به گزارش
خبرداغ به نقل از ایلنا، حجتالاسلام علمالهدی ظهر امروز در خطبه دوم نماز جمعه این هفته، با اشاره به همزمانی با روز شهادت امیرالمؤمنین (علیهالسلام)، اظهار کرد: امروز روز شهادت امیرالمؤمنین است، علی را غسل دادند، کفن کردند، بناست تشییعجنازه کنند، این چه رسمی شد در خانه علی و زهرا که تشییعها باید شبانه انجام بگیرد، دیگر مسئله امروز مسئله امیرالمؤمنین نیست چون علی تمام شد، علی همان لحظهای که ضربت شمشیر بر فرقش وارد شد مسیر را برای خودش روشن کرد، گفت « فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبَة»، همه مظلومیتها و غمها تمام شد، دیگر مسئله امروز ما مسئله علی نیست، آن دختر داغدیدهای است که کنار فرق شکافته بالا نشسته و در این لحظه دارد زار میزند.
او با اشاره به مظالم و فشارهایی که به اهلبیت علی (علیه اسلام) واردشده بود، ادامه داد: مسئله امروز ما آن دو نور دیدهای است که امشب باید خودشان جنازه بابا را تنها تشییع کنند، مسئله مظلومیت آن پسر داغدیدهای است که باید با دست خودش برای بابا قبر بکند؛ این مردم از اول با علی دشمن نبودند، اگر کسی با علی دشمن باشد، وقتی قاتل را آوردند جلوی آقا، آقا درحالیکه ضعف کرده بودند در اثر ضربت شمشیر زهرآلود، نگاهی به قیافه ابن ملجم انداخت و گفت من برای تو بد امامی بودم؟
علمالهدی به دلایل رجوع مردم به امیرالمؤمنین پس از ۲۵ سال پرداخت و گفت: مردم به این نتیجه رسیدند ۲۵ سال انحراف رهبری از خط امامت برای آنان دزدی ایجاد کرد، چپاول ایجاد کرد، ظلم و تبعیض برای آنان درست شد، رانتخواریهای شدید و چپاولگریهای بیحدواندازه، شکاف طبقاتی در مردم ایجاد شد، قشر توده مردم در یک استضعاف، فقر و فلاکت، یک اقلیت به نام بنیامیه به خاطر قوموخویشی با خلیفه به همه آلاف و الوف رسیدند، مردم این را دیدند.
او افزود: ریختند به سر امیرالمؤمنین و با او بیعت کردند، علی را برای عدل آوردند، برای این آوردند که ریشه ظلم و ستم کنده شود و همین مردمی که خودشان این کار را کردند، کار بهجایی رسید مولا هرچه به آنان میگفت بروید با ظلم، جانی، آدم کش و شمردل چکمه به پا بجنگید و شر آنان را از جامعه کم کنید، مردم راه نمیافتادند.
نماینده ولیفقیه در خراسان رضوی خاطرنشان کرد: تا جایی که مولا غضب ناک شد و به همین مردمی که او را برای عدل آورده بودند، گفت «أَیَّتُهَا النُّفُوسُ الْمُخْتَلِفَةُ وَ الْقُلُوبُ الْمُتَشَتِّتَةُ الشَّاهِدَةُ أَبْدَانُهُمْ وَ الْغَائِبَةُ عَنْهُمْ عُقُولُهُمْ أَظْأَرُکُمْ عَلَى الْحَقِّ...» ای مردم، ای نفسهای مختلف، ای اندیشههای پراکنده، ای دلهای ازهمگسیخته، عنصرهایی که قیافههای شما روشن است اما عقول و اندیشههای شما در جریان زندگی شما غایب است، من شما را به حق وادار میکنم که حق را بگیرید و به حق دارد بدهید و شما مثل یک سوسمار روی خاک افتاده میخزید و حرکت سریع نمیکنید، نه حقی را میگیرید و نه از باطل و ناحقی منع میکنید.
