با گذشت سه سال از استقرار دولتِ «تدبیر و امید»، جنابعالی در قامت وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، درحالحاضر تحلیلتان از جایگاه واقعی فرهنگ و هنر در ایران چیست؟
ممنونم از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید تا بتوانیم با مردم بیشتر صحبت کنیم. باید اشاره کنم وقتی این دولت تشکیل شد، در ابتدا احساسم بر این بود که بسیاری از اهالی فرهنگ و هنر با این وزارتخانه یا قهر بودند یا ارتباط بسیار ضعیفی داشتند. البته همانگونه که مستحضرید، وظایف بسیاری برعهده وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است. گستردگی فعالیتها، حوزههای متنوع و مهمی همچون کتاب، فیلمهای سینمایی، هنرهای نمایشی، تجسمی، موسیقی، قرآن و عترت، کانونهای فرهنگی- هنری مساجد و فعالیتهای فرهنگی - هنری خارج از کشور را دربر میگیرد. طبعا در این مسیر برای تعاملِ سازنده و مستمر با هنرمندان، استادان و فرهیختگان، باید ظرافتها و شیوههای درستی را در نظر گرفت.
با این نگاه سعی کردیم از همان روزهای نخست با هنرمندان هر حوزه جلساتی برگزار کنیم. برای مثال، در نشستهایی که با دو، سه گروه از سینماگران داشتم، آنها از مشکلات وزارتخانه گله بسیاری داشتند. برخی اظهار میکردند چهار سال و حتی هشت سال پا به وزارتخانه نگذاشتهاند! در حوزه موسیقی هم به همین شکل بود. در حوزه نشر و کتاب وضعیت خاصی حکمفرما بود! چون بسیاری از کتابها به هر دلیلی توقیف شده بودند و اجازه چاپ نداشتند! متولیان نشر میگفتند گاهی به بهانههای واهی، بررِسان کتاب جلو نشر کتابی را گرفته بودند. چون ظاهرا سواد لازم را در این زمینه نداشتند.
حتی ناشرانی مانند «نشر چشمه» را دادگاهی کرده بودند!
بله. این انتشارات را به دادگاه تخلفات کشاندند و سریعا هم در دادگاه تجدیدنظر محکوم کردند تا راهی برای بازگشت آن برای فعالیت دوباره وجود نداشته باشد! حتی در نمایشگاه وقت کتاب، فهرستی از ٥٠ ناشر تهیه و حق شرکت در نمایشگاه را از آنها سلب کرده بودند. در حوزه سینما هم با آن همه هجمه و فشارها «خانه سینما» را تعطیل کردند، بهطوریکه بسیاری از سینماگران انگیزه کارکردن نداشتند! حوزه تجسمی و تئاتر هم شرایط مشابهی داشتند. خلاصه کلام اینکه یأس و ناامیدی بر اهالی فرهنگ و هنر مستولی شده بود! اما خوشبختانه در دولت تدبیر و امید خطمشی فرهنگی به این سمت پیش رفت که ضمن رعایت چارچوبهای قانونی، فضای امن و بازی ایجاد شود تا هنرمندان و اهل قلم با انگیزه به آفرینشگری دست بزنند. اعتقاد داشته و داریم فرهنگ و هنر در فضایی که امکان تبادلنظر و تضارب آرا وجود داشته باشد، رشد میکند نه در یک فضای بسته. برای مثال، اگر پژوهشگری جرئت نداشته باشد نتیجه تحقیقاتش را بیان کند، هیچگاه فرهنگ رشد پیدا نخواهد کرد. پژوهشگران باید تجربیاتشان را منتشر کنند و دیگران هم نظر دهند.
جناب آقای دکتر جنتی! البته وضع در حیطه مطبوعات بدتر از همه بود. انجمن صنفی روزنامهنگاران را تعطیل شد و رسانهها در شرایط دشواری به سر میبردند. حتی اینروزها هم شاهد هستیم برخی از رسانههای غیرهمسو با دولت، راحتتر نقدهایشان را ارائه میکنند؛ مثلا روزنامهای برای تخریب استاد شجریان کلاژی از عکسهای هنرمندان پیش از انقلاب را در صفحه اول خود میآورد؛ بدون ناراحتی و دلشوره! درحالیکه فقط کافی است چنین عکسهایی از سوی روزنامههای اینطرفی منتشر شود! به تازگی هم نشریهای مثل «یالثارات» سینماگران را با واژگانی نواخت که حتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از اسمبردن آن واژه شرم کرد و بهترین موضع خود را سکوت دانست! با وجود لغو امتیاز هم اعلام کرد دوباره منتشر خواهد شد! واقعا برای گذر از این بیاخلاقیها و ناهنجاریها، در وزارتخانه تحت امرتان چه تمهدیداتی در نظر گرفتهاید؟
متوجه هستم. اما باید گفت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در برخورد با تخلفات مطبوعاتی یا صدور مجوز برای انتشار نشریات و... دستش خیلی باز نیست. چون چنین وظیفهای بر دوش «هیأت نظارت بر مطبوعات» محول شده که اعضایش متشکل از نمایندگان مجلس، قوه قضائیه، شورایعالی انقلاب فرهنگی و حوزه علمیه و وزارت علوم و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هستند و فقط یک نماینده از مدیران مسئول مطبوعات در آن شورا حضور دارد. ما معتقدیم مطبوعات باید در چارچوب قانون آزاد باشند و درعینحال، قانون نباید طوری باشد که افراد نتوانند مطالباتشان را اظهار کنند. هرچند قانون فعلی هم اشکالاتی دارد که باید مرتفع شود. اما در چارچوب همین قانون میتوان بهتر عمل و برخورد کرد. در برخورد با تخلفات هم سعی کردیم «توقیف» آخرین راهحلی باشد که میشود پی گرفت. تاجاییکه امکان دارد، تلاش میکنیم در گفتوگو با اصحاب مطبوعات مشکل مرتفع شود و بعد هم بهترتیب تذکر شفاهی، کتبی و در برخی مواقع با تغییر مدیرمسئول با تخلفات برخورد میکنیم. اگر گاهی به جراحی نیاز بود مثلا نشریهای روی روش اشتباه غیرقانونیاش اصرار کند، در آن صورت دست آخر به توقیف و تشدید مجازات منتهی خواهد شد. درباره بیاخلاقی اخیر باید بگویم ما هم نظرمان را اعلام کردیم. اما برای برخورد با این نشریات باید درنهایت «هیأت نظارت بر مطبوعات» نظر دهد.
