کنشگری غرب در محیط پیرامونی روسیه ، منجر به آغاز جنگ اوکراین در سال ۲۰۲۱ میلادی شد.بااینحال، اکنون منازعات جاری در نظام بینالملل محدود به حوزه آسیای مرکزی و اروپای شرقی نمیشود و شاهد «شبکهسازی بحران» و حتی ایجاد اتصالات و مجاری آن از سوی غرب هستیم.غرب آسیا، آسیای مرکزی، اروپای شرقی و شرق آسیا نقاط کانونی و هدف بحرانسازی آمریکا محسوب میشوند. متعاقب خلق بحران، آمریکا و شرکای اروپایی آن تلاش میکنند از خروجی بحران و شکافهای ایجادشده در مناسبات غیرطبیعی و بحرانی، بیشترین بهره را به سود منافع سلطه گرایانه و توسعه طلبانه
خود کسب کنند. اخیرا اتحادیه اروپا در اقدامی که حکایت از همپوشانی استراتژیک آن با واشنگتن دارد، تحریمهای گازی گسترده جدیدی را علیه روسیه تصویب کرد. همانگونه که مشخص است، شاهد شکلگیری منازعاتی پایدار در حوزه روابط بینالملل هستیم که غرب تصور کرده «ایجاد»آن به معنای «تثبیت»و
« بهرهگیری»از ظرفیتهای آزادشده در بطن این منازعات خواهد بود! بااینحال بسیاری از استراتژیستها و صاحبنظران مسائل بینالمللی و امنیتی در آمریکا و اروپا نسبت به استمرار این بحرانسازی از سوی سیاستمداران آماتور و کوتهبینی مانند بایدن، بلینکن، ترامپ و پمپئو هشدارداده اند.
این سیاستمداران آماتور در اروپا نیز ظهور و بروز دارند:جایی که افرادی مانند ماکرون، اولاف شولتس و فن درلاین نه تنها قدرت تحلیل و رصد زیرساختها ،
ثوابت و واقعیات جاری در نظام بینالملل ( آنهم با استناد به آنچه در قرن بیست و یکم رخ میدهد ) را از دست دادهاند ، بلکه از مدیریت مناسبات داخلی و خارجی مجموعه متبوع خود یعنی اتحادیه اروپا نیز غافل ماندهاند. آنچه در انتخابات پارلمانی اخیر اروپا رخ داد و منتج به ارتقای جایگاه احزاب ملیگرا و افراطی در قاره سبز گردید، بیانگر پس زدن سیاستمداران سوسیالدموکرات و محافظهکار میانه اروپایی از سوی مردم است.
در چنین شرایطی تکلیف شبکهسازی بحران توسط بازیگران غربی مشخص است! آنها شبکه جنگ و منازعه را ایجاد میکنند اما قطعا قدرت مدیریت آن را در آیندهای نزدیک یا دور نخواهند داشت.تصاعد بحران و بازگشت آن به محیط امنیتی غرب، قطعیترین و قریبالوقوعترین احتمالی است که در آیندهای نزدیک و دور شاهد مصادیق آن خواهیم بود.
نویسنده: حنیف غفاری