کد خبر: ۹۹۲۵۸۸
تاریخ انتشار: ۱۱ مرداد ۱۴۰۴ - ۰۹:۱۱
تعداد بازدید: ۶۹

حمایت پاکستان در جنگ ۱۲ روزه صرفا لفظی بود / پاکستان و چین تمایل ندارند وارد منازعه مستقیم با غرب شوند

استاد مطالعات منطقه‌ای دانشگاه تهران می‌گوید: «کشورهایی مثل پاکستان و چین تمایل ندارند مستقیماً وارد تقابل با غرب شوند و مایل نیستند در جبهه ایران قرار بگیرند. آن‌ها سیاست خارجی‌شان را بر اساس موازنه‌گرایی تعریف کرده‌اند. به‌ویژه آن که پاکستان به منابع مالی و تسلیحاتی آمریکا نیاز دارد و تلاش می‌کند توازنی میان منافع امنیتی و اقتصادی خود ایجاد کند و در عین حال چالش‌های مرزی‌اش را نیز کاهش دهد. چین هم حاضر نیست به‌خاطر ایران هزینه زیادی بدهد و بیشتر به دنبال منافع اقتصادی خودش است.»

به گزارش خبرداغ به نقل ازخبرآنلاین؛ فاطمه غریبی: در پی تجاوز رژیم اسرائیل به خاک ایران، موضع‌گیری حمایتی پاکستان و دعوت رسمی اسلام‌آباد از مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهور ایران، برای سفر به این کشور، توجه تحلیلگران روابط بین‌الملل را برانگیخت؛ مواضعی که در نگاه نخست می‌توانست نشانه‌ای از نزدیکی بیشتر دو کشور قلمداد شود. با این حال، طیبه واعظی، عضو هیئت علمی گروه مطالعات منطقه‌ای دانشگاه تهران، در گفت‌وگو با «خبرآنلاین» تأکید می‌کند که نباید این رفتارها را به‌منزله شکل‌گیری اتحاد راهبردی یا تغییری اساسی در مناسبات تهران و اسلام‌آباد تعبیر کرد.

به باور او، رفتار پاکستان بیش از آن‌که برخاسته از همسویی پایدار با ایران باشد، ادامۀ سیاست دیرین موازنه‌گرایی این کشور در مواجهه با قدرت‌های منطقه‌ای و جهانی است؛ سیاستی که هدف آن، بیشینه‌سازی منافع با کمترین هزینه ممکن است، نه ورود به جبهه‌بندی‌های راهبردی و پرهزینه. از این رو، نمی‌توان این رویدادها را نشانه‌ای از تحولی بنیادین در روابط دوجانبه دانست؛ روابطی که همچنان کمتر از ظرفیت‌های راهبردی دو کشور باقی یافته و با ملاحظات امنیتی، اقتصادی و ژئوپلیتیکی پیچیده احاطه شده است. 

*** با توجه به سفر امروز مسعود پزشکیان، رئیس جمهور اسلامی ایران به اسلام‌آباد، وضعیت رابطه ایران و پاکستان را چطور تحلیل می‌کنید؟

 

ارزیابی روابط کلی ایران و پاکستان را می‌توان به دو شکل انجام داد: یکی در حوزه‌های موضوعی و دیگری از نظر نوع تعاملات. از منظر موضوعی، این روابط در سه حوزۀ اصلی قابل بررسی‌اند: اقتصادی، سیاسی-امنیتی و فرهنگی.

در بعد اقتصادی، با وجود ظرفیت‌های زیادی که دو کشور دارند و همچنین نیازهای متقابلی که به یکدیگر دارند، روابط اقتصادی جاری کمتر از ظرفیت‌های موجود است. این ظرفیت‌ها شامل مکمل‌بودن اقتصاد دو کشور، امکان تأمین انرژی پاکستان از سوی ایران در قالب خط لولۀ صلح و همکاری در زمینه‌های محصولات کشاورزی و پتروشیمی است. با این حال، حجم تجارت دو کشور پایین است. در واقع با اینکه در سال ۱۴۰۲ هدف‌گذاری شده بود که حجم تجارت در میان‌مدت به حدود ۱۰ میلیارد دلار برسد، اما هنوز در همان محدودۀ ۲ تا ۳ میلیارد باقی مانده‌ است. این ظرفیت به‌دلایل مختلفی از جمله تحریم‌ها و مسائل امنیتی محقق نشده است.

