کد خبر: ۹۹۱۱۷۱
تاریخ انتشار: ۱۱ تير ۱۴۰۴ - ۱۰:۳۷
تعداد بازدید: ۱۰۰

همدلی دانشگاهیان جهان با ایران در جنگ ۱۲ روزه/ استاد افغانستانی مقیم اروپا: تهران جان و قلب ماست/ جنگ هسته ای یا جنگ تمدنی؟

در دهه ۱۹۹۰، هنگامی که هانتینگتون ایده برخورد تمدن‌ها را مطرح کرد، در میان نقدهای گوناگونی که از گوشه و کنار جهان برخاست، ابتکار «گفت وگوی میان تمدن ها» از سوی سیدمحمد خاتمی، رییس جمهور وقت ایران، در سازمان ملل مطرح شد و زمینه‌ای را فراهم آورد که سال ۲۰۰۱ به عنوان سال گفت وگوی میان تمدن‌ها نامیده شود. امروز به نظر می‌رسد که راه برپایی ثبات در منطقه، بازگشت به همان ایده است.

همدلی دانشگاهیان جهان با ایران در جنگ ۱۲ روزه/ استاد افغانستانی مقیم اروپا: تهران جان و قلب ماست/ جنگ هسته ای یا جنگ تمدنی؟به گزارش خبرداغ به نقل ازخبرآنلاین؛گروه اندیشه: عطنا رسانه تحلیلی دانشگاه علامه طباطبایی یادداشتی را منتشر کرده به قلم دکتر ماندانا تیشه‌یار، عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبائی و رییس هیات مدیره انجمن علمی مطالعات صلح ایران. او در این یادداشت با تحلیل عمیق روابط ایران و اسرائیل، دلیل اصلی درگیری‌های اخیر را نه برنامه‌های هسته‌ای ایران، بلکه تضادهای هویتی و تمدنی می‌داند. نویسنده معتقد است که نزاع در منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا از پایان جنگ جهانی دوم بر سر "هویت سرزمینی" بوده است و اسرائیل به عنوان نمادی از تمدن غربی، در یافتن جایگاهی میان مردمان منطقه ناکام مانده است. در ادامه، تیشه یار به ریشه‌های تاریخی این دشمنی در ایران، حتی پیش از انقلاب اسلامی، و سپس به شکل‌گیری گفتمان تمدن شرقی در برابر غرب پس از انقلاب می‌پردازد. او با ابراز همدردی و حمایت دانشگاهیان منطقه و جهان از مردم ایران در خلال حملات اخیر، این جنگ را نه جنگی بر سر مسائل هسته‌ای یا ایدئولوژیک، بلکه جنگی میان تمدن‌ها می‌داند. در نهایت، نویسنده راه حل پایداری صلح و امنیت در منطقه را در گفت وگو و بازشناسی ارزش‌های فرهنگی و هویتی مشترک کشورهای آسیایی و نیز گفت وگو با دیگر تمدن‌ها برای یافتن راه‌های مدنی‌تر تعامل می‌داند و به ایده "گفت وگوی میان تمدن‌ها" سیدمحمد خاتمی اشاره می‌کند. این یادداشت در زیر از نظرتان می گذرد: 

****

پنج روز است که اسراییل و ایران دست از حمله نظامی به یکدیگر کشیده اند. اگرچه شرایط ناپایدار به نظر می‌رسد، اما امید است که جنگ شهرها بار دیگر گریبان شهروندان را نگیرد. اینک فرصتی فراهم شده تا به دلایل شکل گیری جنگی که از سال‌ها پیش انتظار آن می‌رفت، بیاندیشیم. آیا جدال میان اسراییل و ایران ریشه در برنامه‌های هسته‌ای ایران دارد؟ آیا اگر ایران این برنامه را نداشت و یا اگر برنامه هسته ایش را به کلی متوقف کند، جدال میان این دو به پایان می‌رسد؟ و یا باید ریشه اختلافات میان آن‌ها را در عوامل دیگری جستجو کرد؟

راست است که تعارض میان اسراییل با کشورهای غرب آسیا و شمال آفریقا، بیش از آن که تعارض سیاسی و نظامی باشد، ریشه در بنیان‌های هویتی این جوامع دارد. از پایان جنگ جهانی دوم، دعوا در منطقه ما نه بر سر «زمین»، بلکه بر سر «هویت سرزمینی» بوده است. اسراییل به عنوان نماد تمدن غربی در این منطقه از جهان، کوشش بسیار کرده تا جایی برای خود پیدا کند؛ و اگرچه گاه با جنگ و گاه با گفت وگو توانسته برخی دولت‌ها را با خود همراه و برخی دیگر را در برابر خود بی تفاوت سازد، اما همچنان در یافتن پایگاهی میان مردمان جوامع گوناگون ناکام مانده است.

دشمنی جامعه ایرانی با این نماد غربی نیز به دوره پهلوی باز می‌گردد. اگرچه دولت ایران در آن هنگام روابط دیپلماتیک با اسراییل برقرار کرده بود، اما از کتاب‌های خاطرات به جا مانده از سیاستگذاران عصر پهلوی می‌توان دید که تا چه اندازه دولت در برابر واکنش‌های مردمی برای گسترش روابط با اسراییل محتاط بوده است.

با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، گفتمان تازه‌ای در سطح منطقه شکل گرفت که بر تمدن و هویت شرقی در برابر آنچه استعمار و امپریالیسم غربی خوانده می‌شد، پای می‌فشرد؛ و در این میان، اسراییل بار دیگر نماد تحمیل سیاست‌های غربی در میان ملت‌های مشرق زمین به شمار می‌آمد.