در حوزه نشر چه حرکاتی صورت گرفته است؟
خوشبختانه در این دوره، نشر کتاب گسترش خوبی پیدا کرده است. برای مثال، سال گذشته حدود ٨٠ هزار عنوان کتاب چاپ شد. در حوزه مطبوعات از ابتدای زمانی که مجوز انتشار دادهاند، چهار، پنجهزار بیشتر مجوز نشر داده نشده بود! در این مدت بیش از چهارهزار مجوز نشر به صورت مکتوب و الکترونیک صادر کردهایم.
منظورم بیشتر در حوزه کاهش ممیزی بود. بههرحالت، این کمیت قابل ستایش است. اما در مورد نخست همچنان گیروگرفتهایی وجود دارد؟
بههرحالت، تلاش کردهایم تا جایی که قانون اجازه دهد، امکان نشر کتابهای بیشتری بدهیم.
در حوزههای دیگر از نظر شما چه اتفاقات میمونی رخ داده است؟
در بحث سینما به نظر من تعداد فیلمهایی که سال گذشته در جشنواره فیلم فجر حضور داشتند، مثبت ارزیابی میشود. حدود ٢٠٠ فیلم مستند و کوتاه و سینمایی بلند داشتیم و بخش انیمیشنهای سینمایی هم از رشد خوبی برخوردارند. اقبال مردم به سینما خیلی بهتر شده. در سال ٩٣ کل فروش سینما حدود ٥٠ میلیارد تومان بوده و امسال دستکم در سه ماه اول سال بالغ بر ٦٢ میلیارد تومان فروش داشتهایم. در سال ٩٢ حدود هفتمیلیون نفر سینما رفتند، اما در سه ماه اول امسال این میزان به هشتمیلیون نفر ارتقا یافت. تئاترهای خوبی درحالحاضر در حال اجراست. در شهر تهران هر شب بین صد تا ١٠٥ تئاتر روی صحنه میآید که رقم امیدوارکنندهای است. با وجود همه مشکلاتی که برای اجرای کنسرتهای موسیقی داریم، سعیمان این است که حتما این کنسرتها برگزار شوند، چون خوانندهها، آهنگسازان و موزیسینهای خیلی خوبی در حوزه موسیقی پاپ و سنتی مشغول به کارند. از طرف دیگر، جامعه هم نیازمند نشاط است و گاهی گزارشاتی که از سوی وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی منتشر میشود، حاکی از آن است كه حداقل ٢٠، ٣٠ درصد جامعه دچار افسردگی هستند و برای رفع این افسردگی نیاز است که اوقات فراغت را با روشهای سالمی مثل موسیقی و تئاتر و سینما و حتی بازیهای رایانهای پر کنیم و چه بهتر که این اوقات با تولیدات مرغوب داخلی پر شوند. سیاست کلی دولت این بوده که روحیه امید و نشاط در جامعه بهویژه میان اصحاب فرهنگ و هنر ایجاد شود که خوشبختانه به نظر میرسد در سه سال گذشته در این زمینه پیشرفتهایی داشتهایم. خوشبختانه در بسیاری از اهالی قلم، ارباب رسانه و سینماگران اینگونه رضایتها مشاهده میشوند.
آقای وزیر! درست است در آن «هشت سال خاص» مشارکت هنرمندان و اهل فرهنگ به حداقل رسیده بود و دولت وقت با پیروی از سیاست انقباضی فرهنگی، اجازه داد فقط صداهای عدهاي قلیل و همسو با خودش شنیده شود. اما با اعمال سیاست انبساطی، دولت یازدهم ضمن مشارکت فعال هنرمندان در عرصههای مختلف، همزمان توقعات و مطالبات را هم بالا برده است. اینکه در یک تا دو سال اول استقرار دولت تدبیر و امید، دستگاههای فرهنگی و هنری دولت در جلب رضایت هنرمندان و رتقوفتق اوضاع نابسامان همت گماردند و فضا را از نظر روانی آرام کردند، ستودنی است. اما در سالهای سوم و چهارم حتما مطالبات خفته و نادیده گرفتهشده پررنگتر میشود. چون میدانیم دولت میتواند کارهای مهمتری هم انجام دهد. شما بهتر میدانید در فرهنگ و هنر مسائل چالشبرانگیزند، چون در این عرصه جزئیات نقش مهمی دارند. برای مثال، جنابعالی از زمان گرفتن رأی اعتماد از مجلس تا امروز همواره بیان کردهاید پای مجوزهایی که صادر میکنید، خواهید ایستاد. اما در گذر زمان با موانعی مواجه شدهاید و به نظر میرسد دستکم در دو حوزه موسیقی و سینما مجوزهایتان دچار خدشه شدهاند. برخی از فیلمها بهدلیل فشارهای چند جانبه و از چند سو توقیف و بسیاری از کنسرتها لغو شدهاند. واقعا چرا اینگونه شد؟
