به گزارش
خبرداغ به نقل از وبسایت
دیجیاتو - مریم موسوی: اگر فیلم Alien یا بیگانه را دیده باشید، حتما
خاطرتان هستید که در این فیلم مردم روی یک سفینه فضایی زندگی می کنند و
کاراکتری در آن هست که به مشکلات شکمی مبتلاست و عاقبت هم داستان با یک
راهپیمایی فضایی به اتمام می رسد.
در آن فیلم، بیگانه داستان دهانی غیر عادی داشت که شاید در ذهن خیلی ها مانده و بسیاری حتی از دیدنش دچار وحشت و هراس می شدند.
تصویری
که در بالا می بینید به یک مارماهی رنگین تعلق دارد که نوعی نیش سفید رنگ
از گلویش بیرون می آید. این نیش سفید رنگ مجموعه ثانویه از آرواره های
مارماهیست که طعمه را به سمت سیستم گوارشی جانور هدایت می کند (درست مانند
فیلم بیگانه).
آرواره های ثانویه جانور فک حلقی خوانده می شوند و
همانطور که در بالا گفته شد بعد از قرار گرفتن طعمه درون دهان آن را به سمت
گلو و مجاری هاضمه می فرستند و جالب است بدانید تا آنجا که مشخص شده این
تنها موجودی است که چنین قابلیت خیره کننده ای دارد.
البته باید
اشاره نماییم آنطور که ریتا مهتا یکی از زیست شناسان دانشگاه کالیفرنیا در
سانتا کروز گفته، این آرواره ها در تمامی ماهی های استخوانی وجود دارند. او
اظهار نمود: طیف وسیعی از ماهی ها غذای خود را با آرواره های دهانی شان
نمی جوند و به واسطه تکامل آرواره های حلقی توانسته اند چنین امکانی را
پیدا کنند.
اما نکته ای که نباید از آن غافل شد این است که آرواره
های حلقی هیچکدام از آنها مهارت و استادی نمونه موجود در بدن 200 گونه
مختلف مارماهی رنگین را ندارد. حال سوال اینجاست که چرا این آبزی به چنین
آرواره هایی مجهز گردیده است؟
اغلب ماهی ها با استفاده از عمل مکش
تغدیه می کنند و طعمه ها را به دام می اندازند؛ آنها از این طریق در اندک
زمانی شکم خود باز و بسته می کنند تا نوعی مکش را نسبت به طعمه ایجاد
نمایند (البته برخی قورباغه ها و سمندرها هم چنین مشخصه ای دارند) و هرچه
سر ماهی بزرگ تر باشد، نیروی مکش ایجاد شده نیز شدت بالاتری خواهد داشت.
مارماهی
های رنگین اما بیشتر ترجیح می دهند که درون شکاف های بستر دریا زندگی کنند
و به همین خاطر رفته رفته جثه ای نحیف پیدا کرده اند و از همین رو نمی
توانند آن نیروی مکش مورد نیاز را برای گرفتن طعمه ها ایجاد نمایند.
لازم
به ذکر است که این آبزی توانایی شکار طعمه های بزرگ تر را هم دارد و آنها
را به یکباره می بلعد (طول برخی گونه های مارماهی رنگین به سه متر می
رسد). با در نظر داشتن همین مساله، آبزی مورد بحث صرفا نمی تواند با تکیه
بر نیروی مکش شکار کند.
مهتا
در این باره می گوید: چون بلعیدن یکباره طعمه های بزرگ نیازمند در اختیار
داشتن دهانی بزرگ است و ابعاد دهان یک جانور نیز ارتباط غیرمستقیمی با سرعت
جریان هوای ورودی دارد (یعنی هرچه دهان یک جانور بزرگ تر باشد، سرعت جریان
هوایی که می تواند از طریق مکش ایجاد نماید نیز کمتر خواهد بود) اگر قرار
باشد طعمه بزرگی را شکار نمایید، مکش راهکار مطلوب نخواهد بود.
