روز نوزدهم آذر از طریق کانال تلگرام یادداشتی از آقای دکتر سریع القلم با عنوان «آینده برجام» به دستم رسید. بسیار تعجب کردم و از دوست فرهیختهای که آن را ارسال کرد پرسیدم آیا مطمئنید این مطلب از ایشان است؟ چون چنین اظهارنظری درباره برجام و دستگاه دیپلماسی کشور از یک استاد روابط بینالملل بعید است. پس از آن معلوم شد که در سایت و کانال رسمی ایشان چنین مطلبی ارایه شده است.
از آنجا که هم سابقه همکاری نزدیک با دکتر سریعالقلم و هم دکتر ظریف را دارم وظیفه علمی و تخصصی خویش و صد البته وظیفه شرعی خود دانستم تا درباره یادداشت «آینده برجام» سکوت نکنم. من ۱۰ سال با دکتر سریع القلم کار کردهام و بهطور غیرمستقیم همین اندازه با دکتر ظریف. متن دکتر سریع القلم به گونهای تهیه و جهت دهی شده که تصویری سیاه از برجام و عملکرد دستگاه دیپلماسی کشور و کامیابی طیف مقابل ارایه میشود. ایشان مثل همیشه مواردی را لیست کردند ولی اینبار شماره نکردند:
- «دستگاه دیپلماسی در تئوری ضعیف است»
- «اوباما و کری طیف اختلافات را ۹ گانه خواندند که فعلا ۸ اختلاف دیگر قابل حل نیستند»
- «۱۵۵ نفر در تیم امریکا شامل مورخ و روانشناس حضور داشتند»
- «سایه انداختن روش سازمان مللی (سخنرانی و تنظیم قطعنامه) بر فرآیند برجام»
- «نمایش برجام مهمتر از محتوای آن بوده»
- «در فرآیند حل و فصل موضوعات مهم، باید حداقل تبلیغات بهکار گرفته شود»
- «برای مخاطبان و جامعه مدنی ایران توجیه نشد که برجام حل و فصل مسائل ایران و امریکا نیست»
سپس راهکارهایی موجز که از ایشان به عنوان یک استاد روابط بینالملل بعید است، ارایه میشود که برایم بسیار تعجبآور بود:
«فهم ریاضی گونه و محاسبات خارجی را جایگزین پایکوبی نکنیم»
«درست قالببندی کردن مسائل کشور و درست درصدبندی کردن آنها»
«این یک غفلت تبلیغاتی دستگاه دیپلماسی بود که مسائل سیاست خارجی با غرب را به موضوع هستهای تقلیل داد»
«روسیه را ببینید پس از سی سال و...»
«در سیاست بینالملل نه عدالت وجود دارد نه انصاف و نه اعتماد»
«بهترین اهرم ایران... راضی بودن و امیدوار بودن مردم ایران از زندگی است»
«مهمترین اصل در حکمرانی، نگاه حل المسائلی به گرههای داخلی است»
«اگر خود این ابتکار عمل را بهخرج ندهیم، با شرایط جدیدی که در امریکا، اروپا و خاورمیانه در حال شکلگیری است، عوامل بیرونی، تئوری حصار را تشدید خواهند کرد.»
و اما نقطه نظرهای اینجانب:
• یکی از دغدغههای جامعه علمی کشور این بوده که وزارت خارجه تخصصی حق ملتی است که در موقعیت ممتاز جغرافیایی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جهان قرار دارد. این امید با انتخاب آقای روحانی عملی شد. دکتر ظریف و تیم اصلی هستهای کشور دارای تحصیلات عالی در روابط بینالملل و حقوق بینالملل هستند. آثار چاپ شده علمی، شرکت در کنفرانسهای بینالمللی، تجربه وسیع دیپلماتیک و شناخت عمیق و دقیق این تیم، مستند و چشمگیرند. برپایه کدام دلیل علمی، تیم ایرانی و دستگاه دیپلماسی کشور در تئوری ضعیف نامیده میشود؟ نه تنها ضعف تئوریک در این هسته علمی– اجرایی وجود ندارد بلکه بر عکس، اینکه افرادی هم علمی باشند و هم حرفهای از معدود دستاوردهای کشور است که اینبار در دستگاه دیپلماسی کشور کاملا اتفاق افتاد. تسلط بر تکنیکهای حقوقی و تئوریهای روابط بینالملل همین تیم یکی از دلایلی بود که شماری از دانشجویان دکترای ما تزهای خویش را با راهنمایی یا مشاوره همین همکاران طی بیست سال گذشته انجام دادند.