هنوز هم به آنچه گفتهایم، معتقدیم و علاقهمند هستیم پای مجوزهایمان بایستیم. اما نباید همهجا طرف مقابل را جزء مخالفان و جریان سیاسی مخالف ببینیم. بالاخره جامعه ما یک جامعه چندصدایی است. جمعیتی از نیروهای مذهبی متعصب در جامعه داریم. همچنین روشنفکران بهگونهای دیگر فکر میکنند که آنها هم طیف وسیعی هستند. دستگاههای فرهنگی باید بهگونهای عمل کنند که نظرات همه جلب شود. ما نمیتوانیم فقط برای گروه خاصی فیلم بسازیم یا کتاب چاپ کنیم. همه باید براساس سلیقهشان آنچه را که میخواهند، در دسترسشان باشد. این انتظار هم فقط نباید از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باشد. همه دستگاههای فرهنگی که البته زیر نظر ما نیستند همچون صداوسیما، مسئولیت دارند. رسانه ملی هم باید مطابق سلیقه همه برنامه بسازد. اما در این مسیر اشکال عمدهای هم وجود دارد. گاهی اشکال از درون خود ماست. برای مثال، فیلمنامهای ارائه میشود و ممکن است به مواردی از آن اصلاحاتی وارد شود. فیلمنامه بعد از اعمال تغییرات، مجوز میگیرد، اما دست آخر بعد از کاملشدن فیلم، شاهدیم فیلم بهگونهای دیگر ساخته شده! زمان و مبالغ زیادی صرف شده و فیلم با زحمت زیاد ساخته میشود، ولی درنهایت قابل پخش نیست! یعنی از آنچه ما تأیید کردهایم، عدول میکنند. در این شرایط یا باید بگوییم حالا زحمتی کشیدهاند و هزینهای صرف شده و اجازه دهیم فیلم اکران شود یا باید به دلیل اشکالات آن، مجوز پخش داده نشود؟ بههرحال، ما مسئول ارتقای فرهنگی جامعه هستیم. اگر فیلمی به فروپاشی خانوادهها کمک کند یا بدآموزی برای جامعه داشته باشد، وظیفهمان این است که جلوی اکران آن را بگیریم.
با این نگاه، پس چرا از همان روز اول به فیلم موردنظر مجوز میدهید؟ بههرحالت، مباحث هنری به سلیقه هم مربوط میشود. ممکن است فردی در چارچوب قانون منعطف باشد و به همان با تسامح بنگرد. در این صورت تکلیف چیست؟
اینطور نیست که فقط یک فرد تصمیم بگیرد. شورای صدور پروانه نمایش ٩ نفر هستند که جامعهشناس، روانشناس، روحانی و چند نفر فیلمشناس در آن حضور دارند. بالاخره آنچه از نظر این شورا عبور میکند که برای اکران فیلمی موافق یا مخالف نظر دهند، درحقیقت برایند نظر شوراست که با بحثهای زیاد، نقاط ضعفوقوت فیلم را بررسی میکنند. البته بیشتر سعی در اصلاح فیلم دارند که بخشهایی حذف یا دیالوگهایی اصلاح شود. گاهی فیلمی هست که کلا مشکل دارد و طبیعتا باید جلو اکرانش گرفته شود. ضمن اینکه تعداد فیلمهای توقیفی واقعا کم است. درحالیکه ما در حوزه تئاتر کمتر مشکل داریم. بعضی اوقات ماهیت نمایشنامه بهگونهای است که محیطی لمپنی را به تصویر میکشد و ناگزیر از بهکارگیری کلمات رکیک و ناسزا است تا فضا را به بیننده القا کند. حتی در این موارد نیز اصلاحات صورت میگیرد اما درنهایت مشکلش خیلی کمتر از سینماست. درباره موسیقی همه اصول قانونی را رعایت میکنیم. شورای شعری داریم که افراد زبده اشعار را بررسی میکنند. بعد هم برای اجرا با توجه به شعر و آهنگ مجوز صادر میشود و از نظر ما مشکلی ندارند منتها عوامل و ارادههای خارج از وزارتخانه هم دخالت میکنند.
عوامل دخیل در این زمینه چه کسانی هستند؟
در موسیقی عوامل مختلفی دخیلند؛ ازجمله نیروی انتظامی که گاهی احساس وظیفه شرعی میکند دخالت کند که به تازگی در دولت آییننامه اماکن را اصلاح کردهایم که براساس آن، اداره اماکن نمیتواند در محتوای برنامه یا صدور مجوز برگزاری کنسرت دخالت کند. فقط میتواند از نظر انتظامی و ترافیکی نظر دهد.
آقای منتظرالمهدی در اظهارنظری گفتند تاکنون چنین ابلاغیهای را وصول نکردهاند. ضمنا قوه قضائیه هم گفته باید در وقتش نیروی انتظامی دخالت کند. در این صورت، شما چه میکنید؟
این آییننامه بهتازگی تصویب شده و از سوی وزیر کشور به نیروی انتظامی ابلاغ خواهد شد. مورد دیگر قوه قضائیه است که از نظر قانونی در مواردی که خلاف قانون تشخیص میدهد، خود را مختار به دخالت میداند یا میخواهد با سلیقه خود مانع وقوع جرم شود. بههمیندلیل گاهی مانع برگزاری کنسرتها میشود که دستگاه اجرائی کاری نمیتواند انجام دهد مگر در سایه تفاهم و همکاری متقابل. دراینصورت میتوانیم به برداشت و درک مشترکی در این زمینه برسیم تا در مواردی که تخلف جدی رخ دهد، با آن برخورد شود.
با این اوصاف، بهتر نیست کل قضیه برگزاری کنسرتها را به دست آنها بسپارید، چون وزارت تحت امر شما هر تصمیمی هم بگیرد، دستآخر قدرت اجرائی ندارد؟ دیگر اینکه یکی از راهکارهای جنابعالی برای حل این معضل، این بود که گفتید یکسری آهنگسازها را به حوزههای علمیه بفرستیم تا مجتهد شوند و بتوانند احکام مربوط به این موضوع را استنباط کنند. آیا به نظر شما این راهکار، شدنی است؟ ضمن اینکه راهکار درازمدت است و نه کوتاهمدت!
