
به گزارش
خبرداغ ،چهار هفته از لیگ شانزدهم گذشت، قبل از شروع لیگ و در دوره نقلوانتقالات و آمادهسازی تیمها، اکثر فوتبالدوستان از پرسپولیس، استقلال و تراکتورسازی و یکی، دو تیم دیگر به عنوان تیمهای قلدر و اصلیترین تیمها برای کسب عنوان قهرمانی شانزدهمین دوره لیگ برتر اسم میبردند. نفرات جذب شده، اردوهای تدارکاتی خوب و حتی مصاحبهها و تجارب کادر فنی این تیمها در کنار مشکلات و حواشی سایر تیمها، اکثر قریب به اتفاق فوتبالدوستان و حتی کارشناسان را به تعریف و تمجید از همین دو، سه تیم واداشته و به این نتیجه رسانده بود که قهرمانی این دوره، مختص به همین تیمهاست؛ طوری که انگار هیچ تیم دیگری، یارای مقابله با استقلال، پرسپولیس و تراکتورسازی را ندارد. انگار که فصل قبل استقلال خوزستان برخلاف تصورات همه، قهرمان لیگ نشده. منصوریان پیغام میداد که این فصل پوست سرمربی رقیب را میکنم و استقلالیها هم بسیار خوشبین به تیمشان بودند، عبدالله ویسی به عنوان سرمربی قهرمان فصل گذشته، به سپاهان رفت تا هنرش را در این تیم به نمایش بگذارد و سپاهان را به روزهای اوج گذشته برگرداند، گلمحمدی (متخصص جام حذفی) این فصل را به امید سنتشکنی و قهرمانی در لیگ برتر در ذوبآهن ماند و مربیان دیگر نیز هرکدام بسته به میزان امکانات، هدفی را برای تیم خود ترسیم کردند.
کمی نظرها عوض شد
لیگ شروع شد و از همان هفته اول، سرسختی و مقاومت تیمهایی که مقاوم به نظر نمیرسیدند و مربیانشان نیز در زمره مربیان ماجراجو و کریخوان نبودند، نظرها را کمی عوض کرد... حالا بعد از چهار هفته پرسپولیس و تراکتورسازی اول و دوم و استقلال با ۲ امتیاز، پانزدهم هستند. استقلال اما گویا با منصوریان مسخ شده و تا وقتی به مداری معقول قدم نگذارد، اوضاعش پریشان خواهد ماند. این نتایج نشان داد هیچ تیمی - از جمله استقلال- با اسمها نتیجه نمیگیرد و افکار حرفهای، زحمت فراوان و یافتن مسیر درست به اضافه درصدی چاشنی شانس است که اوضاع را مناسب میکند. اگر تا امروز روی سکوها شعاری علیه منصوریان نمیشنویم، دلیلش فقط و فقط وجود پایگاه مردمی سرمربی استقلال و رابطه صمیمانهای است که «فعلاً» بین طرفداران و علیمنصور وجود دارد. رابطهای که به مویی بند است و این تماشاگر کمطاقت خیلی فرصت نمیدهد آینده تیمش، فدای عشق و محبت بین او و سرمربی شود.
خدا منصوریان را دوست دارد
آری، منصوریان دوستداشتنی، مدتها انتظار کشید تا به این نیمکت برسد و شکی نیست که از همه توانش برای اثبات خود استفاده میکند اما اضافه شدن بهتاش فریبا و نصرالله عبداللهی به بدنه استقلال ثابت میکند توان منصوریان به تنهایی کافی نیست و در واقع جاده منتهی به شهر خوشبختی برای استقلال، جادهای سنگلاخی و پرفراز و نشیب است که برای رد شدن از آن، به چیزی بیش از آنچه در چنته منصوریان دیده میشود، نیاز است. اما علیرضا منصوریان باید شکرگزار باشد که در همین ابتدای امر به زمین سفت رسید. خداوند دوستش دارد که خیلی زودتر از آنکه کار به جاهای باریکتر کشیده شود، به او فهماند غرور، حسی است که گاهی باید از معادلات زندگی حذف شود. او حتی باید از اینکه دیگران از همین ابتدا روی صندلی نقد بنشینند و مدام زیر و رویش کنند، خوشحال باشد. باور کنید منصوریان خیلی خوشبخت است چون خدا دوستش دارد.
خبر ورزشی