85 سال از انتشار بوف کور در هندوستان گذشت
از سال 1309 که داستان «بوف کور» صادق هدایت برای اولین بار در 50 نسخه در کشور هند منتشر شد، تا حالا که 85 سال از آن تاریخ می گذرد، داوری های متعدد و مختلفی درباره این داستان موجز شده است.
از سال 1309 که داستان «بوف کور» صادق هدایت برای اولین بار در 50 نسخه در کشور هند منتشر شد، تا حالا که 85 سال از آن تاریخ می گذرد، داوری های متعدد و مختلفی درباره این داستان موجز شده است. عده ای به نوجوانان توصیه می کنند آن را در نوجوانی نخوانند و عده ای دیگر آن را رمانی می دانند شاهکار که گل سرسبد ادبیات داستان معاصر است.به گزارش هفته نامه چلچراغ احمد همایونی:ابوالحسن نجفی که چندی پیش در تهران درگذشت، سال ها پیش در گفت و گویی گفته بود در سال های نوجوانی و جوانی «بوف کور» هدایت را خوانده و به نوجوان ها توصیه کرده بود آن را نخوانند. کسانی که مانند نجفی فکر می کنند، کم نیستند. عمده ترین دلیلی که این نویسندگان برای پرهیز از «بوف کور»خوانی در سال های نوجوانی و آغاز جوانی می آورند، این است که داستان هدایت قدرت زیادی برای ایجاد افسردگی دارد.ممکن است از خود بپرسید که مگر داستان «بوف کور» چیست؟ رمان هدایت از آن دست رمان هاست که نمی توان طرحش را تعریف کرد و پیرنگ به معنایی که در رمان های دیگر هست، ندارد. «بوف کور» روایتی از عشق و نفرت است. عشق در این رمان به نفرت تبدیل می شود. رمان های زیادی را می توانیم بخوانیم که موضوعشان عشق و نفرت است. در این رمان ها اتفاقا عشق به نفرت تبدیل می شود، ولی یک تفاوت اساسی بین آن رمان ها و «بوف کور» وجود دارد. در «بوف کور» ما با یک راوی روان پریش مواجه هستیم و روایت در بستر واقعیت اتفاق نمی افتد. انتظار بی جایی است اگر بخواهیم توقع داشته باشیم همه حوادث در «بوف کور» بر بستر واقعیت اتفاق بیفتند. درواقع ما موقع خواندن «بوف کور» با صحنه هایی رو به رو می شویم که واقعیت محض هستند اما ناگهان به جایی می رسیم که دیگر واقعیت نیست، بلکه آن چه می خوانیم، روایتی از ذهن یک راوی روان پریش است که هذیان می گوید.شاید درباره هیچ رمان فارسی به اندازه «بوف کور» تحقیق نشده باشد. آیا برداشتی که خواننده در دهه 90 از «بوف کور» می کند، با برداشتی که خواننده دهه 30 یا 40 از آن می کرد، یکسان است؟ دست کم درباره «بوف کور» نمی توان چنین توقعی داشت. حسن میرعابدینی سال ها پیش گفته بود: «شناختی که امروز از «بوف کور» داریم، با شناخت خوانندگان دهه 40 یا 50 تفاوت دارد. «بوف کور» در هر دوره با توجه به وضعیت و افق معنایی آن دوره، نقد خاص خود را می طلبیده است.»زمانی نویسندگانی مانند جلال آل احمد و احسان طبری و بزرگ علوی آن را نقد اجتماعی می کردند و تصویر استبداد و خفقان حاکم بر جامعه را در آن می دیدند. در دوره ای عده ای از منتقدان سعی می کردند آن را بر اساس نقدهای روان کاوانه بررسی کنند. هنوز هم در بازار کتاب می توانید کتاب هایی را که «بوف کور» هدایت را براساس آرای فروید و یونگ نقد کرده اند، پیدا کنید. شاید معروف ترین این نوع نقدها مال محمد صنعتی و سیروس شمیسا باشد. نقدها محدود به این ها نمی شود. نقدهای تاریخی و فلسفی و فرمالیستی و ساختارگرایانه نیز درباره «بوف کور» نوشته شده است.آیا «بوف کور» همان زمانی که منتشر شد، با شهرت مواجه شد و همه برای آن دست زدند و هورا کشیدند؟ اصلا این طور نبوده است. عده زیادی معتقدند که اگر خودکشی صادق هدایت نبود، شاید این رمان تا این اندازه دیده نمی شد. صادق هدایت سال 1312 «بیرنگستان» را نوشت و سال 1313 هم «وغ وغ ساهاب» را منتشر کرد که این دومی باعث شد دستگاه رضاخانی عصبانی شود. همین کتاب بود که پای هدایت را به اداره تامینات نظمیه کشاند و موجب ممنوع القلمی او شد. بعد از این ایام بود که هدایت «بوف کور» را در 50 نسخه پلی کپی می کند و روی آن می نویسد: «چاپ در ایران ممنوع».در آن ایام هدایت تعدادی از آن ها را برای جمالزاده می فرستد که در اروپا بود. جمالزاده هم آن ها را به ایران شناسانی می دهد که دور و برش بودند. تا زمانی که رضاخان برکنار نشد، رمان «بوف کور» در ایران اجازه انتشار و خوانده شدن نیافت. بعد از شهریور 1320 بود که به صورت پاورقی در روزنامه ایران منتشر شد، اما با حذف قسمت هایی از آن، مسئولان روزنامه معتقد بودند بدآموزی دارد. با این حال «بوف کور» همان سالی که رضاشاه از ایران رفت، در ایران منتشر شد، اما به صورت ناقص.10 سال بعد هدایت در پاریس خودکشی کرد، در حالی که «بوف کور» هم چنان ناشناخته بود. بعد از خودکشی هدایت این رمان توسط بزرگ علوی به صورت کامل منتشر شد و چند سال بعد از مرگ هدایت به فرانسه ترجمه شد و از آن ستایش شد. تازه بعد از ستایش هایی که نویسندگان سوررئال فرانسوی از «بوف کور» کردند، روشن فکران ایرانی قدر آن را شناختند. نیروهای توده ای و چپ گرا مواجهه مثبتی با آن نداشتند.اگر بخواهیم «بوف کور» را در این روزگار بخوانیم، چه چیزهایی را باید مدنظر قرار دهیم؟ حسین پاینده می گوید: «در هزارتوی «بوف کور» خواننده راهش را گم می کند و نمی تواند به صورت قطعی بگوید که چه شد. این رمان از طرفی شرحی از واقعیاتی است که بر نویسنده گذشته و از طرفی هم شرحی از رویا و هذیان است. ویژگی اصلی سورئالیسم، تلفیق دو چیز است؛ امر واقعی و امر غیرواقعی. وقتی این دو به قدری با هم آمیخته شوند که نتوانیم آن ها را تشخیص بدهیم، با یک امر سورئال رو به رو هستیم. از نظر سورئال ها، رویا مهم تر از واقعیت است و می تواند چیزی را نشان بدهد که در واقعیت نمی توان دید.»حسن کامشاد که خودش در سال های جوانی «بوف کور» هدایت را خوانده، درباره آن نظر دیگری دارد؛ نظری که کمک می کند هنگام خواندن «بوف کور» توقع نداشته باشیم با یک رمان عادی سروکار داشته باشیم. او می گوید وقتی جراح می خواهد بیمار را جراحی کند، او را بیهوش می کند اما وای به حال زمانی که خود دکتر هم بیهوش شود. این وضعی است که خواننده هنگام خواندن «بوف کور» به آن مبتلا می شود.در ایران کسانی که به صراحتی می گویند «بوف کور» را نمی فهمند، کم نیستند. از بین آن ها می شود به بهاءالدین خرمشاهی و نجف دریابندی اشاره کرد.آثار تحریف شده صادق هدایت را نخریدجهانگیر هدایت: یکی زا آشکارترین روش های تجاوز به حقوق مصرف کننده و خریدار فروختن جنس تقلبی است. در زمینه فرهنگ و ادبیات جنس قلابی یعنی محصول فرهنگی که اصل نباشد و دچار دستکاری و تغییر و تحریف و حذف شده باشد. متاسفانه آثار و ترجمه های صادق هدایت از اهداف مستقیم این گونه تجاوزهای فرهنگی بوده اند. عده ای از ناشران که فقط با استفاده از نام صادق هدایت و عکس رنگی او روی جلد کتاب قصد دارند استفاده مادی کنند و تحت هیچ عنوانی به فرهنگ و ادبیات اصیل ایران اهمیت نمی دهند، در 20 سال اخیر بسیاری از کتب صادق هدایت را با حذف، تفسیر و تحریف چاپ و منتشر کرده و با استفاده از نام کتاب و نام صادق هدایت و تصویر او رو یجلد این آثار قلابی و ناقص را به جای نوع اصیل آن به مردم این مملکت فروخته اند.