واقعیت این است که بعد از گذشت ۳۷ سال از پیروزی انقلاب اسلامی، همچنان تکلیفمان درباره موسیقی مشخص نیست. درحالیکه درباره سینما بهدلیل فرمان صریح امام(ره) در اوایل انقلاب تکلیفمان مشخص شد. اما تا امروز هنوز در نوع موسیقی و اینکه کدام موسیقی حلال و کدام موسیقی حرام است، اختلافنظرهای فراوانی وجود دارد. مقام معظم رهبری موضوع فرهنگ را بهخوبی میشناسند. مراجع تقلید نیز نظر خاص خود را دارند. من با برخی از علما مواجه شدم که موسیقی را مطلقا حرام میدانند. حالا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بهعنوان متولی این امر به نظر چه کسی عمل کند؟ بدیهی است ما تابع نظر و فتوای مقام معظم رهبری هستیم که هم مرجع تقلید هستند، هم بالاترین مقام حکومتی کشور هستند و فرمان و نظر ایشان لازمالاتباع است و هم تنها شخصیتی در عالم روحانیت هستند که موسیقی را میشناسند، شعر و ادبیات را خوب میشناسند. با فیلم و نمایشنامه کاملا آشنایی دارند، ولی بههرصورت ما با مردمی مواجه هستیم که تابع مراجع مختلف هستند و باید به نظر آنان احترام بگذاریم. سخن من این بود که بهتر است حوزههای علمیه ما با دستگاههای موسیقی آشنا شوند یا اینکه تعدادی آهنگساز را به حوزههای علمیه بفرستیم تا تحصیل کنند و مجتهد شوند و درنهایت بتوانند احکام مربوط به این موضوع را استنباط کنند.
البته به نظر میرسد موضوع پیچیدهتر از اینهاست. مثلا سؤالی که برای مردم پیش آمده، این است که هنرمندی مانند «کیهان کلهر» مگر مصداق بارز عنصر ضدفرهنگی و ابتذال است که کنسرت ایشان در شهرستانی لغو میشود و بعد ایشان دلخور میشوند و در اظهارنظری میگویند دیگر در ایران کنسرت نمیدهم؟
کنسرت ایشان و آقای شهرام ناظری مشکلی ندارد. همهجا اجراهای آنان فاخر بوده و مشکلی ندارند منتها گاهی اعمال سلیقههای شخصی صورت میگیرد و جایی که قوه قضائیه از اختیارات خودش استفاده میکند و ما توان دخالت نداریم.
در حوزه سینما هم چندی پیش چنین اتفاقی درباره فیلم «عادت نمیکنیم» افتاد و اکران فیلم مدت کوتاهی متوقف شد. درحالیکه در همان زمان تیزر فیلمهای «رسوایی» و «فیلم ایستاده در غبار» هم از ماهواره پخش میشدند! اکنون هم این بیم وجود دارد که چون بار دیگر پخش تیزرها در شبکههای ماهوارهای از سر گرفته شده، همین اتفاق تکرار شود. دراینصورت چه باید کرد؟
ما هم بنابر همین استدلال، همان زمان اجازه ادامه اکران را صادر کردیم. چون گاهی شبکههای ماهوارهای بخشی از فیلم را به نام تیزر پخش میکنند و تقصیری متوجه تهیهکننده فیلم نیست. گاهی تهیهکننده رسما اعلام میکند که خودش مایل به این کار نیست. اما همانطور که به تازگی گفتهام، باید برخی مقررات اصلاح شود. ضمن اینکه اينقضیه بحث مفصلی میطلبد. قبلا هم در مصاحبهای گفتم باید شرایطی در داخل فراهم کنیم که تیزرهای تبلیغاتی در صداوسیما پخش شود تا افراد مجبور نشوند از شبکههای ماهوارهای برای پخش تیزرهای فیلمهایشان استفاده کنند.
اصلا چه اشکالی دارد تیزرهای فیلمهای ایرانی از شبکههای ماهوارهای غیرمعاند پخش شوند؟ حتی در جلسه افطاری دکتر روحانی با سینماگران، یکی از هنرمندان گفت وقتی میتوانیم از تریبونی مثل ماهواره برای صادرکردن نظرات، دین و فرهنگمان حسن استفاده را کنیم، چرا از این فرصت استفاده نکنیم! چون چه بخواهیم یا نخواهیم، بههرحال، شبکههای مجازی و ماهواره وجود دارد و انکارنشدنی هستند. نظرتان چیست؟
شاید نظر شخصی من هم این باشد که مشکلی ندارد از ماهواره استفاده کنیم و برخی از شبکههای ماهوارهای که معاند نیستند، میتوانند فیلمهای داخلی را تبلیغ کنند. اما درحالحاضر قانون منع استفاده از ماهواره را داریم. ابتدا باید فکری به حال این قانون کرد تا افرادی که استفاده میکنند، متخلف از قانون تلقی نشوند.
برای عملیشدن این نکته، چه کاری باید کرد؟
مجلس باید همراهی کند. چون قانون ممنوعیت استفاده از دیشهای ماهوارهای سال ٧٣ تصویب و اوایل سال ٧٤ هم ابلاغ شده که تا الان ساریوجاری است. همه افراد قانونمدار باید این قانون را اجرا کنند. بااینحال، به نظر میرسد درحالحاضر باید قانون را اصلاح کنیم. چون شرایط کشور و دنیا تغییر کرده و باید از ماهوارهها بهمثابه ابزاری مانند بقیه ابزارها در جهت گسترش منافع ملیمان استفاده کنیم.
