واقعیت این است که با همه این پیچیدگیها اما این یحیی است که ناکام بزرگ این روزهای ذوبآهن لقب میگیرد. با اینکه دو جام برای ذوبآهن آورده اما حمایتی که باید را حس نمیکند. پیش از شروع فصل و با کاهش بودجه باشگاه مهرههایی کلیدی چون کاوه رضایی را از دست میدهد و هیچ جایگزین مناسبی در اختیار تیمش قرار نمیگیرد.
قاسم حدادیفر را به دلیل مصدومیت از دست میدهد و با دستهایی خالیتر از همیشه در لیگ پیش میرود. این اما تنها گوشهای از شرح حال این روزهای یحیی است.
حالا دیگر از آن مدیرعامل صبور همیشگی هم خبری نیست. با اینکه در فصلهای
گذشته مدیریت نتیجه حمایتهای خود از کادرفنی را به بهترین شکل ممکن دیده
اما انگار آذری خسته شده از این همه حمایت! یا شاید هم بعد از دو فصل
حمایت به دنبال موفقیتهایی بزرگتر است و از یحیی انتظارهای بیشتری دارد.
همان چیزی که هواداران معدود ذوبآهن از یحیی میخواهند و به خاطرش نه
وضعیت فعلی ذوبآهن را مدنظر قرار میدهند و نه موفقیتهایی که یحیی تاکنون
برایشان به ارمغان آورده. با این شرایط آینده یحیی در ذوبآهن چه خواهد
شد؟ او با ذوبآهن بیپول و ناامید تا کجا جلو میرود؟
شاید پاسخ برخی از سوالها را بتوان در بازی ذوبآهن مقابل استقلال پیدا
کرد. تفاوتی آشکار میان گلمحمدی و منصوریان که در نهایت استقلال را برنده
میکرد. یحیی نه بازیکن دارد، نه پول و نه محبوبیتی که حمایت هواداران و
باشگاه را برانگیزد. در مقابل اما منصوریان به دور از مشکلات مالی، تیم
پرستارهای در اختیار داشت و هیچ بردی هم تا این هفته کسب نکرده بود. با
این حال اما حمایت همه جانبه هواداران از او و همراهی مسوولان استقلال، در
نهایت شرایط اولین پیروزی این تیم را در هفته هفتم به وجود آورد.
بانک ورزش