• اختلافات ایران و امریکا ۹ گانه نیست. هنگامی که ماهیت یک نظام سیاسی با هژمون نظام بینالملل در تعارض باشد، اختلافات، ذاتی و جوهری میشود. به همین دلیل، هم در ایران و هم در امریکا معمای روابط ایران و امریکا کلاف پیچیدهای است. تلاشهای هر دو طرف برای حل آن در نطفه خفه میشود. حتی تلاشهای پنهانی و بسیار محرمانه میتواند به رسواییهای گسترده و سقوط یک دولت منجر شود. در چنین وضعیتی، که حتی سلام کردن هم از سوی دو طرف ممنوع بوده، گفتوگو انجام شد. گفتوگو درباره یکی ازمشکلترین موضوعات درروابط بینالملل: مسائل هستهای و تحریمهای شورای امنیت.
• در فضایی که حتی سلام و علیک ممنوع، نشست و برخاست ممنوع، مذاکره ممنوع و قس علی هذا بود، برجام به نتیجه رسید. آیا آقای دکتر سریع القلم این را نمیدانند؟ به یاد دارم یک بار آن هم در سال ۷۸ به ایشان پیشنهاد دادم که یک استاد خارجی شناخته شده و متخصص در مسائل خاورمیانه را دعوت به سخنرانی کنیم، آنچنان خندید و آن را غیر عملی (از نظر دستگاههای امنیتی) دانست که از آن همه محافظهکاری و احتیاط ایشان متعجب ماندم.
اما الان به باور ایشان، مسائل هستهای ده از صد است یا اینکه «اختلافات» را به حل مسائل هستهای تقلیل دادهایم.
• همه متخصصین روابط بینالملل میدانند و رهبری هم به آن اشاره کردند که مسائل ما و امریکا زنجیرهای و هر حلقه این زنجیر بار سنگینی دارد.
خصومتها آنقدر ریشهدار است که تنها برای حل برداشتهای نادرست محتاج زمان بسیاری هستیم. در این زمینه تیم هستهای فراتر از مسائل هستهای توانست، سوءتفاهمها را کاهش دهد. این را تیم هستهای ادعا نمیکند بلکه ۱+۵ اذعان دارد.
• به راستی اگر برجام فقط بعضی گشایشها را تسهیل میکند ولی طیف وسیعی از اختلافات و تحریمها باقی میماند، پس چرا اینقدر مخالفان برجام در امریکا از آن نگرانند؟ چرا اسراییل آن را بدترین توافق قرن نامیده؟ چرا فقط شماری از گشایشها به شکستن تحریمهای پیشا هستهای سرایت کرده؟ چرا اتحادیه اروپا در تلاش برای گشایش سفارت در ایران است؟ برخلاف باور ایشان، من برجام را قراردادی مهمتر از محتوای هستهای میبینم. برجام اصل یکجانبه گرایی امریکا را هدف گرفت. در زمانهایی که همه سخن از قدرت هایپر امریکا میگفتند، این کشور در مقابل چندجانبه گرایی که ایران در برجام ترسیم کرد، زانو زد. این دستاورد بزرگ دستگاه دیپلماسی کشور بود.
• نمی دانم عدد ۱۵۵ نفر در تیم امریکا و روانشناس و مورخ را از چه رفرنس و منبعی آوردهاند، ولی چه نتیجهای مد نظر است. اگر ادعا بر این است که ما شمار بیشتری نیاز داشتیم که ایشان به عنوان مشاور رییسجمهور موظف به ارایه این پیشنهاد بودند، اما به یاد دارم قبلا این باور را تایید میکردند که در حل مسائل و اداره امور باید به جای کمیت افراد، به کیفیت، قدرت و مهارت نیروها توجه کرد.
• فهم ایشان از سازمان ملل متحد، اهمیت آن در تئوریسازی در روابط بینالملل و قاعدهسازی در حقوق بینالملل قطعا باید مورد تجدید نظر قرار گیرد. اینکه مجربین و متخصصین سازمان ملل را متهم به اتخاذ روش سازمان مللی (سخنرانی و قطعنامه) بدانند غیرحرفهایترین و غیرعلمیترین جملهای بود که شنیدم. در راهروهای سازمان ملل شماری از حقوقدانان و بزرگان روابط بینالملل از کشورهای شمال و جنوب وجود دارند که در شکل دهی ماهیت نظام بینالملل اثر گذارند. اساسا در دانش روابط بینالملل و در دانشگاههای پیشرفته دنیا مشارکت در نشستهای سازمان ملل معادل کورس دکتری شمرده میشود. زیرا همانجاست که قد و قواره تئوریهای روابط و دکترینهای حقوقی به محک آزمون گذارده میشود. اتفاقا برجام دستاورد یک نشست سازمان مللی است که طی قطعنامه ۲۲۳۱ به تصویب شورای امنیت رسیده و همین امر موجب ایجاد اصل مسوولیت برای همه کشورها در مقابل تعهدات ایران میشود. یکی از معدود افرادی که در ایران سرآمد همین فهم دقیق سیاسی، حقوقی از سازمان ملل است، دکتر محمد جواد ظریف است.
