با ورود به شبکه های مجازی از طریق تلفن های همراه جدید، پدیده های جدیدی در فرهنگ و ارتباطات و همچنین روابط اجتماعی شکل گرفته است؛ پدیده هایی که برخی آن را خوب و برخی بد و منفی می دانند. بدترین آن ها انتشار تصاویر و فیلم های مبتذل و متن های مستهجن در این فضا به اشکال گوناگون است. مواردی که برای نوجوانان و جوانان متاسفانه به دلیل نبود فرهنگ استفاده از تلفن همراه در خانواده ها و استفاده کودکان خطرآفرین است.
باید اعتراف کنیم با وجود تسهیل برای ورود به اینترنت و حضور در شبکه های مجازی، کودکان و نوجوانان به بلوغ زودرس جنسی دچار شده اند و دیگر همانند نوجوانان و کودکان سال های قبل نیستند و باید برای آن به صورت جدی تدابیری اندیشید؛ تدابیری که با کمال تاسف باید قبل از ورود تکنولوژی دنبال می شد نه حالا که چند سال از جا افتادن فرهنگ آن گذشته است و تنها کاری که شده در حد بیانیه و سخنرانی های مختلف بوده تا عمل، ولی باز هم دیر نیست و به قول معروف ماهی را هر وقت از آب بگیریم تازه است.
در این راستا آموزش و پرورش اهمیت زیادی دارد تا فرهنگ و سواد مجازی را به خانواد ه ها انتقال بدهد. غلامرضا رحیمی معاون فرهنگسرای رسانه در استان اصفهان می گوید: «پس از سالها کار درباره سواد مجازی به این نتیجه رسیده ایم که ما به جای سواد رسانه ای بیشتر از هر چیز به تربیت نسلی که با این موضوعات سر و کاردارد نیاز داریم زیرا سواد مجازی را تقریبا همه کوچک و بزرگ دارند اما چگونگی و نحوه استفاده از این فضا را نمی دانند.»
اظهارات رحیمی، معاون فرهنگسرای رسانه، درست است این موضوع را می توان به بحث سواد درباره مواد مخدر اعتیاد آور تشبیه کرد؛ وقتی می بینیم نه تنها کسانی که از سیگار استفاده می کنند به مضرات آن آگاه هستند، بلکه حتی یکی از بیشترین اقشاری که به این موضوع روی آورده اند پزشکان هستند؛ یعنی در دانشگاه علوم پزشکی دانشجویان تقریبا از آگاهترین افراد به مضرات سیگار و دخانیات می باشند و به خوبی از تاثیرات نیکوتین سیگار بر اندام درونی بدن اطلاع دارند، اما با این وجود متاسفانه این قشر هم خودشان بعضا سیگاری هستند و دخانیات مصرف می کنند! و این موضوع طبیعتا درباره فضای مجازی نیز صادق است.
تربیت یا همان پرورش، مهره گمشده ای است که البته در کشور و به خصوص آموزش و پرورش چندان جدی گرفته نمی شود همان جا نیز آموزش از پرورش بیشتر مورد توجه است و مشکلات اجتماعی بسیاری را به جامعه متحمل کرده است. بعضا افراد باسوادی هستند که درس خوانده اند و حتی به مدارج بالای علمی و تحصیلی هم رسیده اند اما از تربیت و پرورش کافی برخوردار نیستند و همین به جامعه تسری می یابد. آموزش و پرورش دو رکن هم پای هم هستند با این وجود افراد تحصیلکرده ای داریم که بعضا رفتارهای غلط را با وجود شناخت و اطلاع از پیامدهایش انجام می دهند پس نمی توان گفت این ها ناشی از نبود آموزش و عدم آگاهی است چون آموزش انجام شده ولی پرورش برای عملی کردن آموزش به قدر کفایت نبوده است.
به نظر می رسد حال که موضوع فضای مجازی و تبعات آن، این روزها جز مقتضیات شده است و به یک دغدغه عمومی برای همه اقشار و مسئولان نظام تبدیل شده است، در کنار سواد رسانه ای که خود یک ضرورت است می بایست به تربیت در این فضا نیز اهمیت ویژه ای داد و نوع نگرش مان را به مقوله فضای مجازی و نحوه استفاده از آن بهبود بخشیم؛ چراکه به دلیل افزایش قدرت تاثیرگذاری رسانه ها نیازمند تدوین رژیم مصرف رسانه ای درست و اصولی هستیم. به این معنی که برای چه منظوری و به چه میزانی نیاز استفاده از چه منبع رسانه ای احساس می شود. به همین دلیل است که تلقی های جدیدتر و شاید مهمتر از سواد رسانه ای باید در نظر گرفته شود به همین خاطر ما به جای اعتماد و خوش بینی زیاد به رسانه ها، تعلیم و آموزش بیننده های انتقادی و موشکاف را پیشنهاد می کنیم.