به گزارش خبرداغ به نقل از خبرآنلاین؛ روزنامه هم میهن نوشت: این روزها درباره وجود جامعه دوم در ایران صحبت میشود که تعبیر درستی است؛ گروه زیادی از مردم، تصمیمی برای مهاجرت ندارند و ازطرفدیگر میلی به انزوا یا خودکشی ندارند اما در عین حال نسبت به سازوکارهای سیاسی و حاکمیتی که باعث تغییر میشود نهتنها ناامیدند، بلکه بیاعتنا هستند.
فرق است میان زمانی که من ناامیدم ولی طبعا هنوز با سوژه ارتباطی دارم با زمانی چون هماکنون که مسئله فراتر از آن است که جامعه دومی شکل گرفته که کاری به کار روندهای سیاسی و اجتماعی ندارد.
این اتفاق از نظر آسیبشناسی اجتماعی نشان میدهد که با چندپارهشدن جامعه روبهروییم؛ در عین حال به جهت سیاستهای ضدحزبی و سیاستگریز حاکمیتی نه آن ۴۰ درصدی که در انتخابات رای دادند و نه ۶۰ درصدی که مشارکت نکردند یک جمعیت مشخص با تفکر و ایده واحد و روشن نیستند. بیش از هر زمان دیگر جامعه به سمت تودهای شدن میرود.
سیستم سهسال پیش تصمیم گرفت دست به یکدستسازی بزند و برای تحقق آن روی به مکانیسمهای انتخاباتی کمریسک آورد. بدین معنا که در سال ۱۴۰۰ جامعه تقریباً با انتخاب از میان گزینههای مختلف روبرو نبود، بلکه اینگونه بود که انتخاب از پیش انجام شده. در حالی که پیش از آن در سال ۱۳۹۶ در یک انتخابات تاریخی، حرفهای بیپردهای زده شد، و انتخاباتی بسیار رقابتی شکل گرفت و مشارکت بالا بود، اما تقریبا هیچکدام آن حرفها نهتنها عملی نشد بلکه کشور درگیر بحرانهای وسیعی شد که ادامهدار هم بود. در نتیجه پیام اجتماعی مشخصی به جامعه صادر شد: رای شما تعیین کننده نیست و شما باید در یک روند انتخاباتی طراحی شده تایید کننده باشید نه تعیین کننده.
حتی در صورت تحقق کارآمدی نسبی این طراحی میتوانست به نتایجی چون چیزی که اکنون رخ داده و مشارکت ۴۰ درصدی یا پایینتر منجر شود. مشکل کسانی که اینگونه طراحیها را میکنند بیگانگی محض از واقعیتهای جامعه ایران و روندهای اجتماعی است. نکته بسیار مهم دیگر در این انتخابات این است که سبد رأی مدافعان وضع موجود ریزش کرده و بخشی از آنها به کسی رأی دادند که از عدالت و قطعکردن دست دولت از حیطه عرفی و شخصی زندگی مردم حرف میزد و مخالف برخوردهای خیابانی و تندروی در عرصه سیاست خارجی بود.