به گزارش خبرداغ به نقل از خبرآنلاین؛مهدی فضائلی تحلیلگر مسائل سیاسی و عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبرانقلاب در یادداشتی در مورد مذاکرات بین ایران و آمریکا در روزنامه جام جم، نوشت: درست همزمان که در حال برنامهریزی وتدبیر برای مذاکرات هستیم، برای روایت از مذاکرات نیز تدبیر و برنامهریزی داشته باشیم و اگر بخشی از دیپلماسی امکان روایتسازی ندارد، درآن تجدیدنظر کنیم. رسانه مهم است چون روایت مهم است و روایت مهم است، چون تولید قدرت میکند! براین اساس چهبسا امر خدای متعال در قرآن کریم یعنی«وَأَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّةٍ...»، روایتسازی را نیز شامل شود و اختصاص به جنبههای سختافزاری نداشته باشد.
روایت است که فارغ از واقعیت، حق و باطل را ترسیم و صحیح و غلط یا راست و دروغ را تعریف میکند! روایت برای افکار عمومی جذاب و ماندگار است و قدرت واقعنمایی، معنادهی و هویتبخشی دارد.تجربه طولانیمدت نظام استکباری خصوصا در دوران جنگ سرد، در کنار بهرهمندی از دانشهای مرتبط با این حوزه و عدم پایبندی به اخلاق و استفاده بدون محدودیت از فریبکاری، ضرورت توجه و مراقبت بیش از پیش و مستمر از روایت مذاکرات را امری لازم و غیرقابل چشمپوشی کرده است.
روایتهای صحیح، جذاب و مؤثر به خودی خود تولید نمیشود و درصورت تولید، لزوما دیده نخواهد شد؛ لذا هم تولید روایت و هم توزیع و دیده شدن مناسب آن، نیازمند برنامهریزی و تهیه مقدمات و سازوکارهای لازم و دقیق است.نظام استکباری با خلق روایتهای جعلی اما قابل باور، تلاش کرده و میکند تا هیمنه خودرا بالا برده وضعف و عقبنشینی نظام اسلامی راالقا کند؛ لذا گاهی عدم مذاکره وامتناع ازآن، برواردشدن به میدانی که درهرحال افکارعمومی از آن پیروزی دشمن را برداشت میکند، ترجیح و بلکه ضرورت دارد.
سرعت، تولید و بهکارگیری واژگان جذاب و معنیبخش، بیان بههنگام توسط فرد یا افراد مورد قبول و پذیرش عمومی، از جمله الزامات روایتگری مؤثر در تمام عرصهها از جمله مذاکرات اخیر هستند.به این نکته هم توجه داشته باشیم که روایتگری از مذاکرات فقط محدود به روزها و ساعات محدود و مشخص اختصاصیافته به مذاکره نمیشود و درتمام مدتی راهم که این موضوع دردستورکار است، ولو روز و ساعت مذاکره نباشد، شامل میگردد. نکته دیگر در روایتگری، کنشی یا واکنشی بودن آن است.
در روایتگری فعال، هم باید کنشگر بود و هم به موقع واکنش نشان داد؛ لذا اگر همیشه روایتهای ما منفعلانه و پسینی باشد، حتما اشکالی در کار روایتسازی ما وجود دارد و باید بهصورت متوازن و اقتضایی روایتهای اولیه و تهاجمی را نیز در دستور کار قرار دهیم.
و سخن آخر اینکه اهمیت روایتپردازی و برنامهریزی برای زمان و نحوه ارائه آن، اگر بر اصل مذاکره غلبه نداشته باشد، حتما همسنگ آن است و در تمام مدتی که برای مذاکرات فکر و برنامهریزی میشود، باید افراد کاربلد، چسبیده به مذاکرهکنندگان، برای این مسأله فکر و برنامهریزی کنند. و این را هم از قلم و بیان شهید آوینی وام میگیرم که روایت همواره باید «روایت فتح» باشد.