مثل قانون منع استفاده از دستگاه ویدئو در دهه ٦٠ که بهمرور دولت متوجه شد باید لغو شود و لغو شد و خسارتی هم به فرهنگ و هنر کشورمان وارد نكرد نظرتان چیست؟
بله. میتوان از ماهواره استفاده صحیح یا نادرست کرد. مگر از سینما نمیتوان سوءاستفاده یا حسن استفاده کرد؟ بنابراین قانون باید اصلاح شود و امیدوار هستیم مجلس این قانون را تعدیل و اصلاح کند. اگر احساس کنیم مجلس از چنین لایحهای استقبال میکند، حتما این کار را انجام میدهیم. بهطور اصولی ما نباید شرایطی فراهم کنیم بخشی كه از جامعه که از ماهواره استفاده میکنند، قانونشکن تلقی شوند. دراینصورت بهتر است اگر جایی قانون مشکل دارد، اصلاح شود.
نگاهتان به مدیریت جدید صداوسیما چیست؟
امیدوار هستم. دیدگاه ایشان علیالاصول نسبت به مدیران قبل بسیار مثبتتر است و در این مدت، همکاریشان با دولت تدبیر و امید بیشتر شده. نوع پخش اخبار و برنامههایی که در مدیریت گذشته به دولت نیش میزدند، تغییر کرده و دیگر مانند گذشته نیست. در زمینه پخش تیزر فیلمهایی که مجوز وزارت ارشاد را دارند، هم به تفاهمهایی رسیدیم که الان هم شاهد پخش آنها هستید. به طور طبیعی هر فیلمی که قرار است اکران شود، باید امکانی برای تبلیغ داشته باشد و در صداوسیما که رسانه ملی است، تبلیغ شود.
البته امیدواریم عملیشدن این تفاهمها فقط متکی به افراد نباشد و به رویه همیشگی سازمان صداوسیما تبدیل شود.
من بسیار امیدوار هستم.
همه میدانیم بودجه فرهنگی کشور ناچیز است و با توجه به موفقیتی که دولت کنونی در توافق هستهای و اجرائیشدن «برجام» داشته است، حالا دیگر اهل فرهنگ و هنر توقع دارند نگاه رئیسجمهور از دیپلماسی خارجی به سمت دیپلماسی فرهنگی تغییر کند. دستکم از زماني كه برجام اجرائي شده، بحث فرهنگ در اولویت نبوده است. درحالحاضر نگاه دکتر روحانی در دولت تدبیر و امید به فرهنگ چگونه است و در فرصت باقیمانده قرار است دراینباره چه کار مهمی صورت گیرد؟
دولت وقتی سر کار آمد یکسری اولویتها داشت و طبیعی بود به اولویتها بیشتر بپردازد که بحث هستهای جزء اولویتها بود. چون ما در شرایطی بودیم که اقتصادمان در حال فلجشدن بود. تحریمها ما را به سمتی برده بود که در دو سال اول استقرار دولت فعلی، اجازه نداشتیم حتی یک بشکه بیش از یکمیلیون بشکه نفت بفروشیم و فقط چند کشور اجازه خرید نفت از ما داشتند که پول فروش نفت هم قابل تحصیل نبود! با توجه به مصوبات کنگره آمریکا و فشار ١+٥، به سمتی میرفتیم که صدور نفتمان به صفر برسد. بسیاری از واحدهای صنعتی کشور دچار رکود بودند که هنوز هم این رکود وجود دارد. بنابراین اولویت اول دولت به سرانجامرساندن این مسئله بود و واقعا آنچه به دست آمد در بعضی بخشها برای خود آقای رئیسجمهور هم باورنکردنی بود، یعنی تصور نمیکردیم آنقدر جلو برویم که در مقابل شش قدرت بزرگ جهانی، این میزان دستاورد را داشته باشیم.
بله. همه کسانی که دل در گرو پایداری و سربلندی مملکتمان دارند، این نکته را تأیید میکنند. خوشبختانه در این مسیر درایت و عقلانیت نتیجه مثبتی داد تا حرفهای بیهوده و غیرعقلانیای که فقط جنبه ویترینی داشت!
قطعا اینطور است، یعنی تیمی که انتخاب شد تیم زبده دیپلماتیک بود که با مسائل حقوقی و جهانی بهخوبی آشنا بود، به روشهای مذاکره مسلط بود و از همه امکانات فنی و اقتصادی کشور استفاده کرد و خوشبختانه بر این مشکل اساسی که وجود داشت، فائق آمد. بسیاری از تحریمها هم برداشته شد که پیروزی بزرگی برای دولت و ملت است. مورد دیگری که دولت بر آن تأکید داشت، بحث سلامت بود که دولت در این زمینه هم خیلی انرژی گذاشت و تحولی در حوزه سلامت بهویژه برای اقشار ضعیف مشاهده میکنیم. هشت، ٩ میلیون نفر که بیمه نبودند همه بیمه شدند. مسائل اقتصادی و راهاندازی واحدهای تولیدی و رونق اقتصادی هم جزء مواردی بود که دولت به آن توجه داشت منتها تحریمها اجازه نمیداد دولت در زمینههای دیگر کار چشمگیری انجام دهد و هر کاری که انجام شد بعد از اجرای «برجام» بود. البته دولت در زمینه فرهنگ هم بیتوجه نبود، اما بهدلیل اولویتهای دیگر، به این مسئله کمتر پرداخته شد. اما در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تلاش شد فضای مناسبی برای فعالیتهای فرهنگی ایجاد شود. حال در شرایط جدید بهتر میتوان کار کرد. الان موافقتنامههای فرهنگیای که با بسیاری از کشورها داشتیم و غیرفعال بود، فعال شده چون نمیتوانستیم بهدلیل تحریمها فعالیت کنیم. نخستوزیر هند که رهبر کشوری با یکمیلیارد و ٢٠٠ میلیون نفر جمعیت است، در تالار «وحدت» نسخه اصلی «کلیلهودمنه» را رونمایی و درباره مسائل فرهنگی دو کشور صحبت میکند. تابهحال دو بار وزیر فرهنگ ایتالیا به ایران سفر کرده است. وزیران فرهنگی کشورهای دیگر هم با ما ارتباط خوبی دارند و بعد از برجام در این زمینهها رفتوآمدها بیشتر شده و دیپلماسی فرهنگی فعالتر شده است.