او عنوان کرد: این فرمایش امیرالمؤمنین با معاویه و مارقین نبود، این فرمایش با مردم کوفهای بود که ادعای طرفداری از علی داشتند، کار امیرالمؤمنین بهجایی رسیده بود که با دوستانش میگفت، گفت «من شما را به حق وادار میکنم، شما از حق فرار میکنید مثل فرار بزغالگان از غرش شیران»، امیرالمؤمنین این تعبیر را نسبت به آدمهای طرفدار خودش انجام میداد و چرا مردم به این روز درآمدند؟
علمالهدی به بیان علل دوری مردم از عدل امیرالمؤمنین و تن دادن به ظلم چپاولگران پرداخت و اظهار کرد: دو چیز باعث شد، یکی مسئله زندگی، فکر کردند میتوانند زندگی کنند، نان، آب و خوراکشان سر میخ باشد، از علی دوستی خسته شده و از طرفداری علی خسته شدند، وای به روزی که مردم ما از انقلاب خسته شوند که الحمدالله مردم ما ۳۸ سال ایستاده و نسل سومشان پایمردتر از نسل اول ایستادهاند.
او با اشاره به حضور در جلسهای در کنار علما در محضر امام راحل، عنوان کرد: خدا رحمت کند امام رضوانالله تعالی علیه را؛ روزی با بعضی علمای امام خدمت امام بودیم در اتاق پیشت حسینیه، امام صحبت میکردند، یک عده رزمندگان آمده بودند بروند جبهه، رسم رزمندگان این بود اول میآمدند خدمت امام، امام را ملاقات میکردند و بعد میرفتند جبهه، این جلسه طول کشید، این رزمندهها در حسینیه معطل شدند، شروع کردند شعار دادن، صدای اینها که به شعار بلند شد، متوجه شدیم امام منقلب شدند، امام در قدرت تحفظشان یک قهرمان بودند، هیچوقت احساساتشان را بروز نمیدادند، احساساتی هم که میشدند بروز نمیدادند، تحفظ عجیبی امام در وضعیت درونیشان داشتند اما آنجا دیدیم با همه تحفظشان آنجا منقلب شدند، صورتشان برافروخته شد، صحبتشان را قطع کردند و سکوت کردند، انگار بغضی گلوی ایشان را گرفت که نتوانستند صحبتشان را ادامه دهند، مدتی تأمل کردند و بعد به ما فرمودند این صدا را میشنوید؟ اگر ده نفر از اینها پیش امیرالمؤمنین بودند، علی مظلوم واقع نمیشد.
علمالهدی با اشاره به تعبیر اخیر رهبر معظم انقلاب در دیدار با دانشگاهیان، عنوان کرد: یعنی از این جبههایها، از این حزباللهیها، از این بسیجیها حتی امیرالمؤمنین دو نفر نداشت و برای این علی مظلوم بود؛ اینکه امروز مشاهده میکنید مقام معظم رهبری در جمع نیروهای متدین متعبد روشناندیش دانشگاهی با کمال صراحت و با کمال صمیمیت اعلام میکند شما افسران جنگ نرم راه بیفتید «آتش به اختیار»، چون نیروی اینجوری دارد و امیرالمؤمنین نداشتند.
او ادامه داد: این به خاطر وجود این نیرو در خدمت رهبری و ولایت است که این نیرو در خدمت علی نبود، عزیزان حزباللهی، جانبرکفان، بزرگوارانی که هر روز دارید جنازه یک مدافع حرم را تشییع میکنید و حاضرید بروید در گرمای ۵۴ درجه کویر عراق و شام از علی حمایت کنید، از حزب علی دفاع کنید، آن روز علی مثل شما یک نفر نداشت، برای این علی مظلوم بود.
