به گزارش خبرداغ به نقل از خبرآنلاین، مهسا بهادری: سال گذشته فروش بالای هزار میلیارد تومانی گیشه برای سینمای دچار بحران در جذب مخاطب یک اتفاق مهم و اساسی به شمار میرفت. در میان خیل فیلمهایی که دخل و خرج خود را نمیتوانستند با هم مطابقت بدهند و اصلا بود و نبود آنها بر پرده سینما فرقی نمیکرد و حتی ساخته شدن بسیاری از آنها شکست مطلق برای سازندگان بود، گیشه بالای هزار میلیاردی (البته فقط برای چند فیلم) خوشحال کننده بود.
حتی این عدد آنچنان شوقی ایجاد کرد که به سرعت آن را به کل سینما چسباندند و مسئولان آن را جزو افتخارات دوران کاری خود میدانند و از این فروش به عنوان تحول در سینما یاد میکنند.
۲۲ مرداد سال گذشته قربان نجفی کارگردان فیلم «فصل ماهی سفید» در گفتوگو با اعتماد درباره نحوه تبلیغات فیلمها در ماهوارهها گفته بود: رسانههای خارجی فارسیزبان هفتهای ۵ هزار تا ۱۵ هزار دلار از فیلمساز میگیرند تا فیلمهایشان را در رسانهشان تبلیغ کنند.
همان زمان قربان نجفی توضیح داده بود متاسفانه یکی از همین فیلمهای روی پرده مبلغ گزافی حدود ۲۵۰ هزار دلار به این ماهوارهها داده و تمام تبلیغات را برای فیلمش گرفته و البته همین دوستان سینماگر ما قیمت را بالا بردهاند تا دست کسی به تبلیغات آنجا هم نرسد.
بر اساس شنیدههای موثق ما، سال گذشته از سینمای ایران رقم بیش از صد میلیارد تومان به شبکه ماهوارهای جم تبلیغ داده شده و پخشکنندهها چنین رقم بالایی را برای تبلیغ فیلمشان هزینه کردهان و تقریبا رقمی معادل یکونیم میلیون دلار ارز از کشور خارج شده است.حالا این پرسش به وجود میآید که با توجه به این پرداخت بالا به ماهوارهها، آیا سود اصلی از اکران فیلمهای کمدی را سینمای ایران برده یا ماهوارهها؟
به همین بهانه به گفتوگو با امیرحسین علمالهدی، منتقد سینما پرداختیم که در ادامه میخوانید.
چرا سازندگان آثار سینمایی سراغ تبلیغات ماهوارهای میروند؟
اگر موضوع این است که چرا سازندگان فیلمهای سینمایی برای تبلیغات خود به ماهواره رجوع میکنند باید گفت که آنها متوجه شدهاند که ضریب نفوذ شبکه های ماهواره ای بیشتر از تلویزیون است البته این ماجرا درباره تنها ۴۰ درصد از سینمای ایران صدق میکند و روی ۶۰ درصد باقی فیلمها تاثیر چندانی ندارد؛ چون برخی از فیلمها هم تبلیغات ماهوارهای انجام دادند اما نتیجهای نداشته است؛ نکته اساسی که باید به آن توجه کنیم این است که شبکههای ماهوارهای توانستهاند ضریب نفوذشان در ایران و در میان سینما دوستان افزایش دهند.
نکته بعدی این است که بر اساس اعداد و ارقام تبلغات در تلویزیون برای سازندگان صرف مالی ندارند و ترجیح میدهند همان هززینه یا کمتر انجام دهند و تبلغاتش فیلمشان را در شبکهای انجام دهند که ضریب نفوذ بیشتری دارد.تا قبل از ریاست آقای جبلی و جلیلی بر صداوسیما، تلویزیون بین ۴۰۰ تا ۸۰۰ تیزر تبلیغاتی را به فیلمهای سینمایی اختصاص میداد، یعنی به نوعی به کالاهای فرهنگی سوبسید میدادند؛ اما زمانی که این دوستان روی کار آمدند این معادله برعکس شد و اعلام کردند ما بین ۱۰ تا ۱۵ تیزر تبلیغاتی را به فیلمها اختصاص میدهیم و اگر سازندگان تبلیغات بیشتری میخواهند باید هزینه پرداخت کنند. در حال حاضر هم عدد دقیقی از میزان پول دریافتی تلویزیون بابت پخش تیزرها در تلویزیون ندارم اما آخرین رقمی که در ذهنم هست این استدلال را به من میدهد که تبلیغ فیلم در ماهواره بسیار به صرفهتر از تلویزوین است. ضمن اینکه دریافت این رقم هنگفت آن هم در زمانی که تلویزیون بخش عمدهای از مخاطبانش را از دست داده، هیچ توجیهی ندارد. دلیل این افت مخاطب هم مشخص است، تلویزیون ایران تنها جایی است که تحت نظارت دولت است.