منکر زحمات در بخش سلامت نیستیم. اما الان جامعه سینمایی ما عزادار است، چون یکی از اسطورههای خود را از دست داده است. مطمئن هستیم صد سال دیگر عباس کیارستمی مثل حافظ و سعدی و... قدر دیده خواهد شد. اما سؤالات اساسی درباره علت مرگ ایشان بیپاسخ مانده است. خیلیها اعتقاد دارند این اتفاق به دلیل قصور پزشکی رخ داده است. واقعا نباید توصیهای میشد که در این زمینه بیشتر رسیدگی شود؟
در این زمینه صحبت زیادی دارم که گفتنی نیست. دولت در این زمینه نهایت همکاری را انجام داده است. بعضی از دوستان در این زمینه کملطفی میکنند. من که تخصص پزشکی ندارم تا اظهارنظر کنم اما نظام پزشکی و وزارت بهداشت و درمان درحالحاضر کمیته ویژهای را برای بررسی تشکیل دادهاند و نتایج آن را اعلام خواهند کرد، تا مشخص شود در این زمینه قصوری بوده یا نه. باید تأکید کنم در ابتدای کار، انتخاب بیمارستان و پزشک از سوی خانواده ایشان صورت گرفته و دولت دخالتی نداشته است. از زمانی که وزیر محترم بهداشت و درمان متوجه شدند وضعیت ایشان مناسب نیست، شخصا در بیمارستان حضور پیدا کرده و پزشکان متخصص را احضار کردند و وضعیت ایشان رو به بهبودی رفته بود. شاید اگر ادامه معالجات در ایران ادامه پیدا میکرد، شاهد وضعیت دیگری بودیم.
اما این موضوع خیلی دارد ادامهدار میشود. به نظر شما این مسئله عمدی نیست؟
همانگونه که گفتم، باید منتظر ماند تا مرجع قانونی، نظر قطعی خود را دراینباره بیان کند.
شما و معاونتان که به بزرگان فرهنگی و هنری کشورمان با نظر احترام مینگرید، به نظرتان، بعد از مرگ تأسفبرانگیز آقای کیارستمی، مایل نیستید فرصتی فراهم شود تا بهرام بیضایی به ایران برگردند و فیلم بسازند؟ آیا بهتر نیست قدر هنرمندانمان را در زمانی که زنده هستند، بدانیم تا وقتی که دیگر نیستند، حسرتشان را نخوریم؟
تاجاییکه بتوانیم باید در این زمینه با مراجع ذیربط مذاکره کنیم. نمیدانم آقای بیضایی اصولا میتواند در این سن کاری انجام دهد یا نه.
البته که میتوانند. حتی آقای کیارستمی همه هموغمشان این بود که بعد از ترخیص از بیمارستان، فیلمشان را بسازند.
آقای بیضایی نمایشنامهای نوشته بود که آقای رحمانیان آن را کارگردانی کرد. آقای بیضایی بیشتر در حال نوشتن نمایشنامه و کارگردانی بود و از وضعیت جسمی ایشان اطلاعی ندارم.
البته بسیاری از فیلمسازان مهم ما مثل آقایان سینایی یا اصلانی سالهاست که فیلم بلند داستانی سینمایی موردنظرشان را نساختهاند. چون متأسفانه وامی به ایشان داده نمیشود. اما به دیگران بهراحتی داده میشود!
رئیس سازمان سینمایی از این افراد دعوت به کار کرده و گفته فیلمنامه خوب بنویسید، فیلم بسازید. بعضیها هم قبول کردهاند. من خیلی معتقد نیستیم به صورت مستقیم در این نوع فیلمها مشارکت کنیم. گاهی به صورت کمکهای بلاعوض یا وام با بهره پایین کمک میکنیم. البته به دنبال تشکیل شرکت «سرمایهگذاری توسعه هنر» هستیم و از تعدادی بانکو هلدینگ دعوت کردهایم که سرمایهگذاری کنند تا از فعالیتهای هنری و سینمایی حمایت کنند. همه بانکها هم از بخش خصوصی هستند و شرکتها هم خصوصی یا نیمهخصوصی هستند که میتوانند نقش مهمی در کمک به کسانی که میخواهند کار کنند اما سرمایه در اختیار ندارند، ایفا کنند. ما هم بهعنوان دستگاه تخصصی، مشاوره میدهیم در کدام فیلم سرمایهگذاری کنند که بازگشت سرمایه داشته باشد. کسانی هم که اهل فیلمسازی هستند یا فعالیتهای دیگر هنری دارند و نیازمند سرمایه هستند، میتوانند از این شرایط استفاده کنند. در این زمینه موافقت بورس هم گرفته شده و باید برای شرکت در بورس پذیرهنویسی صورت گیرد.
اعتبارات بودجه را که به بخش فرهنگ و هنر داده میشود چطور ارزیابی میکنید. گفته میشود در مقایسه با تئاتر، سینما وضعیت بدی دارد. نگاهتان به این بودجهها چیست؟
بودجه سینمایی قطعا از بودجه معاونت هنری بیشتر است. نمیشود گفت وضعیت تئاتر بهتر است. سال گذشته را سال تئاتر اعلام کردم اما بهدلیل تنگناهای دولت نتوانستیم آنطور که بایدوشاید به تئاتر کمک کنیم. امسال هم در نظر داریم به تئاتر بیشتر کمک کنیم. سازمان مدیریت اعتبار بیشتری را برای این حوزه گذاشته منتها هزینه فیلمسازی، هزینه بالایی است و هرچه بودجه داشته باشیم کفاف فیلم ساختن سینماگران را نمیدهد و باید تا حدی به بخش خصوصی تکیه کنند. گاهی بانکها هم مشارکت داشتهاند. مثلا بانک پاسارگاد در فیلم «جدایی نادر از سیمین» سرمایهگذاری کرد یا بانک گردشگری در ساخت «شهر موشها٢» مشارکت داشت. بانک آینده هم همینطور. در حال تشویق شرکتهای بزرگ هستیم که به صورت اسپانسر به ساختن فیلمها کمک کنند. چون واقعا این کار دولتیها نیست.
