به گزارش خبرداغ به نقل ازخبرآنلاین؛در نجف، خودش و خانوادهاش در خدمت امام بودند. از سالی هم که با امام به ایران آمد، با اینکه امکان داشت، هرگز بلندپروازی نکرد. به همان نقش آخوندی ایمان داشت. چهل سال است که در دفتر امام پای تلفنی نشسته بود که مردم زنگ میزدند و احکام شرعی میپرسیدند و استخاره و عقد میخواستند و او جواب میداد.
جماعتی تنها شغلش این بود که از احکام خدا برای آنها که اعتقاد داشتند حرف بزند. این کار اگرچه وظیفه اولیه روحانیت است، اما کمتر کسی که دستش میرسد به این قانع است.
پس از انقلاب، ملازم همیشگی حاج احمد آقا بود و اگر میخواست، میتوانست از نظر مقامی، زندگی و درآمد به همهجا برسد. من واقعا قصد زیادهگویی ندارم، اما هم زندگی متوسطِ رو به پایینی داشت و هم یک کار حکومتی در رزومهاش ثبت نشده بود. تنها شغلش مسألهگویی دفتر امام بود. در شغلش مسلط بود و با حوصله.
ویژگی دیگرش یزدیِ بسیار مهماننواز بودنش بود. خانه خلوت و خالی از مهمان را دوست نداشت. شیرینترین حالتهایش وقتی بود که در خانهاش کوبیده میشد. بدون گعده نمیتوانست روز را شب کند. هر مجموعهای از دوستان در هر جایی جمع میشدند تا در مورد سیاست، اجتماع و دین سخن بگویند، بهصورت طبیعی جماعتی یکی از آنان بود.
در این ده سال اخیر، در مواضعش خیلی رُوتر از اصلاحطلبی و مخالفت با ستمهایی که میشد، ابراز نظر میکرد. جوهر ضدظلم امام خمینی که او از بچگی آن را در بیت امام در نجف از نزدیک دیده بود، در نهاد او زنده بود.
وقتی در همین چند هفته پیش آقای خاتمی مشکل قلبی پیدا کرده بود، با اینکه خودش در اوج بیحالی ناشی از سرطان بود، به سختی خودش را به بیمارستان رساند تا رئیس را ببیند. علاقه خاصی به آقای خاتمی داشت.
روحیه بالایی داشت. مریض بود اما ناله نمیکرد. سرطان تا عمق استخوانش فرو رفته بود اما میگفت: «یک روزی همه میرویم. تا هستیم زندگی کنیم.» مهمان دعوت میکرد، مسائل سیاسی را تعقیب میکرد. بعد از آزادی، آقای کروبی به خانهاش رفته بود. دوستانی که بودند، بین روز عادی و اوج مریضیاش نمیتوانستند فرق بگذارند. این روحیه والا، نیازی است که همه داریم.
همسرش همراه مهربانی برایش بود. تسلیت ویژه میگویم. فرزندان و عروسهای خوبی دارد. در میان فرزندانش عماد طلبه است و مثل پدرش با نشاط و همیشه لبخند امید و مهربانی بر لب دارد.
به بازماندگانش، به اعضای دفتر امام، به آیتالله سید حسن خمینی و دوستان فراوانش تسلیت میگویم.