به گزارش خبرداغ به نقل از خبرآنلاین؛ روزنامه جمهوری اسلامی نوشت:در رأس عوامل کاهش مشارکت، مشکلات اقتصادی و تنگناهای معیشتی مردم قرار دارد. برخلاف مطالبی که در سالهای اخیر در زمینه حل مشکلات اقتصادی گفته میشود، فشار اقتصادی بر مردم هر روز بیشتر شده و نارضایتیها افزایش مییابند.
مسئولان بخشهای مختلف تولید و تأمین کالاهای مصرفی در ماههای اخیر بارها هشدار دادهاند لبنیات از سفره اقشار ضعیف و متوسط حذف شده، بسیاری از مردم با گوشت و مرغ خداحافظی کردهاند، سفرهها هر روز کوچکتر میشوند، خرید میوه برای بسیاری از مردم به آرزو تبدیل شده و عوارض سوءتغذیه مردم را تهدید میکنند.
اینها مربوط به معیشت عادی مردمند، اوضاع اجارهخانه، خانهدار شدن، تفریحات، معالجات و بهرهمندی از لوازم خانگی متناسب بقدری دشوارتر شده که بسیاری از مردم احساس میکنند نباید انتظار دسترسی به آنها را داشته باشند.
چنین وضعیتی بهیچوجه در شأن مردم ایران نیست به ویژه در یک نظام حکمرانی اسلامی که باید عدالت حرف اول را در آن بزند ولی شاهد فاصله طبقاتی شدید در این نظام و وجود تبعیضها، رانتها و ویژهخواریهای زیادی هستیم. در کشوری مثل ایران با ثروتها و امکانات فراوانی که دارد، وجود اقشاری از مردم که نتوانند مایحتاج روزمره خود را تهیه کنند، بهیچوجه قابل قبول نیست.
عامل دیگر، محدود شدن دایره انتخاب مردم در انتخاباتهاست. مسئولان تصور نکنند گنجاندن یک نفر از جناح مقابل در جمع تأییدصلاحیت شدگان نامزدی ریاست جمهوری باعث میشود مردم احساس برخورد باز و قابل رقابت واقعی در انتخابات میکنند.
اینکه در انتخابات چهاردهمین دوره ریاست جمهوری باز هم روند مشارکت کاهشی بود و فقط 39/9 درصد از واجدین شرایط رأی دادن در انتخابات شرکت کردند، نشان داد مردم این محدودسازی را قبول ندارند و آن را با حق انتخاب خود در تضاد میدانند.
میبینید که تلاش فوقالعاده هردو جناح ذینفع در انتخابات ریاست جمهوری اخیر باضافه تبلیغات بیامان رسانه ملی نتوانست مشکل کاهش مشارکت را حل کند و بدنه جامعه را به پای صندوقهای رأی بیاورد. در بررسی علت این واقعه، از مؤثر بودن محدودیت دایره انتخاب مردم نباید غفلت شود کمااینکه موضوع اینترنت و آزادیهای مشروع شهروندی نیز نباید نادیده گرفته شود.
عامل سوم، اصرار بر سیاست یکسویه خارجی است که بلاتکلیف ماندن برجام، افایتیاف، تحریمها و فاصله گرفتن از سیاست اصولی و پایهای «نه شرقی – نه غربی» از عوارض منفی آنست.
اینها فقط عوامل کلی کاهش مشارکت مردم در انتخابات هستند هرچند بسیار مهم و سرنوشت سازند. مهم بودن این عوامل را از اینجا میتوان فهمید که تصمیمگیری درباره آنها از عهده افراد و جناحها و رؤسای دولتها برنمیآید و نیازمند اراده کلی در سطح حکمرانی کلان کشور است. اگر میخواهید روند کاهشی مشارکت مردم در انتخابات متوقف شود و به روند صعودی برسیم، سیاستهایتان در زمینه این عوامل را به صورت ریشهای تغییر دهید.