نماینده ولیفقیه با تأکید بر اینکه فرمان آتش به اختیار به معنای عمل خودسرانه نیست، خاطرنشان کرد: اینکه مقام معظم رهبری فرمودند آتش به اختیار، نه اینکه کسی برود خودسرانه عملی انجام دهد، یعنی مقام معظم رهبری اولاً نسبت به نیروی حزباللهی متدین، جوانان ولایی امروز آنقدر اطمینان و آنقدر اعتماد دارند که میگویند شما بدون الهام از قرارگاه فرماندهی، آتش به اختیار میتوانید عمل کنید چون هم دشمن را میشناسید و هم میتوانید دشمن براندازی داشته باشید. «تکبیر»
او صدور این فرمان را نشانه اعتماد و اطمینان کامل فرمانده به رزمندگان دانست و گفت: رزمندهای که در میدان جنگ واقع میشود، وقتی فرمانده از قرارگاه به او میگوید آتش به اختیار که به همهچیز آن رزمنده اعتماد دارد، میداند رزمنده صف دشمن را عوضی نمیگیرد، میداند رزمنده در مقاومت در برابر دشمن کوتاه نمیآید، میداند این رزمنده با آرمان، با ایمان، با عقیده و با دلش میخواهد در خط براندازی دشمن قدم بردارد، وقتی چنین اطمینانی داشت میگویند آتش به اختیار.
او افزود: آتش به اختیار به معنای عمل خودسر نیست، یعنی ابتکار مال شما، احساس مال شما، احساس دارید، با ابتکار جلو بروید و در خط دفاع از آرمانها و مقاصد اصلی و اصول ارزشی این انقلاب بایستید، دفاع کنید و با دشمن بجنگید.
علمالهدی به برخی حاشیهسازیها در مقابل فرمان رهبری اشاره و عنوان کرد: یک نادان بیمحتوایی میگوید اگر آتش به اختیار از اینطرف هست، پس آتش به اختیار از آنطرف هم هست، یعنی چه این حرف؟ یعنی فرمانده یک قرارگاه به دشمن میگوید آتش به اختیار؟ آنطرف دشمن است، آنطرف فریبخورده دشمن استکباری است، آنطرف حقوقبگیر و مزدور دشمن است، آنطرف دارد در زمین دشمن در مقابل اصول ارزشی انقلاب ایستاده و میجنگد و مبارزه میکند، چه چیزش آتش به اختیار؟ او عامل دشمن است.
او خاطرنشان کرد: به رزمنده افسر جنگ نرم مقام معظم رهبری میگویند آتش به اختیار چون به همهچیزش مطمئن هستند و اطمینان دارند، یعنی احساس مال شما، ایمان و ابتکار مال شما، منتظر کسی نشوید، منتظر جایی نباشید، این آتش به اختیاری که میگویند، تعیین تکلیف برای تمام دستگاههای مسؤول از اجرایی تا قضایی است که شما با افسران جنگ نرم آتش به اختیار باید بهعنوان یک فرمانده برخورد کنید و در همه شئون و شرایط اینها را کمک کنید، کلمه آتش به اختیار خیلی معنا دارد، برای همه تعیین تکلیف است.
عضو مجلس خبرگان رهبری ادامه داد: خدایا تو را بر این نعمت شکر میکنیم، در نسل سوم این انقلاب چنین چهرههایی برای ما درست کردی، در جوانان ما، چنین نیروهایی برای اسلام آفریدی، برادران، خواهران، اینها همه نشانی این است که آقا میخواهند تشریف بیاورند، دیگر خودشان دارند میآیند، چنین سربازانی درست شدند، چنین میدانها و سپاههایی تشکیلشده و خود آقا دارند تشریف میآورند، میشود من پیرمرد هم در کنار جوانان و هم سن و سالان ما آنقدر عمر کنیم که جمال شما را ببینیم؟ تا کی برای مظلومیت جدت علی اشک بریزیم؟ تا کی هرچه عقلمان بازتر میشود، علی برای ما مظلومتر جلوه کند؟