به نظرتان چه مبلغی براي هزينههاي فرهنگ و هنر بايد اختصاص داده شود؟
امسال هفتهزار و صد میلیارد تومان در بودجه کل کشور در بخش فرهنگ در نظر گرفته شده است. بخشی که به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی داده شده، هزار میلیارد است. ششهزار میلیارد در حوزههای دیگر صرف میشود. اشکالی ندارد که مراکز پژوهشی و حوزوی هم اعتبار بگیرند و کار انجام دهند. اما باید نوعی هماهنگی و همگرایی وجود داشته باشد. مثل ارکستری که هرکسی سازی دستش است. اما این ساز باید هماهنگ نواخته شود. الان بودجههای کلانی داریم که عمدتا در خارج از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هزینه میشود به این قضیه هم معترض نیستیم. چون ما هم از بودجهای که داریم به هنرمندان و انجمنهای فرهنگی و هنری کمک میکنیم. اما استفاده از این بودجهها باید ساماندهی شود که هماهنگ شوند. این خلأ درحالحاضر وجود دارد.
درست است زیر نظر دولت نیستند، ولی اولین جایی که در بحث مسائل فرهنگی بدان اعتراض میشود، وزارت ارشاد است و فقط این وزارتخانه در نوک پیکان حملات قرار میگیرد، نظیر مسئله حجاب بانوان. نظرتان چیست؟
بارها گفتهایم در برخورد با آسیبهای اجتماعی و مشکلات فرهنگی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بهتنهایی مسئول نیست. ما دستگاه حاکمیتی هستیم که برای کتاب و روزنامه و فیلم و... مجوز صادر میکنیم. اما دستگاههایی هستند که تأثیراتشان بیشتر از ماست، مثل صداوسیما که حداقل ٣٠، ٤٠ شبکه ملی و استانی دارد و میتواند در ارتقای فرهنگ کشور نقش مؤثری داشته باشد. باید دید صداوسیما در برخورد با آسیبهای اجتماعی چه کرده است. حوزههای علمیه، ائمهجمعه و جماعات، ٧٠ هزار مسجد در سطح کشور، شخصیتهای علمی و فرهنگی و نخبگان جامعه میتوانند در جامعه نقش داشته باشند.
وقتی به دستگاهی اعتبار داده میشود متناسب با آن باید پاسخگویی وجود داشته باشد. کدامیک از دستگاههای فرهنگی به جز فرهنگ و ارشاد پاسخگو هستند؟
هیچکدام دولتی نیستند.
صداوسیما تابهحال چند بار پاسخ داده است؟ واقعا قرار نیست کاری برای ساماندهی این وضعیت انجام شود؟
اساس این مسئله از گذشته در بودجه کشور گذاشته شده و بیش از دو دهه است که بسیاری از نهادها در بودجه کل کشور ردیف اعتباری دارند.
با نهادها و جاهایی مواجه هستیم که اسامیشان اصلا به گوشمان نخورده اما اعتبار دریافت میکنند، یعنی اینقدر بودجه پژوهشی داریم؟ خروجی پژوهش در کشورمان مگر چقدر است؟
اینها کارهای پژوهشی و چاپ کتاب انجام میدهند و خیلیهایشان فعال هستند. ما معترض به تخصیص بودجهها به این مراکز نیستیم. باید کنترلی باشد که در ازای بودجه دریافتی بهترین فعالیت را انجام دهند. الان این نظارت صورت نمیگیرد. یکی از راهها این است که سازمان مدیریت و برنامهریزی و مجلس توافق کنند و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بهعنوان دستگاه حاکمیتی، نظارت فرهنگی اعمال کند.
نه اینکه مورد نظارت همان سازمانها واقع شود!
نظارت مالی را سازمان مدیریت انجام میدهد، اما نظارت فرهنگی را باید دستگاهی مانند وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی انجام دهد.
تعاملتان با کمیسیون فرهنگی جدید چطور است؟ کمیسیون قبلی که اصلا جوابگو نبود. با بقایای کمیسیون قبلی در کمیسیون جدید چه میکنید؟
ترکیب کمیسیون اینبار خیلی با دولت همراهتر است. درمجموع ترکیب کمیسیون امروز بهتر از دوره قبل است و امیدواریم تعاملمان بیشتر شود. جلسهای برای معارفه و ارائه برخی برنامهها و سیاستهایمان به اتفاق مجموعه مدیران ارشد وزارت ارشاد با کمیسیون فرهنگی داشتیم و امیدوار هستیم در این دوره بتوانیم با مجلس بهتر کار کنیم. الان چند طرح داریم که بعضیها مثل حمایت از مالکیت فکری سال گذشته لایحه آن به مجلس داده شده است. لایحهای درباره قانون مطبوعات آماده کردهایم که باید به مجلس بفرستیم و مجلس باید همراهی داشته باشد که این قانون تصویب شود.