• در فرآیند حل و فصل اختلافات مهم، اتفاقا باید حداکثر تبلیغات به کار گرفته شود. زیرا مهارت تبلیغاتی و فضای روانی و روحی حاکم، در جهتدهی به مسیر نقش آفرین است. ضمن اینکه عین جمله مکتوب ایشان درباره موضوع «شبیهسازی مذاکرات ایران و امارات بر سر جزایر ایرانی» اینگونه است: شبیهسازی مذاکرات بهطور عمومی از ویژگیهای زیر برخوردار باشد: تبلیغات و هدایت تبلیغاتی (مکتوب دکتر سریع القلم در کتاب: مهدی ذاکریان، شبیهسازی در روابط بینالملل، تهران: پژوهشکده مطالعات راهبردی، ص ۸۲)
• اینکه برای جامعه مدنی ایران توجیه نشد، برجام حل و فصل مسائل ایران و امریکا نیست به نظراینجانب خطای برداشت ایشان است. هیچگاه، هیچ یک از مقامات ایرانی از رهبری تا رییسجمهور، وزیر خارجه، نمایندگان مجلس، حتی پایینترین مقام وزارت خارجه چنین ادعایی نکردند. جامعه مدنی و علمی ایران هم از این موضوع آگاه بودند. البته اذعان میدارم با وجود این آگاهی، متاسفانه عامه مردم به علت مشکلات اقتصادی و تبلیغات هدفدار بعضی از رسانههای داخلی، انتظار حل بسیاری از مشکلات کشور را با برجام پیدا کرده بودند.
• از همه نامفهومتر راهکارهای ارایه شده در آن یادداشت است. آیا آنها حل مساله هستند یا مفاد برجام؟ آیا آنها راهکارهای واقعی هستند، یا راهکارهای فنی سیاسی، حقوقی و دیپلماتیک مندرج در برجام عملگراتر و واقعگراتر هستند؟ جملاتی مانند: دقیق باشیم، فهم ریاضی گونه، قالببندی درست، نگاه حل المسائلی و راضی کردن مردم را همه نامزدهای شوراها و مجالس از کوچکترین تا بزرگترین شهر تکرار میکنند. اما در این میان تنها این تیم هفت نفره دستگاه دیپلماسی کشور بود که توان تنظیم و نگارش برجام را داشت.
یک سوال و هشدار مطرح شد:
۱. سوال: «کدام تئوری امنیت ایران را
تضمین میکند؟» انتظار این بود که آقای دکتر پیشنهاد خود را ارایه کنند. ما
این سوال را ممکن است در کلاس برای تحریک اندیشه دانشجو بپرسیم. ولی در یک
یادداشت که برجام را ارزیابی میکند باید به آن پاسخ داده شود. به باور من
توجه به «تئوری امنیت انسانی»، امنیت ایران را بهطور پایدار تضمین خواهد
کرد. دلایل آن تفصیل فراوان حقوقی، سیاسی دارد که توضیح آن در مجالی دیگر
میتواند ارایه شود.
۲. هشدار: «اگر خود این ابتکار عمل را بهخرج ندهیم، با شرایط جدیدی که در
امریکا، اروپا و خاورمیانه در حال شکلگیری است، عوامل بیرونی، تئوری حصار
را تشدید خواهند کرد.» ایشان «مهار» را به «حصار» ترجمه کردند. این نوآوری
نیست.«مهار» از آغاز انقلاب وجود داشت و سپس در دوره بوش به «تغییر رژیم»
تبدیل شد. با مهارت دیپلماتیک نماینده ایران در سازمان ملل و تلاشهای تیم
مذاکرهکننده هستهای در دولت اصلاحات دوباره به «مهار» تبدیل شد. در دولت
مهرورزی همین «مهار» به «تحریم و حصار» تبدیل شد و اکنون دوباره «مهار» در
حال زنده شدن است. البته اعتقاد دارم همین «مهار»، نقض برجام و نیز نقض
قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت است. زیرا بر پایه مفاد برجام و نیز قطعنامه یاد
شده، کشورها باید از هر گونه اقدامی که مانع گشایش روابط جدید ایران با
جامعه بینالمللی میشود، اجتناب ورزیده، از تصویب هرگونه تحریم اضافی
خودداری کنند و خواستههای ایران در مسائل صلحآمیز را مورد توجه قرار
دهند.
در پایان امید دارم مناظرات علمی پیش از آنکه برداشت بر ضدیت و مخالفت شود به نقد عالمانه و بلوغ فکری میان دانشگاهیان تعبیر شود.
منبع: روزنامه اعتماد