در زمینه مسائل امنیتی، اگرچه ایران و پاکستان در سازمان‌های مختلف باهم عضو هستند و همکاری دارند و روابط این دو کشور می‌تواند راهبردی باشد، اما به دلیل بی‌اعتمادی متقابل در مرزها و وجود گروه‌های تروریستی و امثالهم، روابط امنیتی شکننده‌ای داریم. عمده‌ترین دلیل آن هم ضعف در کنترل مرزها و نبود اعتماد متقابل است. در بعد سیاسی نیز، نوع سیاست خارجی ایران و پاکستان در شکل‌گیری همین بی‌اعتمادی‌ها تأثیرگذار بوده است.

در بعد فرهنگی و اجتماعی، اشتراکات زیادی میان دو کشور وجود دارد. نهادهای رسمی و غیررسمی مختلفی از سوی ایران در خاک پاکستان فعال هستند، مبادلات فرهنگی قابل‌توجهی انجام می‌شود و زبان فارسی نیز در این میان نقش مهمی دارد. اما به دلیل شکاف‌های مذهبی و فرقه‌گرایی در داخل پاکستان و همچنین کوتاهی ایران در حوزه دیپلماسی عمومی، عملاً از این سرمایۀ تمدنی و ظرفیت قدرت نرم استفاده مناسبی نشده است.

در مجموع، می‌توان گفت در هر سه حوزۀ موضوعی، روابط ایران و پاکستان بسیار پایین‌تر از سطح ظرفیت‌های واقعی دو کشور است.

حمایت پاکستان در جنگ ۱۲ روزه صرفا لفظی بود / پاکستان و چین تمایل ندارند وارد منازعه مستقیم با غرب شوند / اسلام‌آباد به دنبال موازنه است طیبه واعظی، عضو هیئت علمی گروه مطالعات منطقه‌ای دانشگاه تهران

اما اگر بخواهیم از منظر نوع تعاملات نگاه کنیم، سه مؤلفه را می‌توان در نظر گرفت: همکاری، تعارض و فرصت‌ها.

از جهت فرصت‌ها، باید گفت که ایران و پاکستان می‌توانند در نهادهای چندجانبه با یکدیگر همکاری کنند. همچنین به لحاظ دسترسی به کریدورهای منطقه‌ای و به‌ دلیل نزدیکی بندر گوادر و بندر چابهار به یکدیگر، می‌توانند در زمینۀ ترانزیت مکمل یکدیگر باشند. علاوه بر این، هر دو کشور با تهدیدهای مشترکی مثل تروریسم، مسائل زیست‌محیطی، بحران آب، قاچاق مواد مخدر و... مواجه‌اند که این‌ها می‌توانند زمینه‌هایی برای همکاری امنیتی بیشتر فراهم کنند.

در سطح تعارض، برخی عوامل وجود دارند که مانع تحقق فرصت‌ها می‌شوند. از جمله می‌توان به شکاف‌های مذهبی بین شیعه و سنی، بی‌ثباتی‌های مرزی به‌ویژه در بلوچستان، تعرضات گاه‌وبی‌گاه گروه‌هایی مثل جیش‌العدل و تحریک طالبان اشاره کرد که ناامنی‌هایی را در مرزها به‌وجود آورده‌اند. در سال ۱۴۰۲ نیز شاهد تبادل آتش محدود میان دو کشور بودیم. حوزۀ دیگر تعارض، بحث متحدان پاکستان است؛ پاکستان عمدتاً با آمریکا و عربستان روابط نزدیکی دارد که هر دو برای ایران کشورهایی چالش‌برانگیز محسوب می‌شوند. ایران با عربستان به‌صورت دوره‌ای و با آمریکا به‌صورت مداوم تعارضاتی داشته است.

در سطح همکاری، همان‌طور که اشاره کردم، دو کشور می‌توانند مکمل هم باشند؛ چه در زمینه اقتصادی و تجاری، چه در حوزه امنیتی. سازوکارهایی مثل کمیسیون‌های امنیتی هم در این زمینه تا حدودی شکل گرفته‌اند. از نظر سیاسی نیز، حتی در شرایط بحرانی، روابط دیپلماتیک میان ایران و پاکستان هیچ‌گاه قطع نشده است.

