به گزارش خبرداغ به نقل ازخبرآنلاین؛محمدمهاجری، فیاض زاهد و غباس عبدی در یادداشتی مشترک در روزنامه اعتماد نوشتند:
*مثلا در جنگ12روزه اخیر، نوعدوستی شهروندان، کمک به یکدیگر، غلیان حس مهربانی و ازخودگذشتگی از مصادیق عینی انسجام ملی بود و همه حتی مسوولان آن را کاملا دریافتند.
*در بعضی تحلیلها چنین آمد که دشمن صهیونیستی به دنبال براندازی نظام از طریق به خیابان آوردن تودههای ناراضی بود، اما مردم با این توطئه راه نیامدند و عملا دشمن را در رسیدن به هدفش ناکام گذاشتند. شاید معنای ضمنی این سخن چنین است که اگر مردم و انسجام آنها نبود الان چیزی به نام جمهوریاسلامی وجود نداشت.
* امید که چنین روحیهای باز هم ادامه یابد ولی به تعبیر عوامانه نمیشود با «ایشالا ماشالا» بحرانها را مدیریت کرد. مردم بابت پایمردیشان از هیچ کس توقع مزد و پاداش ندارند. آنها ایرانیاند و پای وطن خویش ایستادهاند، اما در سوی مقابل، یعنی حاکمیت نمیتوان بیتوجهی و بیخیالی نشان داد و انسجام را وظیفه مردم دانست و حتی به رفتار آنها لگد زد.
*صداوسیما با پول همین مردمی اداره میشود که در شبکههای مختلف به خاطر وحدت و انسجام قربانصدقهشان میروند، اما آدمی را روی آنتن زنده میآورند که جامعه شریف ایرانی را «آغل» بنامد یا مجریان و کارشناسانی را دعوت میکنند که بعضیشان خود را در حد اسکل میدانند و تحلیلهایی ارایه میشود که گاه بسیار سخیف و موهن است و حتی در حد «ناف ترامپ» تنزل مییابد.
*واقعا تورهای بازدید از ساختمان شیشهای چه دردی را دوا میکند؟ حتی اگر میخواستند کاری نمادین هم کنند باید به یکی، دو بازدید بسنده میکردند و نیازی به حماسهتراشی نیست. صدها خانه مردم در جای جای کشور خراب شده و در هر یک از آنها مردان و زنان و کودکان به خون غلتیدهاند تا صداوسیما با بزرگنمایی ساختمان شیشهای نان این حادثه را بخورد؟ ضمن اینکه اگر در این موضوع فخری وجود داشته باشد متعلق به مجری صداوسیماست.
* برخی عناصر یا نهادهایی که در درون ساختار از قدرت نفوذ و لابی افزونتری برخوردارند یا به نگرش فرقهای خاص پایبندی بیشتری دارند؛ نه تنها درصدد جبران خطاها و اصلاح روشهای منسوخ نرفتهاند، بلکه این حضور حماسی و ملی را به نام گروه و فرقه خود سند میزنند.
*نهادهای معنوی مانند ستادهای نماز جمعه چرا چتر خود را گسترش نمیدهند؟ مگر یکی از اهداف این نهادها گسترش معنویت و تعالی اخلاقی جامعه و ایجاد حس اعتماد اجتماعی و امر به خیر و نهی از منکر نیست؟ چه منکری بزرگتر از بیاعتمادی مردم؟ مثلا چه لزومی دارد در فردای بحران بزرگ، فردی که به دلایل فراوان اعتماد جامعه نسبت به سلامت و صداقت وی خدشهدار شده را به امامت جمعه بفرستند؟ اگر هنوز پازل دشمن به پایان نرسیده و در کمین نشسته است، چه رفتاری موثرتر از این میتوان انجام و این پیام را به جامعه داد که هیچ چیزی قرار نیست تغییر کند! و به مخاطب القا شود که این در همچنان بر همان پاشنه خواهد چرخید!
*توجه کنیم آنچه باید اولویت همه باشد، ایران است نه انرژی هستهای، نه ایدئولوژیهای متصور شده، نه خیالات و اوهام، نه دست بالا گرفتنهای بیاعتبار، نه دستکم گرفتنهای کمخردانه، صورت حساب همه این خطاها به پای ایران نوشته میشود.
* شاید سوال شود آمدن و نیامدن فلان فرد به نماز جمعه چه ربطی به شما یا وحدت ملی دارد؟ پاسخ روشن است. مردم به درستی میان دولت آقای پزشکیان با کلیت ساختار سیاسی تمایزی قائل نیستند. کلیت حکومت ساختمانی واحد است. چنین اقدامی به منزله نابود کردن اعتماد مردم به کلیت این ساختمان است. با این کار گویی که پی و شالوده (فونداسیون) این بنا را تخریب میکنند که دولت در یکی از طبقات آن ساکن است. بنابراین دولت باید درک خود از وحدت و انسجام ملی را گسترش دهد و اجازه ندهد که بخشهای غیرمسوول درون یا بیرون دولت با اقدامات خود در تحقق این هدف اختلال ایجاد کنند. در این صورت است که میتوان امید داشت سطحی معقول و مقبول از تابآوری اجتماعی قابل تحقق است.