بحث هدر رفت سرمایه و خروج هفتهای ۵ تا ۱۵ هزار دلار سرمایه از کشور چه میشود؟
میگویید هدر رفت سرمایه اما من این موضوع را اصلا قبول ندارم، چون همین ماجرا سبب فروش هزار میلیارد تومانی سینما شد. اصلا این موارد را رها کنید، من با پول خودم یک کالایی را تولید کردم و حالا میخواهم این را به دست مصرف کننده برسانم و برای این کار دو راه مقابلم قرار گرفته است، یک رسانه داخلی که ضریب نفوذ ندارد و دو رسانه خارجی که ضریب نفوذ دارد. انتخاب بین این دو گزینه کاملا بدیهی است، اگر واقعا دوست دارند که سینمای ایران به سمت پخش تیزر تبلغاتی در تلویزیون داخلی حرکت کنند، باید مرجعیت را برگردانند هر زمان این اتفاق رخ دهد قطعا بچههای سینما هم از این ماجرا حمایت میکنند.
با این توضیحات، سینمای ما تا چه اندازه به شبکههای ماهوارهای وابسته است؟ در واقع بدون این نوع از تبلیغات سینمای ما فلج است؟
بله، اما ما استثناهایی هم داشتهایم، شما «بچهزرنگ» را ببینید بدون تبلیغات خارجی فروش خیلی خوبی را برای خودشان ثبت کردند. اما با تمام این شرایط تجربه ثابت کرده قشری که ماهواره تماشا میکند، قشر نوجوان به بالا است، به همین دلیل مخاطبان هدف سینمای ما همان مخاطبان ماهواره هستند. حالا شما میگویید فلج شدیم؟ بله شدیم، چون چاره دیگری نداریم، یعنی آلترناتیوی نداریم، حتی همین شبکههای مجازی هم نهایتا ۴۰ درصد میتواند در جذب مخاطب تاثیرگذار باشد و همچنان صفحه نمایش تلویزیون مخاطبان بیشتری دارد.
نداشتن بازار بینالمللی در ایجاد این وضع تاثیرگذار است؟
بله، تا حدودی عدم حضور ما در بازارهای بینالمللی هم در این ماجرا تاثیرگذار است. اصلا اگر ما بازار بینالمللی داشتیم و تبلیغات ماهوارهای انجام میدادیم هیچ ایرادی نداشت، اصلا این اتفاق در همه جای دنیا رخ میدهد، اما اینکه تبلیغاتی که به ماهواره میدهیم برای جذب مخاطب داخلی است مشکل دارد.
با توجه به این ماجرا اینکه مدیران سینمایی این فروش را به نام خودشان ثبت کردند و آن را یک دستآورد بزرگ در سینما قلمداد کردند، صرفا ماحصل عملکرد مدیران نیست، درست است؟
اصولا هرجا بخواهیم وارد کارکردهای یک سینما بشویم، از کل به جز میرسیم، ما سال گذشته ۲۸ و نیم میلیون مخاطب داشتهایم و در سال ۱۳۹۷ هم ما ۲۸ و نیم میلیون مخاطب داشتهایم، البته با ضریب صندلی بیشتر نسبت به پنج سال گذشته که این یعنی رشد، اما این مهم است که ما چگونه به این وضعیت رسیدیم و چه تغییرهایی داشتیم. ما ۱۰۰ میلیارد تومان پول دادیم تا هزار میلیارد تومان فروش داشته باشیم و این رقم حاصل فروش ده فیلم است و باقی فیلمها عمدتا کارکرد اقتصادی نداشتند. حالا پیرو همین ماجرا هم نمیتوانیم بگوییم این ماجرا حاصل ضعف مدیران سینمایی است بلکه باید بگوییم حاصل از دست رفتن کارکردهای تلویزیون است.
کما اینکه مدیران فرهنگی برای اینکه سینما به فروش خوبی برسد، چشمانشان را روی هم گذاشتند تا تبلیغات ماهوارهای انجام شود و به نظرم این یک نکته بسیار مثبت است.