در فضای پساجنگ سرد نیز اسراییل بیش از آن که در جنوب جهان تعریف شود، هویت خود را در شمال جهان و در کنار قدرت‌های غربی بازشناخت. همین اختلافات فرهنگی و هویتی میان مردمان در خاورمیانه است که بارها و بارها به جنگ‌هایی منجر شده که یک سر آن اسراییل بوده است.

به این ترتیب، می‌توان گفت که اگرچه ممکن است رهبران اسراییل گمان کنند که با به راه انداختن جنگ و حمله به تاسیسات هسته‌ای دیگر کشورها، می‌توانند امنیت فیزیکی برای خود فراهم نمایند، اما آنان بی تردید می‌دانند که امنیت هویتی و وجودی هرگز از این راه به دست نخواهد آمد.

در دو هفته گذشته، علی‌رغم مواضع برخی دولت ها، پیام‌های فراوانی از دانشگاهیان کشورهای گوناگون جهان برای ابراز همدردی و همدلی با مردم ایران دریافت شده که خود گویای جهت گیری افکار عمومی جهان در قبال این جنگ است. اما در این میان، آنچه که توجه بیشتری را می‌طلبد، آن است که بسیاری از پیام‌های دریافت شده از دانشگاهیان حوزه تمدنی مشترک ما در سطح منطقه، از استانبول تا دهلی نو و از آستانه تا دوحه، بر چند نکته تاکید داشته اند.

نخست آنکه گفته اند برای مردم ایران دعا می‌کنند که در امان و پیروز باشند.

دوم آنکه، تاکید کرده اند که خبرها را مدام دنبال می‌کنند و توصیه می‌کردند که شهرهای بزرگ را ترک کنیم و به جاهای امن‌تر برویم. برخی حتی با مهربانی پیشنهاد دادند که در صورت ادامه جنگ، آماده اند که پذیرای دوستان ایرانی در کشور و خانه شان باشند؛ و سوم آنکه، در بسیاری از پیام ها، به ویژه از کشورهای منطقه فرهنگی نوروز، آشکارا به این نکته اشاره شده بود که آنان از ایران به عنوان نماد یک هویت تمدنی، که خود نیز به آن تعلق دارند، پشتیبانی می‌کنند.

می‌دانیم که شعر و ادبیات بخش مهمی از فرهنگ حوزه تمدنی ما را شکل می‌دهد. در این روزها سروده‌های بسیاری از دوستان دانشگاهی در کشورهای گوناگون منطقه به دستمان رسیده است. برای نمونه یکی از آن‌ها که سروده استادی اهل افغانستان و مقیم اروپا است را در اینجا به اشتراک می‌گذارم:

تهران بانویی زخمی است
خواهرخوانده‌ی کابل
شعری خونین است
در دیوان دو هزار و پنجصد سال تمدن
و حکایت رزم و صبوری است
در شاهنامه

تهران
منشور کوروش است
خون آلوده در پنجه اهریمن جنگ
و پرسپولیس است
دلواپس چشم دوخته به فرداها

تهران قلب ماست‌
می‌تپد از لاهور تا کابل
از دوشنبه تا سمرقند
از بخارا تا بلخ
و از هرات تا اصفهان
تهران جان ماست.

در این سروده و در بسیاری دیگر از پیام‌های همدلانه که تا امروز به دانشگاه‌های ما رسیده، حمله اسراییل به ایران نه جنگی بر سر مسایل هسته‌ای و نه جنگی بر سر موضوعات ایدئولوژیک و مذهبی، بلکه جنگی میان تمدن‌ها بازنمایی شده است. پشتیبانی آمریکا و متحدین اروپایی اش از اسراییل، این باور را در میان بسیاری از دانشگاهیان کشورهای منطقه تقویت کرده که برای حفظ بنیان‌های فرهنگی و تمدنی خود، نیاز به همگرایی بیشتر با یکدیگر دارند.

در این شرایط، به نظر می‌رسد ما، دانشگاهیان کشورهای آسیایی، از یکسو نیازمند بازشناسایی و گفت وگو درباره ارزش‌های فرهنگی و هویتی مشترک خود در چهارچوب تمدن‌های دیرینه سرزمین هایمان هستیم و از سوی دیگر، می‌توانیم به راه‌های گفت وگو با دیگر تمدن‌ها برای برپایی صلح و امنیت پایدار بیاندیشیم. تضادهای تمدنی می‌توانند به جنگ منجر نشوند، اگر با استفاده از راه‌های گفت وگو، دیپلماسی و به رسمیت شناختن تفاوت‌ها بتوانیم روش‌های مدنی تری برای تعامل بیابیم.

در دهه ۱۹۹۰، هنگامی که هانتینگتون ایده برخورد تمدن‌ها را مطرح کرد، در میان نقدهای گوناگونی که از گوشه و کنار جهان برخاست، ابتکار «گفت وگوی میان تمدن ها» از سوی سیدمحمد خاتمی، رییس جمهور وقت ایران، در سازمان ملل مطرح شد و زمینه‌ای را فراهم آورد که سال ۲۰۰۱ به عنوان سال گفت وگوی میان تمدن‌ها نامیده شود. امروز به نظر می‌رسد که راه برپایی ثبات در منطقه، بازگشت به همان ایده است.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
نظر شما
در زمینه ی انشار نظرات مخاطبان رعایت چند نکته ضروری است
لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید خبر داغ مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است خبر داغ از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب, توهین یا بی احترامی به اشخاص ,قومیت ها, عقاید دیگران, موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه های دین مبین اسلام باشد معذور است. نظرات پس از تایید مدیر بخش مربوطه منتشر میشود.