*** حمایت‌های پاکستان از ایران در دوران جنگ ۱۲ روزه خیلی مورد توجه رسانه‌ها قرار گرفت.  آیا تصور می‌کنید این حمایت‌ها ناشی از یک تغییر بنیادین در رویکرد اسلام‌آباد نسبت به تهران است؟

در خصوص جنگ اخیر و مواضع پاکستان در قبال ایران، شاید از نظر برخی تحلیلگران، حمایت پاکستان از ایران یک دستاورد بزرگ به حساب آید. پاکستان حمله اسرائیل و ایالات متحده آمریکا به ایران را محکوم کرد و از نظر معنوی نیز در کنار ما ایستاد.

با این حال، اگر بخواهیم ارزیابی دقیقی داشته باشیم، باید گفت در عین نویدبخش‌بودن این حمایت‌ها، نباید احساس کنیم که تحول بزرگی در روابط ایران و پاکستان رخ داده است. زیرا اولاً این حمایت‌ها عمدتاً جنبه لفظی داشتند و به سطح عملی نرسیدند. ثانیاً ما به سیاست خارجی پاکستان شناخت داریم و می‌دانیم که سیاست این کشور منفعت‌محور و عمل‌گرایانه است. پاکستان بیشتر به ‌دنبال ایجاد موازنه و کسب منفعت در روابط خود با قدرت‌های بزرگ است و چنین مواضع لفظی‌ای می‌تواند کم‌هزینه‌ترین را برای این کشور داشته باشد و در عین حال فرصت‌هایی را برای ایجاد موازنه رقم بزند.

برای نمونه، پاکستان در همان زمان که از ایران حمایت کرد، دونالد ترامپ، رئیس جمهور ایالات متحده، را به‌عنوان نامزد دریافت جایزۀ صلح نوبل مطرح کرد. از سوی دیگر، به‌تازگی فرماندۀ سنتکام (فرماندهی مرکزی ایالات متحده)، مایکل اریک کوریلا، به‌دلیل تلاش‌هایی که برای برقراری ثبات در منطقه داشته، نشان عالی نظامی پاکستان را از سوی رئیس جمهور این کشور دریافت کرد؛ موضوعی که در خود پاکستان هم با انتقادات گسترده‌ای مواجه شد.

همچنین شاهد هستیم که پاکستان در تلاش است تعاملات خود را با افغانستان در قالب توافق‌های امنیتی جدید سامان‌دهی کند. این کشور همچنین روابط گسترده‌ای با چین به عنوان متحد راهبردی خود دارد. روابط سنتی‌اش با عربستان هم که همواره نزدیک و قوی بوده است. در مجموع، پاکستان به‌دنبال ایجاد موازنه در روابط منطقه‌ای و بین‌المللی خود است، به‌ویژه با توجه به اینکه از سمت هند احساس تهدید شدیدی دارد. هند برای پاکستان یک تهدید هستی‌شناختی تلقی می‌شود و موجودیت آن را زیر سؤال می‌برد. در چنین شرایطی، پاکستان تلاش دارد عمق استراتژیک محدودی را که دارد، حفظ کند و حتی گسترش دهد.

یکی از راه‌های این گسترش، آرام نگه‌داشتن مرزهای غربی با ایران است. پاکستان با وجود تهدید در مرزهای شمالی(افغانستان) و مرزهای شرقی(هند)، نمی‌خواهد مرزهای غربی‌اش نیز دچار تنش شود و بنابراین سعی دارد روابطش با ایران را در سطحی نگه دارد که خیالش از بابت این ناحیه راحت باشد.

بر همین اساس، اگر پاکستان در جریان جنگ ۱۲روزه موضعی در حمایت از ایران اتخاذ کرد، این به‌معنای دگرگونی در روابط دوجانبه نیست، بلکه بیشتر در راستای همان سیاست سنتی موازنه‌گرایانه پاکستان است؛ سیاستی که در دوران جنگ سرد نیز باعث شد پاکستان روابط خود را هم با آمریکا و هم با چین تنظیم و حفظ کند و امروز هم آن را با کشورهای مختلف ادامه می‌دهد.

دعوت اخیر از رئیس‌جمهور ایران، مسعود پزشکیان، نیز در همین راستا قابل ارزیابی است: دلجویی، همراهی و احساس همدردی، برای مدیریت افکار عمومی در داخل پاکستان، به‌ویژه در میان شیعیان این کشور در راستای مشروعیت داخلی؛ و از منظر سیاست خارجی، برای حفظ نوعی اطمینان خاطر از سوی ایران.

