به گزارش خبرداغ به نقل از خبرآنلاین؛ او با ادبیاتی با رویکرد مذهبی و دینی و بیانی قابل فهم و روشن و مردمی که آشکارا از زبان متکلف و فلسفی و دشوار کلاسیک سیاسی فاصله دارد توانسته اقبال و آراء بخشی از جامعه را با خود همراه کند و کوشید به تعبیر خودش صدای بیصدایان باشد و از سیستان و کردستان برای مصادیق آنان استفاده میکند.
طرف دیگر این هماوردی سعید جلیلی دبیر سابق شورای عالی امنیت ملی بود که نامزد راستگراترین جناح اصولگراست که بهتر این است با عنوان «جریان انقلابی» از آنان یاد کنیم که مختصات و گفتمان و هویت سیاسی خود را در ساخت و ساحتی جدا از اصولگرایان و محافظهکاران تعریف کردهاند که الزاماً مذموم نیست و باید از آن استقبال کرد.
رقابت این دو گفتمان و دو ایده و دو الگو در حکمرانی اگر با اتکا به پایگاه اجتماعی که هر یک دارند فراتر از مجادله و مناقشههای مجازی که بعضاً با استدلالهای سست و زهواردرفتهای است که به درد خنک شدن دل میخورد قرار بگیرد و در بستر یک پروژه فکری ابعاد و سطوح و وجوه هر یک توضیح داده شود، میتواند امیدی برای احیا «نهاد سیاست» باشد.
پزشکیان نه خاتمی است و نه روحانی. نه موسوی است و نه کروبی. استقرار دولت او گام اول یک تحول عمیق فکری و گفتمانی در تحولخواهی است که میتواند با زبانی صادقانه، بیانی مردمی و ادبیاتی روشن هم سیاستزدگی مفرط را تخفیف بدهد و هم چتر اصلاحطلبی را از رویکردهای الیگارشیک دور کند. این ادعا به معنی رهایی گفتمان نو در چنبره و قبضه پوپولیسم نیست. سازوکاری برای درانداختن طرح و راهبردی است که قدم اول آن باور به این نکته است که سیاست پروژه نیست؛ یک پروسه بر مبنای واقعگرایی و رئالیسم سیاسی است. او مسعود پزشکیان است که شبیه هیچکس نیست.