حال برای دفاع از حقوق مردم و مصرف کنندگان که در حال و هوای موجود اغلب از وضع مالی قابل توجهی هم برخوردار نیستند، قطعا شرافتمندانه نیست که ما کتاب «بوف کور»را با 64 مورد تغییر و حذف و تحریف به او بفروشیم! خدا رحم کرده کتب صادق هدایت را در چین چاپ نمی کنند، چون در این صورت قلابی ترین نوع آن را فرستاده بودند.به هر تقدیر برای اطلاع کتاب خوانان و علاقه مندان به فرهنگ و ادبیات ایران فهرست ناشران و کتب مثله شده و آمار تغییرات را به اطلاع می رساند:تعداد تغییرات غیرمجاز | سال نشر | ناشر | عنوان کتاب |
274 | 1383 | مجید | پیام کافکا و بوف کور |
799 | 1383 | مجید | فواید گیاهخواری |
95 | 1382 | مجید | سگ ولگرد |
30 | 1382 | امید فردا | وغ وغ ساهاب |
73 | 1382 | امید فردا | حاجی آقا- سگ ولگرد |
174 | 1382 | آزادمهر | سگ ولگرد |
43 | 1382 | آزادمهر | دیوار |
51 | 1382 | آزادمهر | اصفهان نصف جهان |
55 | 1382 | نگاه | زنده بگور |
415 | 1383 | نگاه | سه قطره خون |
415 | 1383 | نگاه | سگ ولگرد |
616 | 1383 | نگاه | گروه محکومین |
376 | 1383 | نگاه | زند و هومن سین |
98 | 1383 | نگاه | وغ وغ ساهاب |
216 | 1381 | کاروان | گزیده داستان های کوتاه 1 |
395 | 1382 | کاروان | گزیده داستان های کوتاه 2 |
حذف تمام نوشته های هدایت | 1380 | راشین | ترانه های خیام |
عناوین زیر به صورت یک مجموعه توسط انتشارات جامه دران با عنوان متن اصلی منتشر شده که کذب محض است.تعداد تغییرات غیرمجاز | سال نشر | ناشر | عنوان کتاب |
12 | 1383 | جامه دران | زنده بگور |
245 | 1383 | " | سگ ولگرد |
194 | 1383 | " | سه قطره خون |
78 | 1383 | " | فوائد گیاهخواری |
663 | 1383 | " | گروه محکومین |
295 | 1383 | " | مسخ |
195 | 1383 | " | نوشته های پراکنده |
952 | 1383 | " | زند و هومن سین |
1438 | 1384 | نیک فرجام | مسخ |
287 | 1384 | نیک فرجام | وغ وغ ساهاب |
792 | 1384 | سپهر ادب | سگ ولگرد |
346 | 1384 | بادبادک | زنده بگور |
122 | 1384 | بادبادک | وغ وغ ساهاب |
31 | 1383 | پندنامک | سگ ولگرد |
67 | 1383 | اخوان | زنده بگور |
64 (حدود یک سوم متن حذف شده و لکه ننگینی است) | 1380 | سیمرغ | بوف کور |
شاید بی مناسبت نباشد به آمار این تغییرات و تحریفات و حذفیات توجه شود. در سال های 1380 تا 1384 در کتب آثار یا ترجمه های صادق هدایت ما با 13706 مورد مثله کردن آثار یکی از نویسندگان معاصر ایران در دنیا مواجه هستیم که البته حذف تمام نوشته های صادق هدایت در کتاب «ترانه های خیام» نشر راشین در این آمار نیامده است و هم چنین حذف بسیاری از بخش های «بوف کور» نشر سیمرغ هم محاسبه نشده است.متاسفانه در وزارت ارشاد به اصالت اثری که برای اخذ مجوز می آورند، کوچک ترین توجهی نمی شود و خدا می داند ناشرین سوءاستفاده گر سر آثار مولانا و حافظ و سعدی و فردوسی و خیام و بقیه چه بلاهایی آورده اند. نمونه این بی توجهی را در آثار و ترجمه های صادق هدایت به رای العین می توان ملاحظه کرد که با 13706 مورد چاپ شده اند.واقعا ما چه اعتبار و آبرویی داریم برای خودمان و به چه قیمتی می خریم؟ چشم مسئولان فرهنگی روشن!