*** آیا این امکان وجود دارد که ایران از طریق پاکستان قصد داشته باشد روابط دفاعی خود را با چین، به‌عنوان متحد راهبردی پاکستان، ارتقاء دهد و به فناوری‌های مدرن نظامی چین دست یابد؟

برای پاسخ به این سؤال باید نگاهی به جنگ چهارروزه هند و پاکستان و همچنین جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل داشته باشیم. در جریان جنگ چهارروزه، با وجود روایت‌های متفاوتی که در هردو کشور دربارۀ پیروزی در جنگ وجود داشت و هرکدام از کشورها خود را پیروز جنگ می‌دانستند، آنچه در اغلب گزارش‌ها منعکس شد این بود که این جنگ عرصۀ آزمایش سلاح‌های چینی بود و در برخی حوزه‌ها، سلاح‌های چینی که پاکستان از آن‌ها استفاده می‌کرد، برتری خود را نسبت به سلاح‌های روسی هند نشان دادند. این مسئله یک نکتۀ مثبت برای ارتقاء جایگاه صنایع تسلیحاتی چین محسوب می‌شود. افزون بر آن، ارزان‌قیمت‌تر بودن سلاح‌های چینی نسبت به سلاح‌های غربی نیز باعث می‌شود که کشورهای بیشتری به خرید تسلیحات چینی علاقه‌مند شوند.

حمایت پاکستان در جنگ ۱۲ روزه صرفا لفظی بود / پاکستان و چین تمایل ندارند وارد منازعه مستقیم با غرب شوند / اسلام‌آباد به دنبال موازنه است شی جین‌پینگ، رئیس جمهور چین و شهباز شریف، نخست‌وزیر پاکستان

دربارۀ ایران نیز همین موضوع صادق است، به‌ویژه اینکه بیشتر تسلیحات ایران روسی هستند و در جریان جنگ ۱۲روزه، ما آسیب‌های قابل‌توجهی در زمینۀ تجهیزات نظامی مانند رادارها، موشک‌ها، جنگنده‌ها و... داشتیم. این امر البته طبیعت هر جنگی است. اکنون که گفته می‌شود در دوران تنفس جنگ با اسرائیل قرار داریم، دورانی که هر دو طرف در حال تجهیز مجدد خود هستند، طبیعی است که ایران در جست‌وجوی منابع قابل اتکایی برای تأمین تسلیحات خود باشد. در این میان، چین می‌تواند یک گزینه مهم باشد.

اما باید توجه داشت که طبق سیاست خاورمیانه‌ای چین، این کشور تمایل ندارد خودش را درگیر مسائل و بحران‌های خاورمیانه بکند. چین سرمایه‌گذاری‌های کلانی در خاورمیانه انجام داده و تمایلی ندارد این سرمایه‌ها را در اثر کمک به بروز جنگ به خطر بیاندازد. از سوی دیگر، چین با توجه به موقعیت خود در جهان کنونی و نوع روابطش با قدرت‌های دیگر به‌ویژه آمریکا، در انتخاب شرکای راهبردی خود محاسبات دقیقی دارد. بنابراین تمایلی ندارد که مستقیماً در تقابل با قدرت‌های غربی قرار گیرد و ارتباط مستقیم با چین برای تامین سلاح امکان‌پذیر نیست.

یکی از مواردی که می‌تواند چین را رودرروی غرب قرار دهد، تجهیز ایران به سلاح‌های چینی است. حتی در جنگ اوکراین نیز، چین با وجود حمایت‌هایی که از روسیه داشت، چین هرگز به‌عنوان یک بازیگر مستقیم وارد نشد و نامش به‌عنوان تأمین‌کننده سلاح روسیه بر سر زبان‌ها نیفتاد. در رابطه با ایران نیز چین به‌شدت از ورود مستقیم به این حوزه اجتناب خواهد کرد.

