کد خبر: ۶۹۰۷۳۳
تاریخ انتشار: ۱۵ آبان ۱۳۹۵ - ۲۳:۲۴
تعداد بازدید: ۶۶۲
شادترین گورستان جهان

به گزارش خبرداغ به نقل از جام نیوز ،بله این واقعیت دارد، تو رومانی یه قبرستان هست با سنگ قبرهای آبی، همین رنگ باعث شده تا به آن قبرستان آبی هم بگویند، اما نکته جالبی که وجود دارد اینکه که افراد با خنده ای بزرگ روی صورتشان از اینجا بیرون می آیند. داخل این قبرستان مرگ به شوخی گرفته شده و به آن مثل یه بازی نگاه شده است، بازی اینکه هرکی زودتر بمیرد می بازد چون من رازها و خصوصیات بدش را شعری طنز می کنم و می نویسم رو سنگ قبری ! واقعا خنده دار و باورنکردنی است، اما حقیقت دارد.

 

 

پایان زندگی در اینجا !
اگر فردی تو روستا، Săpânța در رومانی زندگی کنه و بمیره، سهمش میشه یه سنگ قبر آبی و رنگی رنگی که روی اون، نامش نوشته شده، نقاشی که یا شغل اون رو بیان میکنه و یا نحوه مرگش رو، اگر هم شانس بیاره، شعری که کسی رو نخندونه! البته بعضی شعرها درنهایت شایستگی داستان زنده فرد متوفی رو بیان کردن و یا با درون مایه ای طنز داستان تلخ مرگ بچه ای رو، اما با خوندن بعضی هم واقعا نمیتونین جلوی خندتون رو بگیرین! درواقع این برخورد اهالی با مرگ، به باور اونها برمی گرده، باوری که زندگی بعد از مرگ رو حیاتی جاویدان و پر از شادی می دونه، بنابراین این واقعیت رو می پذیرن و خیلی سختش نمیگیرن. البته این به معنی سوگواری نکردن نیست، سوگواری می کنن، اما به روش خودشون. ریشه این ماجرا اما به سال ۱۹۳۵ بر میگرده، زمانی که استن لون پاتراس نجار روستا، وظیفه ساختن صلیب از چوب بلوط و نقاشی کردن اون رو داشته. رسم اینطوری بوده که بعد از سوگواری سه روزه، محلی ها تو کافه جمع میشدن و خاطرات و نظرهاشون رو درباره فرد متوفی و یا نحوه مرگش بازگو میکردن، اینجا بود که پاتراس سرپا گوش میشد و به دنبال سوژه برای نقاشی و شعر روی سنگ قبر. او صلیب رو آبی رنگ میکرد، روی اون نقاشی مرتبط به زندگی فرد متوفی رو می کشید، دور اون رو پر از گل های رنگارنگ می کرد و در نهایت هم شعری طنز اما تلخ می نوشت! شعر هایی که گاهی غم و مرگ زود هنگام رو بیان میکردن و گاهی هم خیانت، دورویی و صفات منفی فرد رو! در ادامه اما نمونه ای از شعرهای نوشته شده بر روی سنگ قبر ها رو براتون قرار میدیم ...

 

 

شعری برای مادرزن ...

در زیر این صلیب سنگین
مادرزن من آرمیده است
اگر او سه سال بیشتر عمر می‌کرد
من در این گور بودم و او این شعر را می‌خواند
ای کسانی که از اینجا عبور می‌کنید
سعی نکنید او را بیدار کنید
چرا که او به خانه باز می‌گردد
و سر مرا از تنم جدا می‌کند
اما من طوری برخورد می‌کنم
که گویی او هرگز بازنگشته و او را نادیده می‌گیرم
همین‌جا بمان
ای مادرزن عزیزم

 

 

شعری برای قصاب روستا
زمانی که در این دنیا زندگی می‌کردم
گوسفندان زیادی را کشتم
گوشت زیادی برای مردم مهیا کردم
تا بتوانند به‌ راحتی گوشت بخورند
من به همه گوشت خوب و باکیفیت ارزانی داشتم
تا با لذت تمام از آن بخورند

 

 

شعری برای دختربچه سه ساله
در آتش جهنم بسوز ای تاکسی لعنتی
که از شهر سی‌بیو آمدی
از بین تمامی نقاط این کشور
چرا باید اینجا توقف می‌کردی؟
در کنار خانه‌ام، با من برخورد کردی
و مرا به کام مرگ فرستادی
و خانواده‌ی مرا غرق در غم و اندوه نمودی


اهالی درباره این رسم جدی اند ...
بله، کاملا هم جدی اند ! بعد از استن لون پاتراس که در زمان فعالیت کاری خودش، بیش از ۸۰۰ شعر روی قبرهای مختلف حکاکی کرد، حالا نوبت به شاگردش دومیترو پاپ رسیده تا این رسم رو ادامه بده. نکته جالبی که وجود داره اینه که تا به امروز هیچکس از اشعار و یا نقاشی های کشیده شده رو قبر شکایتی نکرده، دومیترو میگه : اگر متوفی در زندگیش به تفریح پرداخته، همون رو نوشتم؛ اگر کار خاصی می‌کرده، همون رو نوشتم. هیچ‌چیز در شهر و روستایی کوچیک پنهان و مخفی نمی مونه. خانواده‌ها خودشون می‌خوان تا زندگی واقعی عزیز از دست رفته‌شان بر روی سنگ قبرش حک بشه و منم همین کار رو میکنم!
درنهایت اما نمیشه به اونها خورده گرفت و حتی نمیشه روش اونها رو درست دونست! همه چیز به فرهنگ و رسومی که در جامعه ها ریشه گرفته برمی گرده. تنها کاری که میشه انجام داد، احترام گذاشتن به نوع زندگی و باور افرادی هست که با ما تفاوت دارن.

 

 

 

همگردی
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
نظر شما
در زمینه ی انشار نظرات مخاطبان رعایت چند نکته ضروری است
لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید خبر داغ مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است خبر داغ از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب, توهین یا بی احترامی به اشخاص ,قومیت ها, عقاید دیگران, موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه های دین مبین اسلام باشد معذور است. نظرات پس از تایید مدیر بخش مربوطه منتشر میشود.
نام:
ایمیل:
* نظر: