به گزارش خبرداغ به نقل از افتاب،«پس از انقلاب، بعضیها نمیپسندیدند، ابنیه تاریخی مثل کاخها باقی بماند.» این را آیتالله هاشمیرفسنجانی در جمع رییس و معاونان میراث فرهنگی گفته است. هر چند که به نظر نمیرسد این مسئله تنها مربوط به اوایل انقلاب باشد، هنوز هم دستهایی در کارند که چندان تمایلی به حفظ و نگهداری آثار تاریخی ندارند. تخریب بافتهای تاریخی، از بین رفتن خانههای هویت بخش، ویرانی محوطههای باستانی همیشه جای ثابتی در میان اخبار روزانه رسانهها دارند. نمونهاش تخریب خانه اعیانی ملکه توران که همین چند روز پیش اتفاق افتاد.
بند«جیم» و بند «میم» چه بود؟
«فائق توحیدی»، یکی از باستانشناسانی که آن روزها درگیر و دار مسایل بناهای تاریخی بود، خاطراتی از روزهای نخستین انقلاب و حفظ ساختمانها ارزشمند در آن دوره تعریف میکند: «با آغاز انقلاب و فضای ملتهب آن زمان، نگرانی از غارت اموال فرهنگی وجود داشت. از طریق معاونت میراث فرهنگی در وزارت فرهنگ و هنر و با حکمی از سوی مهندس بازرگان به سراغ اشیا و اموالی رفتم که بنیاد مستضعفان ضبط کرده بود و در سالنِ ۲۳ نمایشگاه بینالمللی قرار داشت.»
او این اموال را، که جنبه میراث فرهنگی دارند، شناسایی و فهرست میکند تا از خرید و فروش آنها جلوگیری شود. بعد از آنکه شناسنامهی اشیا تهیه میشود، موزههای امروز بنیاد مستضعفان هم راهاندازی میشوند: «ما چهار نفر بودیم؛ حاجسیدجوادی، علیمحمد خلیلیان، احمد کبیری و من که ثبت و شناسایی اموالِ بنیاد را انجام دادیم، آنقدر این اموال زیاد بود که نزدیکِ سه سال شناسایی آنها به طول کشید و بعد از آنجا نوبت رسیدگی به اموال کاخ سعدآباد و نیاوران بود.»
در همین احوال است که جنگ تحمیلی آغاز شد و بحران دیگری برای گنجینهی منحصربهفرد باستانشناسی ایران پیش آمد: «در زمان جنگ، یکی از مهمترین اقدامات من عضویت در هیأت هفتنفرهی صورتبرداری کاخهای سعدآباد و نیاوران بود و بعدها هم مسؤول ادارهی بررسی و شناسایی انتخاب شدم. در این مدت، کاخ گلستان هم بازبینی و از آن شناسنامه تهیه شد و کمکم سیاستی را در کاخها پیشنهاد دادیم که مورد قبول واقع شد: تقسیمبندی اشیا به بند میم و بند جیم.»
«بند جیم» اموالی را شامل میشود که میشود آنها را جابهجا کرد چراکه ارزش نگهداری در کاخها را ندارند و «بند میم» شامل اشیایی که نباید از کاخها خارج یا خرید و فروش شوند، چراکه اهمیت و جایگاه ویژهای دارند. همین تلاشها باعث شد، با تصویب دولت موقت، کاخها تحتنظر میراث فرهنگی قرار بگیرند.
توحیدی در مرور خاطراتِ این سالها نامهایی را به یاد میآورد: «دکتر شیرازی بعد از انقلاب مدیر کل دفتر آثار تاریخی شد و بعد رئیس انجمن آثار ملی. در آن روزگار او تلاش زیادی برای تشکیل میراث فرهنگی ایران کرد و البته در کنار ایشان دیگرانی هم چون کوثری، رهبری و وکیلیفرد هم بودند که مراقب شرایط میراث فرهنگی کشور بودند، چون آن زمان واقعاً شرایط خوبی برای میراث فرهنگی کشور نبود.»
توحیدی میگوید: «یادم است که در هیأتهای شناسایی آثار منقول موزهی ملی بودم که با جداسازی ساختمان موزهی اسلامی در روزهای بعد از انقلاب عملاً به انبار آثار تاریخی بدل شده بود. نتوانستم بیکار بنشینم، طرحی برای ساماندهی تهیه کردم. کارتنها را یکییکی در زیرزمین موزهی اسلامی باز کردیم. کار قفسهبندی و طبقهبندی آثار که انجام شد خیالم کمی راحت شده بود، اما همیشه برای باستانشناس کار تازهای، دغدغه جدیدی هست که نمیتواند از فکرکردن به آن دل بکند.»