بنابراین، تنها گزینۀ واقع‌بینانه‌ای که برای ایران باقی می‌ماند، استفاده از پاکستان به‌عنوان یک واسطه است. این اقدام می‌تواند برای ایران و چین منافعی به همراه داشته باشد. از طرفی ایران می‌تواند راحت‌تر تقاضای خود را با پاکستان مطرح کند، چراکه احتمال پذیرش این درخواست از سوی چین بسیار کم است. از طرف دیگر، چین نیز تمایل ندارد به صورت مستقیم به ایران کمک کند اما تمایل دارد که در صورت لزوم از پاکستان به‌عنوان پوشش یا واسطه برای روابط دفاعی با ایران استفاده کند. زیرا پاکستان سابقه طولانی در همکاری‌های امنیتی با ایران دارد و به‌لحاظ نظامی وابستگی کامل به چین دارد و می‌تواند این فناوری‌ها را به صورت غیرمستقیم منتقل بکند. همچنین پاکستان مرز مشترک با ایران دارد و این مسئله، این امکان را فراهم می‌کند که تبادل تجهیزات نظامی بدون جلب توجه گسترده غرب صورت گیرد. به‌همین دلیل، استفاده از پاکستان به‌عنوان واسطه و پوشش، گزینه‌ای معقول‌تر و کم‌هزینه‌تر برای همه طرف‌هاست.

با این حال باید در نظر داشت که اگر هدف ایران از گسترش روابط با پاکستان، به‌ویژه در سفر پیش ‌روی رئیس‌جمهور، بحث همکاری‌های دفاعی باشد، منطقی‌تر آن است که این همکاری در سطح فناوری‌های نظامی و تجهیزات دفاعی مطرح شود. چراکه ورود به همکاری‌هایی با ریسک بالا، مانند تشکیل یک اتحاد راهبردی، عملاً از سوی چین اتفاق نخواهد افتاد. چین، هرچند که ایران را یک شریک یا دوست ارزشمند می‌داند، اما به‌دلیل ریسک بالای همکاری دفاعی با ایران، تمایل ندارد وارد روابط استراتژیک شود و ترجیح چین همواره بر معاملات تاکتیکی است تا روابط استراتژیک.

بنابراین اگر بخواهم جمع‌بندی کنم باید بگویم که بله، با توجه به نیازهای نظامی فعلی ایران، امکان اینکه ایران چنین قصدی داشته باشد بسیار زیاد است. اما اینکه این مسئله به نتیجه برسد یا نه، از سوی چین فقط در صورتی ممکن است که هزینۀ این همکاری پایین باشد. در نتیجه، چین کم‌هزینه‌ترین راه را انتخاب می‌کند و آن استفاده از واسطه‌گری پاکستان در انتقال سلاح به ایران است. چون چین نگران واکنش احتمالی غرب به چنین همکاری مستقیمی است.

*** با توجه به اختلاف هند و پاکستان؛ از نظر شما اتحاد هند با اسرائیل تا چه اندازه در حمایت پاکستان از ایران در مقابل اسرائیل نقش داشت؟

برای پاسخ به این سؤال، می‌توان از دو منظر به موضوع پرداخت: نخست، نگاهی بر مبنای اتفاقات غزه و مسئله حمایت از آرمان فلسطین و وجوه اخلاقی آن و دوم، بررسی اتحاد هند و اسرائیل به‌عنوان یک مسئله راهبردی و امنیتی برای پاکستان. باید دید هرکدام از این موارد تا چه میزان می‌تواند در حمایت پاکستان از ایران دخیل باشد.

در مورد محور اول، باید گفت دیپلماسی پاکستان در قبال مسئله فلسطین، به‌ویژه در روزهای اخیر که بحران غزه ابعاد انسانی بسیار پررنگ‌تری پیدا کرده، همواره در راستای مخالفت با اقدامات اسرائیل بوده است و با توجه به جمعیت زیاد مسلمان پاکستان و جایگاهی که این کشور در چارچوب همبستگی اسلامی برای خود قائل است، همواره تلاش کرده تا اقدامات اسرائیل را محکوم و دست‌کم از نظر لفظی حمایت‌هایی از مردم فلسطین انجام دهد. در روزهای اخیر نیز مقامات پاکستانی، از جمله نخست‌وزیر و وزیر امور خارجه این کشور، اقدامات متعددی انجام داده‌اند تا صدای فلسطینی‌ها را به سازمان‌های بین‌المللی برسانند.

