بخشی از مصاحبه روزنامه اعتماد با سلیمی نمین را می خوانید:
محمود احمدينژاد به عنوان عضو انجمن اسلامي دانشگاه علم و صنعت، همان موقع پيشنهاد تسخير سفارت شوروي را ميدهد اما اين صدا و درخواست شنيده نميشود و مورد توجه قرار نميگيرد. چرا؟
براي اينكه احمدينژاد در دشمنشناسي دچار نوعي كمفهمي جدي است. از قضا احمدينژاد دچار كج فهمي جدي در اين قضيه است. او در دشمنشناسي همان مشكلي را دارد كه انجمن حجتيه داشتند. همان مشكلي كه اخوان المسلمين داشتند. كج فهمي در دشمنشناسي يكي از عوامل موثر در شكست است. شما تا درك نكنيد كه تهديد اصلي چيست و همه توانمنديخودتان را عليه عامل اصلي بهكار نگيريد ناكام ميمانيد. من خدا را شاكرم كه در آن قضيه كجفهمانمان در اقليت بودند. در آن زمان گروههايي مانند احمدينژاد دشمن اصلي را شوروي ميدانستند.
امام از ماهها قبل از ماجراي سيزده آبان درباره امريكا موضعگيري ميكردند. دانشجويان خط امام اين سخنرانيها را ميشنيدند به همين دليل خودشان را خط امام ميدانستند؛ احمدينژاد خودش را خط امام نميدانست چون از امام خط نگرفته است. چرا كه اگر خط امامي بود بايد به سفارت امريكا ميرفت. اينكه در آن زمان احمدينژاد دشمن اصلي ايران را شوروي ميداند نگاهي بسيار سطحي است.
در همان زمان آقاي مهدويكني هم با ماجراي سفارت مخالفت ميكند و حتي با وجود آنكه آقاي موسوي خوئينيها در آنجا نماز ميخواند، ميگويد سفارت غصبي است و نماز ندارد.
حزب جمهوري اسلامي هم با اين كار موافق نيست و ميگويد ما در برابر عمل انجام شده قرار گرفتيم. اين بدين معني است كه حزب جمهوري ضد امريكايي نبود؟! نه. آنها معتقد بودند كار دانشجويان در شيوه برخورد با سفارت درست نبوده است. اينكه مهدويكني كار دانشجويان را تاييد نميكند به معني رد جهتگيري دانشجويان نيست. او با شيوه مشكل دارد. يعني شيوه را نميپسندد اما بعدها نشان داده شد كه شيوه هم درست بوده است. آقايان آن موقع اطلاعاتشان نسبت به سفارت كم بود. آقاي رفسنجاني درباره شيوه بحث دارد كه اين رفتن به داخل سفارت قابل دفاع است يا نه. نه اينكه اين حركت با جهتگيري امام همسو نيست.