اداره میراث فرهنگی بعد از شکلگیری زیرمجموعهی وزارت ارشاد ملی قرار گرفت که جایگزین وزرات فرهنگ و هنر شده بود تا اینکه در سال ۶۴ سه معاونت مهم آن تشکیل میشود و جانی دوباره میگیرد: «معاونت حفظ و احیا به مسؤولیت حسن محبعلی، معاونت پژوهش به مسؤولیت ابوذری و معاونت معرفی و آموزش به مسؤولیت شریعتزاده شکل گرفتند و من هم آن زمان دبیر شورا و رئیس ادارهی بررسی و شناسایی بودم که در معاونت حفظ و احیا بود.»
وضعیت کاخها امروز چگونه است؟
با صحبتهای فائق توحیدی، گریزی به روزهای اول انقلاب زدیم. قطعا بسیاری از کارشناسان میراث فرهنگی گفتههای بسیاری دارند از مرارتهایی که برای صیانت از کاخها و بناهای تاریخی کشیدند. امروز چقدر از دستاوردهای آنها حفاظت میشود. مروری میکنیم بر وضعیت کنونی کاخهای تاریخی؛
کاخ سلطنتآباد، این کاخ در سال ۱۳۰۵ هجری قمری به فرمان ناصرالدین شاه، در جلگه شرقی قریه رستمآباد، ساخته شد، این کاخ هیچگاه شانس زیادی برای ماندگاری نداشت، این کاخ توسط رضاشاه پهلوی تخریب شد و اکنون جز دو بنای مختصر چیزی از آن باقی نمانده است. این دو بنا نیز اکنون محل استقرار پادگانهای سپاه پاسداران است.
کاخ نیاوران، به دستور محمدرضا پهلوی در سال ۱۳۳۷ بنا شد. سال ۱۳۵۷، این کاخ توسط نیروهای انقلابی تسخیر و در سال ۱۳۶۰ به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تحویل داده شد. در سال ۱۳۶۵ کاخ موزه نیاوران برای اولین بار گشایش یافت. در سال ۱۳۶۸ مرکز آموزش عالی میراث فرهنگی در محل مدرسه اختصاصی راهاندازی شد و یکسال بعد فضاهای جانبی آن به خوابگاه پسران اختصاص یافت. چندی پیش شایعه دزدیده شدن کاشیهای این کاخ در رسانهها مطرح شد. هنوز هم ساماندهی این کاخ مورد تایید دوستداران میراث فرهنگی نیست.
ماجرای کاخ عشرتآباد را که دیگر کمتر کسی است نشنیده باشد. این کاخ قاجاری در حال حاضر در اختیار سپاه پاسداران بوده و به رغم تمام تلاشهای دوستداران میراث فرهنگی و مخالفت سازمان میراث فرهنگی حریم آن شکست و ساختمانی بلند در مجاورت آن سر به فلک کشید.
کاخ مظفری دارآباد، این کاخ امروز در مرکز محوطه بیمارستان مسیح دانشوری قرار دارد و بسیاری از بخشهای آن تخریب شده و شرایط بسیار نامناسبی دارد.
کاخ سعدآباد که امروز بخشهای زیادی از آن در اختیار ریاست جمهوری قرار دارد. قطع شبانه درختهای چنار آن بارها و بارها در خبرها منعکس شده است. در دورهای رستورانهای ساخته شده در آن محلی برای درآمدزایی از سوی عدهای از مسئولان در دوره دولت احمدینژاد شده بود. این کاخ هنوز هم شرایط ایدهآلی از نظر مرمتی ندارد.
کاخ گلستان هم که جزو افتخارات جهانی ایران است و در فهرست میراث فرهنگی یونسکو جای گرفته اما هنوز حریم و محوطه آن از سوی ساخت و سازها تهدید میشود. در صورتی که این ساخت و سازها ادامه پیدا کند این کاخ طبق قوانین بین المللی از فهرست میراث جهانی خارج میشود.
کاخ فرحآباد در خیابان پیروزی هم سالهاست که در اختیار نیروی هوایی قرار دارد و حتی کارشناسان میراث فرهنگی خبری از وضعیت مرمتی این کاخ ندارند.
اگر چه این فهرست بیش از اینهاست و تنها پایتخت را شامل نمیشود اما باید گفت که این نمونههای شاخص نشانی از وضعیت سایر بناهای تاریخی و کاخهای ایرانی دارند.