به گزارش
خبرداغ، برای توصیف کاملتر و بهتر ابراهیم آشتیانی که وی را دیروز متاسفانه از دست دادیم باید به گذشته سفر کنیم؛ گذشتهای نه چندان دور و نه چندان نزدیک.
آشتیانی که از اواخر دهه 1340 مثل تمام شاهینیهای جدا شده از آن باشگاه «منع فعالیت شده» لباس پرسپولیس را به تن کرد و پس از یک حضور کوتاه مدت در پیکان دوباره سرخپوش شد حرکتی را در فوتبال ایران پیریزی و محکمتر کرد که پیشتر هرگز رواج نداشت.
در آن ایام (سالهای پایانی دهه 1340) فوتبال نه به سبک امروز و نه همراه با روشهای مدرن و قدری غیرقابل فهم 1-2-3-4 و 3-4-3 بلکه بسیار سرراستتر و بیشتر مبتنی بر سیستمهای مستقیمتر 3-3-4 و 2-4-4 به اجرا درمیآمد.
در این سیستمها یک دفاع راست داشتند، یک هافبک راست و یک گوش راست و عین این معادله و مهره چینی در سمت چپ زمین نیز اعمال میشد. در آن زمان پیستونهایی نداشتیم که خسرو حیدریوار یا وریا غفوری و رامین رضاییان گونه تمام سمت راست را پوشش بدهند یا به سبک و سیاق شاهرودی، منافی، میناوند، نیکبخت و احدی و حاجیصفی همه سمت چپ میدان را تراکتوروار بپیمایند.
انگارههای آن زمان
مدافع راست که آن موقع آن را «بک راست» صدا میزدند فقط دفاع میکرد و یکی از اجزای ثابت خط دفاعی 4 نفرهای بود که برعکس امروز به خاطر «خطی» شمرده شدن از این و آن انتقاد و دشنام نمیشنیدند! هافبک راست، بازی را در آن منطقه و به سمت جلو یا عقب مدیریت میکرد و گوش راست نیز فقط هجوم میبرد و توپهای ارسالیاش برای مهاجم نوک (که اینک او را مهاجم Trget یا هدف مینامند) فرصتهای گلزنی ایجاد میکرد تا آن مهاجم کار را تمام کند و عین این محاسبات و طرحها برای سمت چپ میدان نیز اعمال میشد. در تیم پرسپولیس آن موقع ابراهیم آشتیانی مدافع راست بود، علی پروین (البته قبل از سلطان شدنش!) هافبک راست را پر میکرد و گوش راست تیم اسماعیل حاجرحیمیپور بود.
در عصر و هنگامهای با آن باورهای سفت و سخت درباره کارها و وظایفی که برشمردیم، آشتیانی دست به یک جریانسازی شگفتانگیز زد و در حالی که اصلا رایج نبود یک «بک راست» جلو برود و حمله کند و پس از رسیدن به اطراف 18 قدم حریف اقدام به سانتر کردن توپ به قصد گلزنی مهاجم هدف کند یا پایهگذار شوتزنی هافبکهای پیشرونده تیم روی توپهای ریباند شده گردد، آشتیانی این کار نادیده را انجام داد و به بهترین شکل نیز این کار را به انجام رساند. زوج او و پروین به خوبی حملات پرسپولیس را از جناح راست هدایت و اجرا میکردند و پیوند خوردن حرکات آنها به فعالیتهای سایر هافبکهای پیشرونده آن عصر پرسپولیس شامل فریدون معینی رییس فعلی کمیته جوانان فدراسیون فوتبال، ایرج سلیمانی فقید و گاهی روزها امیر عابدینی (مدیرعامل دهه 1370 سرخها) پایهگذار بازی تیمی میشد که با هیچ کس شوخی نداشت و همایون بهزادی در نوک حملهاش و مرحوم صفر ایرانپاک و حسین کلانی در دو سوی این مهاجم برای فروپاشی هر خط دفاعی آماده نشان میدادند.
سایر مدعیان
در همان عصر منصور پورحیدری فقید در دفاع راست تیم تاج ( استقلال) یکهتازی میکرد و ما علیرضا قشقاییان از استان فارس را هم در پست بک راست داشتیم و اندک مدتی بعد محمد دادکان هم که بعدها رییس فدراسیون فوتبال شد و محمد جانفزا در این پست سر برآوردند و البته حسن نظری هم مشهور و دفاع راست فیکس ایران در جام جهانی 1978 شد و با اینکه تنی چند از این نفرات نیز سیما و حرکات یک مدافع راست نفوذی را در حرکات خود به نمایش مینهادند اما هیچ یک به وسعت و کارسازی آشتیانی هجوم نمیبردند و به اندازه او در این امر شهامت نداشتند و بیشتر به سمت عقب میکشیدند تا وظیفه اصلیشان که گل نخوردن تیم بود، تامین و اجرا شود.
دستمال نبندیم!
سه نسل بعد از هجومهای تماشایی ابراهیم آشتیانی در تمامی طول سمت راست زمین و تبدیل شدن او به ماجراجوی اول و سانترکننده پرهمت و فکور در این منطقه از میدان، جواد زرینچه هم سربرآورد و زوج او با مجید نامجومطلق هافبک راست استقلال در دهه 1990 میلادی، تیم ملی را هم غنیتر ساخت و پس از آنها نظایر مهدی مهدویکیا هم در بالاترین سطح مدافع راست کاذب (و تبدیل شونده به مهاجم) انجام وظیفه کردهاند و در نتیجه برای دستمال نبستن سری که درد نمیکند از اعلام صریح نام آشتیانی به عنوان بهترین مدافع راست نفوذی و غیرنفوذی تاریخ فوتبال ایران (به سبک و سیاقی که شرحش را آوردیم و دور از زمان روی کار آمدن پیستونها و بالها و تعریفهای جدید کاری مرتبط با آنها) خودداری میورزیم ولی بر این نکته تاکید میکنیم که آشتیانی اولین مدافع راست واقعا نفوذی تاریخ فوتبال ایران و در آن زمان در کاری که انجام میداد کم نظیر و کم رقیب بود.
این «اولین ماجراجوی راست» مردی بود که به فوتبال ما و دوستداران آن تفهیم کرد مدافع بودن به معنای «چپیدن» درون زمین خودی و اکتفا به کارهای دفاعی و زدن زیر توپ نیست و میتوان (و باید) جلو رفت و ماجراجویی کرد و به هدف اصلی هر تیمی که تسهیل کار گلزنی است، یاری رساند و کاری آشتیانیوار انجام داد.
ارزشهای واقعی
او به واقع رامین رضاییان در عصری بود که اصلا تهاجم در برنامه کار مدافعان کناری وجود نداشت و «رضاییان بودن» و همچون وریا غفوری عمل کردن و در قالب خسرو حیدری فرو رفتن کاری عبث و بی معنا به نظر میرسید. چه بد که او را در آستانه یک شهرآورد جدید از دست دادیم اما این به معنای یادآوری دهها چیز با ارزشی است که در چرخه عادی و تکراری شهرآوردها فراموش شدهاند تا مسائل جنبیتر و کم ارزشتر جای ارزشهای واقعی فنی را بگیرند، ارزشهایی همچون ابراهیم آشتیانی..
وکیل ملت