مارماهی
رنگین نیز طوری آرواره های حلقی خود را با دندان های متحرکش انطباق داده
که نیازی به ایجاد خلا برای گرفتن طعمه و انتقال آن به گلویش ندارد. در
مقابل این آبزی درست مانند یک مار غذایش را مصرف می کند منتها با این تفاوت
که فاقد زهر است و زبانش آن حرکت های ریز را ندارد.
مارها
با «بالا و پایین بردن» بخش های جانبی آرواره بالایی شان، سر خود را روی
طعمه هایشان حرکت می دهند تا از این طریق، هر لحظه طعمه را در دندان داشته
باشند و از فرارش جلوگیری نمایند.
حال، مارماهی رنگینی هم که طعمه
خود را از دندان های معمولش به دندان های حلقوی خود می فرستد عملکردی مشابه
به این دارد. طبق گفته مهتا، این یک نوآوری است که احتمالا گونه جانوری
مورد بحث را یاری داده تا در زنجیره غذایی مرجانی، به یک فرمانروا بدل شود.
اما
هر فرمانروا برای خود افراد تحت تسلطی دارد و مارماهی رنگین هم از این
قاعده جدا نیست. در سال 2006 دانشمندان برای نخستین بار به ائتلافی میان
این آبزی و هامورها پی بردند که با تکان دادن سر خود سیگنالی را برای
مارماهی ارسال کرده و نشان می دادند که دوست دارند به صورت تیمی با آنها به
سراغ شکار بروند.
در ادامه، چنانچه مارماهی این پیشنهاد را قبول می کرد، دو گونه جانور با یکدیگر به کمین طعمه ها می نشستند تا آنها را شکار نمایند.
مهتا
می گوید، مارماهی رنگین یا دیگر گونه های شبیه به آن می توانند درون کوچک
ترین منافذ خود را جای دهند و ماهی بگیرند و در نهایت هم طعمه ها میان
مارماهی رنگین و شکارچیانی که با آن مشارکت نموده اند تقسیم خواهد شد.
اگر
هامور ببیند که طعمه درون یکی از مرجان های زیرآبی پنهان شده، با یک حرکت
سر دیگر مارماهی رنگین را از این موضوع باخبر می کند (عملی مشابه به حرکت
دادن انگشت اشاره). مارماهی نیز درخواست شریک و همدست خود را اجابت کرده و
بدن کشیده اش را به درون کوچک ترین حفره ها می برد تا طعمه ها را شناسایی
نماید و از آن طرف، هامور هم راه فرار را بر این جانور می بندد.
در
نهایت نیز مارماهی نخستین طعمه ای که با آن برخورد نماید را می گیرد اما
این استراتژی مشارکتی برای شکار در قلمرو حیوانات امری عجیب به حساب می آید
و کمتر نمونه آن مشاهده شده است. البته پیشتر مطالبی در مورد مشارکت دلفین
ها و پرنده ها با انسان در فرایند شکار منتشر شده اما ماهی ها به ندرت تحت
عنوان حیوانات باهوش شناخته می شوند. در هر حال همکاری مارماهی رنگین و
هامور را می توان نمود بسیار خوبی از هوش و استعداد آبزیان دانست.
در
مورد عادات جفت گیری، چرخه زندگی و دیگر رفتارهای این موجود هم باید
بگوییم که هنوز نادانسته های زیادی در این باره وجود دارد. مهتا در این
باره می گوید: این موجودات یک مرحله شفیره ای دارند که با نام
leptocephalus شناخته می شود؛ در این فاز نوزدان خیلی شبیه به یک مارماهی
جوان هستند و برای مدت سه ماه را در آب اقیانوس به حالت شناور در می آیند.
این
لاروها آنطور که دانشمندان گفته اند بدنی شفاف دارند که نمایی از آنها در
ویدئوی زیر آمده است. در واقع نوزادان مارماهی رنگین لایه های نازکی از
ماهیچه هستند و از نوعی ماده ژله ای پر شده اند که تا زمان بلوغ، انرژی را
در خود ذخیره می کنند و عاقبت به گوشت و پوست بدل می شوند.