او گفته است:
*پدر و مادرم را سالهاست از دست دادهام و دو خواهر دارم که در قزوین زندگی میکنند. خودم هم چند سالی است به دلیل هوای بد تهران به قزوین مهاجرت کردهام و گاهی برای ادامه درمانم به تهران میآیم. آخرین روز تصویربرداری سریال بایرام که چند سال قبل تولید شد از بلندی افتادم و هر دو پایم شکست و کمرم آسیب دید. بعد از آن حتی احوالی از من نپرسیدند و من این را به حساب بیرحم شدن آدمها میگذارم.
* پنج سال است برای بازی یا کارگردانی دعوت نشده ام.خیلی از همکارانم که تحصیلکرده رشته بازیگری هستند به کارهای دیگری جز بازیگری مشغولند و این جای افسوس دارد و امیدوارم هرچه زودتر حال فرهنگ و هنر در کشورمان خوب شود.
*کارمن بازیگری است اما در بیشتر کارها بخشی از دستمزدم را نمیدهند. این تنها مشکل من نیست بیشتر بازیگران با این معضل روبهرو هستند. بازیگران حال و روز خوبی ندارند فقط تعداد بسیار اندکی هستند که پولدارند، اما میدانم آنها از راه بازیگری پولدار نشدهاند یا شغل دیگری دارند یا پدرشان پولدار و سرمایهدار است. وزارت ارشاد به من دکترای بازیگری داده، اما حقوقم یک میلیون و 280هزار تومان است. اگر دستفروشی میکردم و سر چهارراه ریشتراش میفروختم درآمدم بیشتر از این بود!
*داوطلب و مشتاق بازیگری زیاد است، اما آنها نمیدانند داخل این حرفه چه خبر است. از بیرون نگاه میکنند و میگویند بهبه چه خانه زیبایی! عکس بازیگران را میبینند و هوس میکنند بازیگر شوند. شهرت و پول وسوسهشان میکند وگرنه هیچکدامشان واقعا عاشق حرفه بازیگری نیستند. شهرت بد نیست هر موجودی دوست دارد خودش را به نمایش بگذارد، اما آنهایی که سراسیمه وارد دنیای سینما میشوند، فکر میکنند خیلی به آنها خوش خواهد گذشت و سریع به پول و شهرت دست پیدا میکنند اما اینطور نیست. پس بهتر است قبل از این که شیفته بازیگری شوند، کمی تحقیق کنند و با این دنیا آشنا شوند که بعد از ورود با سراب روبهرو نشوند.
*در کشور ما حدود 1500 بازیگر وجود دارد، اما فقط پنج نفر مدام کار میکنند و از این فیلم به فیلم دیگر و از این سریال به سریال دیگر میروند. مافیای بازیگری بیشتر بازیگران را خانهنشین کرده است. اصلا به توانایی افراد توجه نمیشود فقط بازیگرانی مدام سرکار هستند که روابط خاصی دارند. نمیدانم چرا با این مافیا برخورد نمیشود، همه از آن میگویند اما هیچکس پی آن را نمیگیرد که منشا آن را پیدا کرده و با آن مقابله کند تا عدالت رعایت شود و همه بتوانند نقش بگیرند و بازی کنند. بازیگرهای قدیمی مثل من خانهنشین شدهاند و مجبورند سرشان را با خواندن کتاب و دیدن فیلم گرم کنند.
*من 65 سالهام در اوج آمادگی برای کارگردانی و بازیگری هستم، اما کار نیست. کار فقط برای یک عدهای محدود هست و بقیه بیکارند. به نظرم تلویزیون موثرترین سازمانی است که میتواند با این مافیا مبارزه کند و اجازه دهد همه بازیگران در کارهای مختلفی که ساخته میشود، حضور پیدا کنند.
*من زن و بچه ندارم و با حقوقی که از وزارت ارشاد میگیرم، زندگیام را میگذرانم، اما به همکارانم فکر میکنم که همسر و فرزند دارند و بیکاری زندگی آنها را با مشکلات زیادی روبهرو کرده است. من غمگین میشوم وقتی مردم و اطرافیانم را عصبی و ناراحت میبینم. شرایط دشوار اقتصادی آدمها را بداخلاق میکند و قسمت تلخ ماجرا اینجاست که هیچکس نمیتواند برای دیگری کاری انجام دهد