اما نگرانی در جامعه مطبوعات وجود دارد. در دورهای که مجلس همراه دولت نبود، در کمیسیون فرهنگی افرادی بودند که سر برخی از فیلمها را بهراحتی بریدند! الان چندان پذیرفتنی نیست که باز بهعنوان عضو کمیسیون همراه دولت باشند. نظرتان چیست؟
در گذشته هم به این صورت بود که نظرات برخی از اعضای کمیسیون که ارائه میشد اگر قابل قبول بود، توجه میکردیم در غیر اینصورت توجهی نمیشد. بعضی رسانهها طوری مطرح میکنند که گویا در گذشته هم تحت فشار کمیسیون فرهنگی و مجلس بعضی اقدامات را انجام میدادیم و جلو فیلمی را میگرفتیم. نه اینطور نبود. بلکه براساس تشخیص خودمان بود که اگر احساس میکردیم فیلمی مشکل دارد، وارد عمل میشدیم.
یعنی فقط براساس تشخیص خودتان برخی از فیلمها مثل «قصهها» و «خانه پدری» را توقیف کردید؟
البته ما خودمان به این نظر رسیده بودیم. در دوره گذشته روزانه پیامکهایی فرستاده میشد که چرا فلان کنسرت در فلان جا اجرا شده، یا فلان تئاتر اشکال دارد و... خردهگیریهای زیادی مرتبا انجام میشد که البته در بعضی موارد درست بود و ترتیب اثر داده میشد، ولی مواردی که مورد قبول نبود به تشخص و وظیفه قانونی خودمان عمل میکردیم.
سؤال من این است که خانم لاله افتخاری، عضو سابق کمیسیون فرهنگی، درآن زمان بنا بر اظهارات خودشان در تلويزيون، وقتی در فیلمی نمیدیدند، چگونه درباره سینما نظر میدادند؟
این را باید از خودشان بپرسید.
چرا دولت بودجههای عمرانی را صرف سالنسازی تئاتر نمیکند؟ برای مثال، تالار وحدت سالن مخصوص اجرای موسیقی است و نه سالن نمایش.
بودجههای دولت واقعا کفاف نمیدهد دولت برای صرف بودجه اولویتهایی دارد که در بخش غیرفرهنگی خیلی پررنگ هستند. الان در سفرهای استانی در بخشهای مختلف مثل آب و فاضلاب و... بودجه صرف میشود اما در مورد مجتمعهای فرهنگی و هنری کمتر این اتفاق میافتد. سیاستی که دولت دنبال میکند این است که مجتمعها به بخش خصوصی واگذار شود منتها بدون تغییر کاربری که تعدادی هم واگذار شده و تعدادی در دستور کار است و حتی مجتمعهای نیمهتمام هم با تسهیلات بسیار زیاد بهراحتی قابل واگذاری به بخش خصوصی است. به اندازه اعتباری که در اختیار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بوده، تلاش شده است. سالنهایی که سال گذشته در «تئاترشهر» بازسازی شد خیلی کمککننده بود. الان هم دنبال تأمین اعتبار هستیم برای اینکه سالن اصلی را بازسازی کنیم. از شهرداریها کمک میگیریم که در خاوران پردیس تئاتر را راهاندازی كنيم و امکانات خیلی خوبی فراهم کردهاند. چند سالن تئاتر مجهز آماده بهرهبرداری است. مجتمع «صبا» در خیابان شریعتی در حال آمادهسازی است برای اینکه به افزایش فضای تئاتر کمک کند تا جاییکه بتوانیم، برای توسعه این فضا از دولت و شهرداری کمک میگیریم. در ولنجک هم زمین وسیعی را از سازمان زمین و مسکن گرفتهایم که اختصاص داده شده برای اینکه شش، هفت سالن تئاتر ساخته شود و اگر به نتیجه برسد، کمک خوبی برای ایجاد فضای جدید خواهد بود.
بهدلیل اعتبار فرهنگ و هنر ایران درسطح جهانی به مکانی ثابت مثل کاخ جشنواره نیاز داریم تا بتوانیم جشنوارههای فیلم، تئاتر، موسیقی و... برگزار کنیم. دراینباره برنامهای ندارید؟
از دیرباز به فکر این کار بودهایم. اما به اعتبار زیادی نیاز دارد. همه کشورها کاخ بزرگ جشنواره دارند که در کنار آن هتل و امکانات اقامتی دارند. سالنهای چندمنظوره برای موسیقی و تئاتر و برگزاری همایشهای هزارنفره و دوهزار نفره نیاز است. چون اعتبار کلانی نیاز است. به نظرم با وضعیت کنونی دولت و منابعی که در اختیارمان است، نمیتوانیم به این مهم دست یابیم.
میان نگاه آیتالله احمد جنتی و دکتر علی جنتی در حوزه فرهنگ و هنر قطعا تفاوتهایی وجود دارد. شما در دولت آقای روحانی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی هستید. موضوع هنر معمولا مورد انتقاد پدر است. ضمن اینکه در کنار فردی همچون آیتالله هاشمیرفسنجانی قرار میگیرید و در مراسم رونمایی کتابشان شرکت میکنید و عکس هم میگیرید. درحالیکه آقای جنتی بزرگ با آقای هاشمی زاویه دارند. بهطورکلی در زندگی شخصیتان در این زمینهها با پدرتان دچار چالش نمیشوید؟
خیر. روابط عاطفیمان بسیار خوب و مبتنی بر احترام است. بنده سعی میکنم مباحثی که وجود دارد را در محیط بسیار صمیمانه و همراه با احترام و بدون چالش با ایشان مطرح کنم. خوشبختانه ایشان هم این باور را دارند که اختلاف نظر و دیدگاه فقط یک اختلاف سلیقه است نه اینکه احساس کنند انحرافی در کار وجود دارد.
ایشان از دیدن عکس شما کنار آقای رفسنجانی ناراحت نمیشوند؟
ممکن است از این امر ناراحت باشند اما تابهحال این ناراحتی را به بنده ابراز نکردهاند.
به نظر میرسد دو نکته در رفتارتان در برابر پدر هویداست؟
چه نکاتی؟
احترام همراه با رواداری.
(میخندد).