حال اگر حمایت پاکستان از ایران را نیز از این زاویه نگاه کنیم-یعنی اینکه اسرائیل به‌عنوان ناقض حقوق بشر در فلسطین، تجاوزگری مشابهی نسبت به ایران هم داشته-به نظر من این عامل، نقش چندان تعیین‌کننده‌ای در حمایت پاکستان از ایران نداشته است.

گرچه نمی‌توان نادیده گرفت که پاکستان تلاش می‌کند از این موقعیت، بهره‌برداری اخلاقی و هنجاری داشته باشد. یعنی پاکستان به‌عنوان دولتی منفعت‌طلب و فرصت‌محور، سعی کرده است از این فرصت استفاده کند تا هم تجاوز اسرائیل به ایران را از منظر حقوق بین‌الملل محکوم کند و هم به‌دلیل سابقه نقض حقوق بشر توسط اسرائیل در فلسطین، موضعی اتخاذ کند که در امتداد همان دیدگاه ایدئولوژیک خود باشد.

اما اگر موضوع را از منظر روابط هند و اسرائیل بررسی کنیم، طبیعتاً این روابط در دهه‌های اخیر، به‌ویژه با روی کار آمدن نارندرا مودی، بسیار تقویت شده‌اند. هند دیگر آن پوشش‌ها و تعارف‌های پیشین را در رابطه با اسرائیل کنار گذاشته و از آن‌جایی که هند دشمن استراتژیک پاکستان به‌شمار می‌رود، هرگونه تغییر موازنه‌ای که به نفع هند باشد، برای پاکستان تهدیدآمیز تلقی می‌شود.

حمایت پاکستان در جنگ ۱۲ روزه صرفا لفظی بود / پاکستان و چین تمایل ندارند وارد منازعه مستقیم با غرب شوند / اسلام‌آباد به دنبال موازنه است نارندرا مودی، نخست‌وزیر هند و بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل

اتحاد هند و اسرائیل-که اکنون در قالب «پیمان هندوابراهیمی» نیز در برخی تحلیل‌ها مطرح شده و با مشارکت برخی کشورهای عربی همراه است-می‌تواند به‌عنوان عاملی در تغییر موازنۀ منطقه‌ای به ضرر پاکستان تلقی شود. از این منظر، موضع‌گیری پاکستان علیه حمله اسرائیل به ایران را می‌توان اقدامی در راستای موازنه‌سازی تلقی کرد. از همین زاویه، شاید بتوان جبهه‌ای متشکل از ایران، پاکستان و حتی چین را تصور کرد. زیرا چین، با وجود اینکه جمعیت مسلمان کمی دارد، اخیراً مواضعی ضد اسرائیلی اتخاذ کرده است. افزون بر این، چین متحد راهبردی پاکستان است و در حوزه‌های استراتژیک و اقتصادی نیز منافع مشترک دارند. بنابراین، پاکستان ممکن است تمایل داشته باشد که این محوریت را در تقابل با اسرائیل شکل دهد.

اما با همه این‌ها، به‌نظر من حمایت لفظی پاکستان از ایران، تأثیر تعیین‌کننده‌ای در شکستن این موازنه نخواهد داشت. چرا که مواضع ضداسرائیلی پاکستان برای همگان روشن است، اما ایران در حال حاضر در جایگاهی نیست که اگر خطری متوجه پاکستان شود، بتواند به کمک آن بیاید. علاوه بر آن، سیاست خارجی ایران هم مبتنی بر مداخله در درگیری میان هند و پاکستان نیست.

در نتیجه، می‌توان گفت موضع‌گیری اخیر پاکستان در حمایت از ایران، بیشتر ریشه در ملاحظات هویتی، اخلاقی و هنجاری دارد-در قالب حقوق بین‌الملل و دفاع از حقوق ملت فلسطین-تا محاسبات استراتژیک، ژئوپلیتیک و نوع روابطش با هند.

*** دورنمای روابط دو کشور ایران و پاکستان را چگونه می‌بینید؟

در رابطه با دورنمای روابط ایران و پاکستان، من چند سناریو می‌توانم مطرح کنم، ولی در نهایت یکی از این سناریوها، به نظر من محتمل‌ترین گزینه با توجه به واقعیت‌های موجود است.

