به گزارش خبرداغ به نقل از خبرآنلاین، کمتر از یک ماه و نیم به افتتاح مجلس دوازدهم باقی مانده و تکلیف ۴۵ کرسی از این مجلس هم هنوز مشخص نشده است. با این حال، گمانهزنیها برای ترکیب هیات رئیسه و بخصوص رئیس مجلس آتی، برقرار است.
هرچند در میان اسامی که وارد مجلس شدهاند، فردی در حد و اندازههای یک رئیس پر قدرت، با نفوذ و کار بلد حضور نداشته باشد، اما با این حال برخی اسامی هستند که میتوان احتمال داد که آنها، وارد چالش رقابت بر سر صندلی ریاست خواهند شد.
با این وجود، باز هم مدعیان ریاست مجلس به تعداد انگشتان یک دست هم نمیرسد. با همین بضاعت مجلس، یکی از محتملترین نامها برای ریاست مجلس، محمدباقر قالیباف رئیس مجلس فعلی است. او نخستین چهار سالی را که به عنوان نماینده و رئیس مجلس در پارلمان سپری کرد، به لحاظ سیاسی احتمالا متلاطمترین چهار سال زندگیاش بوده است.
اما با این حال، بسیاری همچنان معتقدند که رئیس مجلس دوازدهم، کسی جز قالیباف نیست؛ هر چند در گمانهزنیها نامهایی مانند محمود نبویان، منوچهر متکی و مرتضی آقاتهرانی نیز به چشم میخورد که البته دور از ذهن هستند.
در جریان انتخابات، قالیباف پروندهای پر و پیمان پیدا کرد، اما برخی ناظران همچنان معتقدند که کسی جز او در مجلس بر صندلی ریاست تکیه نخواهد زد. آنها از دو جهت این موضوع را مطرح میکنند؛ نخست اینکه در تحلیلهای خود، روی امدادهای غیبی و دوپینگهای خارج از مجلس به نفع قالیباف، حساب ویژهای باز کردهاند؛ و دوم اینکه مجلس جدید را فاقد نام و نیرویی، در حد همین محمدباقر قالیباف میدانند. این دسته از ناظران تصورشان این است که چهرههای تندروتر از قالیباف اجازه نشستن بر صندلی ریاست را پیدا نخواهند کرد.
اما در مقابل، برخی بر این باورند که قالیباف در مجلس دوازدهم، از پایین جایگاه ریاست و در صحن وظایف نمایندگی خود را دنبال خواهد کرد. این طیف از ناظران، برای تئوری خود، شاهدی از مجلس هشتم آوردهاند؛ جایی که غلامعلی حداد عادل که رئیس مجلس هفتم بود، از رقیب خود یعنی علی لاریجانی شکست خورد و پس از ۴ سال ریاست در کنار سایر نمایندگان نشست.
اما آنها یک مساله را در نظر نمیگیرند؛ و آن اینکه در مجلس دوازدهم نامی در حد و قواره علی لاریجانی وجود ندارد که بتواند قالیباف را کنار بزند؛ لاریجانی به لحاظ قدرت لابی و نفوذ، از توانایی بالایی برخوردار بود و همین موارد باعث شد تا حداد عادل بازی را واگذار کند. در مقابل اما معتقدند که سرنوشت قالیباف مانند حدادعادل خواهد شد، اما حداد در مجلس هفتم و در مجلسی که چهرههابی ناشناختهای وارد شده بودند و تنها گزینه، همین حداد عادل بوده است.
با این وجود، قالیباف رقبا یا به عبارت بهتر، دشمنان قسمخوردهای دارد که از روز ورودش به صحن مجلس، او را گوشه رینگ گیر انداختند و هر نوع که خواستند با او رفتار کردند. یکی از این دشمنان قالیباف که مهمترین و قدرمندترین آنهاست، جبهه پایداری است. البته سابقه این دشمنی به مجلس یازدهم باز نمیگردد و چندین سال است که به شکلهای مختلف میان قالیباف و پایداریچیها دعواهای سیاسی قابل توجهی در جریان بوده و این دشمنیها در مجلس یازدهم به اوج خود رسید.
جبهه پایداری و برخی چهرههای نزدیک به پایداری(به لحاظ تفکر) از روز اول مجلس کمر به قالیبافزدایی از سیاست بستند. آنها ابتدا ائتلاف میان خود و طیف قالیباف را که شکننده بود را شکستند و فراکسیونی جدا از فراکسیون اکثریت ایجاد کردند. هر چند این فراکسیون از نظر نفرات بسیار کمتر از فراکسیون اکثریت بودند، اما صدای آنها بسیار بلند است.
در سالهای بعد و در آستانه انتخابات هیات رئیسه مجلس، هردفعه یک برگ از سبک زندگی یا مدیریتی قالیباف وارد فضای مجازی میشد؛ افشاگران این مطالب هم عمدتا از چهرههای نزدیک یا به عبارتی از سمپادهای جبهه پایداری بودند؛ یک سال خرید سیسمونی نوه قالیباف از استانبول ترکیه فاش شد؛ یک سال ادعای دستکاری بودجه از سوی افراد نزدیک به قالیباف شد و به همین شکل این ماجراها ادامه داشت.
تا اینجای کار و با ترکیب فعلی مجلس، قالیباف به هر طریق که بود، توانست جان سالم به در ببرد؛ اما همانطور که از رفتارها و سکنات دشمنان قالیباف میشد حدس زد که این بار ابعادی تازه و سنگینتر از زندگی قالیباف رو میشود؛ همین هم شد و ماجراهایی چون درخواست اقامت دائم فرزندش برای کانادا که سر و صدای بسیار زیادی در فضای مجازی و افکار عمومی کشور به پا کرد.
چند مورد اخیر نیز هنوز از ذهن مردم بیرون نرفته بود؛ از اعطای خودروهای شاسی بلند با شرایط ویژه و انتشار حقوق نمایندگان در جریان هک شدن وبسایت مجلس و ... همگی ماجراهایی بودند که قبل از ورود به دوره انتخابات گریبانگیر قالیباف شده بودند.
در ایام انتخابات هم غیر از پایداریچیها، گروههای نیابتی مانند گروه رائفیپور، تا میتوانستند علیه قالیباف کار کردند. در آخر هم او در تهران، پایینتر از محمود نبویان، حمید رسایی و یک مجری تندروی تلویزیونی، چهارم شد که در چارچوبهای قالیباف، بیتردید یک شکست سنگین محسوب میشود.
با وجود این شکست در جدول آرا و همچنین افشاگریهای گوناگون درباره سبک زندگی خانواده قالیباف، بنظر نمیرسد که این اقدامات بتوانند خللی در تکیه قالیباف بر سریر قدرت ایجاد کنند. این در حالیست که از برخی محافل تندرو زمزمههایی مبنی بر به میان کشیدن اعتبارنامه قالیباف به صحن، به گوش میرسد.
میتوان گفت که قالیباف از یک پایگاه حامیان قوی در نظام برخوردار است که تا الان نشان دادهاند از او حمایت خواهند کرد.
قاعدتا قالیباف آنقدر هوش سیاسی دارد که اگر سیگنالهایی مبنی بر اجماع برای رئیس نشدنش دریافت کند، قید حضور در مجلس را بزند و فرصتی برای بازیابی سیاسی خود تا انتخابات ۱۴۰۴ پیدا کند؛ در غیر این صورت و در چنین شرایطی، ۴ سال باید برای تذکر و اخطار و نطق، از چهرههایی مانند آقاتهرانی و نبویان و رسایی اجازه بگیرد!