به گزارش خبرداغ به نقل از خبرآنلاین؛ عیسی کلانتری در مصاحبه با اعتماد، دیدگاه های خود را در زمینه وفاق بیان کرده است.
ابهاماتی که درباره ایده وفاق در فضای سیاسی کشورمان شکل گرفته هر روز و هر هفته ابعاد و زوایای وسیعتری پیدا میکند. تعاریف و تفاسیر مختلفی در این خصوص از سوی جریانات مختلف طرح میشود، نظر شما درباره این کلیدواژه مهم در دولت چهاردهم چیست؟
به نظرم قبل از تحلیلگران و فعالان سیاسی، شخص آقای پزشکیان و یاران نزدیک ایشان هستند که باید تعریف خاص خود از وفاق را ارایه کنند. در حال حاضر برخی افراد و جریانات در جناح راست، وفاق را به شکل یک شرکت سهامی تعریف میکنند که هر جناح و گروهی باید سهم خود را از آن برداشت کند! اگر قرار باشد اینگونه به این کلیدواژه مهم دولت نگریسته شود، اساسا وفاق معنایی نخواهد داشت. اصولگرایان از دکتر پزشکیان سهم خود را میخواهند در حالی که آقای پزشکیان از وفاق تعریف و هدف دیگری دارد. بدون تردید تا جایی که دکتر پزشکیان سهم آنها را بدهد و در مسیر مورد نظر آنها حرکت کند، وفاق عینیت مییابد اما به محض اینکه دولت از مسیر مورد نظر تندروها خارج شود، حاشیهسازی میکنند. در واقع برخی جریانات خاص سیاسی برخورد نفاقآمیزی با وفاق دارند. اصولگراها وفاق را تا زمانی میخواهند که دولت به حرف آنها گوش داده و خواستههای آنها را برآورده کند. اگر غیر از این باشد، آنها راه خود را میروند و پزشکیان و دولت را تنها میگذارند. بنابراین به نظرم لازم است آقای پزشکیان و نزدیکان ایشان تعریف رییسجمهور از وفاق را ارایه کنند.
دولت حدودا 2ماه است که تشکیل شده است. آیا این زمان فرصت مناسبی برای ارزیابی عملکرد دولت در زمینه عملکرد دولت است؟نباید به دولت زمان بیشتری داده شود؟
در این فضا طیفهای رادیکال فشار زیادی را به دولت وارد میسازند. مثلا در مورد محمدجواد ظریف این فشارها به عینه نمایان است. حمید رسایی رسما موضوعاتی را مطرح میکند که ریشه در واقعیت ندارد. این نوع حاشیهسازیها علیه دولت را چطور میتوان تحلیل کرد؟
ادامه این روند چه مشکلاتی را برای دولت ایجاد میکند؟
مشکلات عدیدهای در اثر این عدم ثبات شکل میگیرد. دولت ابتدا باید سایه تسلط خود را در حوزههای مختلف تثبیت سازد و بعد برای تحقق وفاق برخی چهرههای شایسته و متخصص سایر گروهها را به کار بگیرد. من این روزها در استانهای مختلف حضور دارم، بسیاری از مدیران کل استانها بلاتکلیف هستند. افراد و مدیران نه میدانند که حضور خواهند داشت و نه مطمئن هستند که از کار برکنار میشوند.توجه داشته باشید که لازم است مسائل مهم مد نظر مردم چون گرانیها، تورم، بیکاری و...حل و فصل شوند. دولت نباید فرصت را از دست بدهد. باید سراغ ابربحرانهای کشور بروند، درآمدهای کشور باید عادلانه توزیع شوند. اما پایداریچیها هنوز دعوای استانداریها را دارند. بسیاری از طرفداران دولت و گروههای سمپات دولت بلاتکلیفند و چشم انتظار تصمیمات آتی دولت هستند.
آشتی ملی و وفاق را چطور میتوان محقق کرد؟
آشتی ملی که یک طرفه محقق نمیشود. آشتی ملی ابعاد مختلفی دارد. اگر تصور شود که نزدیک شدن به خواستههای برخی تندروها باعث شکلگیری آشتی ملی میشود، به نظرم اشتباه است. آقای پزشکیان شعارها و وعدههایی داده است که باید در مسیر تحقق آنها حرکت کند. شعار مهار تورم، بهبود وضعیت معیشتی مردم، رفع فیلترینگ و... شعارهایی است که ایشان داده و باید در مسیر تحقق آن حرکت کند.
اما آیا تحقق این شعارها بدون مشارکت بخشهای دیگر نظام حکمرانی ممکن است؟ در مورد برخی دولتها مثل دولت آقای روحانی و... این نقد مطرح است که علیرغم مشارکت بالای مردم نتوانستند ارتباط معقولی با نهادهای تاثیرگذار حاکمیتی برای تحقق وعدههای خود ایجاد کنند. آیا بدون همراهی و همفکری با هسته اصلی حاکمیت میتوان نسبت به اجرایی شدن وعدهها امیدی داشت؟
آقای روحانی که از وفاق صحبت نمیکرد. ایشان سیاستهایی داشتند که در راستای منافع ملی دنبال میکردند. دکتر پزشکیان است که بحث وفاق ملی را مطرح کرده، باید ابتدا این کلیدواژه را تعریف کرده و به دنبال اجرایی شدن آن برود.
فکر نمیکنید تحقق بخشی از شعارهای مسعود پزشکیان و دولت چهاردهم در گروی ارتباط نزدیک با حاکمیت و استفاده از ظرفیت همه جریانات است؟
یعنی شما معتقدند که دولت چهاردهم باید راه خود را با طیفهای تندرو روشن کند؟
آقای پزشکیان باید بداند که پایداریچیها با او دوست نیستند و هرگز نخواهند شد. وفاق با آنها شبیه دوستی با.... است و هرگز محقق نمیشود.