سناریوی اول این است که با توجه به شرایط پاکستان در مقابل هند و اتحادی که با چین دارد، و همچنین وضعیتی که برای ایران ایجاد شده، یک ائتلاف میان ایران، پاکستان، چین و سایر کشورهای شرقی شکل بگیرد؛ کشورهایی که در جبهه ضدغربی قرار می‌گیرند و چین نیز پشتوانه آن‌ها خواهد بود، تا در برابر کشورهای غربی نوعی قدرت‌نمایی صورت گیرد.

سناریوی دوم این است که روابط فعلی بین ایران و پاکستان ادامه پیدا کند؛ یعنی همان رقابت‌های سنتی، تنش‌های مرزی، رقابت در افغانستان، درگیری‌های نیابتی و ارسال گروه‌های نیابتی از طرف پاکستان برای ناامن کردن ایران، و در کنار آن روابط تجاری نه‌چندان رسمی و محدود در مرزها.

سناریوی سوم هم این است که تلاش شود میان ایران و پاکستان روابط اقتصادی گسترش یابد و روابط امنیتی نیز تقویت شود، بدون اینکه الزاماً این روابط در قالب یک اتحاد یا ائتلاف رسمی تعریف شود. بلکه در حدی باشد که تنش‌های مرزی حل‌وفصل شوند و از نظر دولت پاکستان نوعی موازنه میان روابط خود با آمریکا، ایران، چین، کشورهای عربی و افغانستان شکل بگیرد.

از بین این سه سناریو، به نظر من محتمل‌ترین گزینه سناریوی سوم است. سناریوی اول به دلیل اینکه کشورهایی مثل پاکستان و چین تمایل ندارند مستقیماً وارد تقابل با غرب شوند و مایل نیستند در جبهه ایران قرار بگیرند، چندان واقع‌گرایانه نیست. آن‌ها سیاست خارجی‌شان را بر اساس موازنه‌گرایی تعریف کرده‌اند. به‌ویژه آن که پاکستان به منابع مالی و تسلیحاتی آمریکا نیاز دارد و تلاش می‌کند توازنی میان منافع امنیتی و اقتصادی خود ایجاد کند و در عین حال چالش‌های مرزی‌اش را نیز کاهش دهد. چین هم حاضر نیست به‌خاطر ایران هزینه زیادی بدهد و بیشتر به دنبال منافع اقتصادی خودش است.

سناریوی دوم یعنی تداوم روابط رقابتی قدیمی و روابط تجاری نیم‌بند نیز، با توجه به اینکه هر دو کشور به این عقلانیت رسیده‌اند که مدیریت تنش‌های مرزی تنها از مسیر همکاری ممکن است، کمتر محتمل است. هر دو کشور تمایل دارند روابط خود را ارتقاء دهند. سفری که رئیس جمهور ایران روز شنبه به پاکستان خواهند داشت نیز می‌تواند در همین راستا مؤثر باشد و گامی برای ارتقای روابط در حوزه‌های تجاری و امنیتی تلقی شود.

البته در حوزۀ تجارت، به دلیل الزاماتی نظیر تأمین امنیت، نمی‌توان انتظار داشت که در کوتاه‌مدت شاهد روابط اقتصادی پایدار و چشمگیر باشیم. شاید این همکاری‌ها به صورت دوره‌ای اتفاق بیفتد اما با توجه به شرایط تحریم ایران و سایر محدودیت‌ها، ارتقای شدید روابط تجاری در کوتاه‌مدت واقع‌بینانه نیست. البته در حوزۀ کاهش تنش‌های مرزی و تأمین امنیت مرزی و حتی حمایت‌های سیاسی متقابل، ممکن است بتوانیم به دستاوردهایی برسیم.

بنابراین، مطلوب‌ترین و محتمل‌ترین سناریو در شرایط فعلی، همان سناریوی سوم است: ارتقای همکاری‌های اقتصادی تا حد ممکن و پیش‌برد روابط امنیتی به صورت محتاطانه برای کاهش تهدیدات؛ البته بدون ورود به یک اتحاد رسمی. این ارزیابی من از دورنمای روابط ایران و پاکستان است. 

 

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
نظر شما
در زمینه ی انشار نظرات مخاطبان رعایت چند نکته ضروری است
لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید خبر داغ مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است خبر داغ از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب, توهین یا بی احترامی به اشخاص ,قومیت ها, عقاید دیگران, موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه های دین مبین اسلام باشد معذور است. نظرات پس از تایید مدیر بخش مربوطه منتشر میشود.