورش میدهد که میتوانند آینده این کشور را بسازند. اگر
امام فرمود امیدش به دبستانیهاست این فقط یک جمله نبود. یک مفهوم بزرگ پس
این جمله وجود دارد که اگر از آن غفلت کنیم تهدیدات بزرگی پیش رویمان قرار
میگیرد. پایههای تربیتی و آموزشی همه ما در دوران مدرسه بنا نهاده میشود
و اگر بخواهیم به سند تحول بی توجه باشیم این پایه ها آنطور که انتظار
داریم از استحکام برخوردار نخواهد بود.
*عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس