به گزارش خبرداغ به نقل از «مبلغ» - مهراب صادق نیا: در نجف اشرف به دیدار دو عالم نامدار شیعه رفتیم. آیتالله فیاض و آیتالله بشیر نجفی. هر دو از شاگردان و نزدیکان مرحوم آیتالله العظمی خویی بودهاند. منزل هر دوعالم بسیار ساده و قدیمی بود، بویژه منزل آیتالله بشیر. کلمهی ساده از توصیف آنچه با آن روبرو بودیم ناتوان است؛ اما چاره چیست؟ مائیم و محدودیّت کلمات. پیش از هر چیز بگویم که ورود خانمها به دفتر هر دو عالم ممنوع بود، به همین دلیل، خانمها اجازه نیافتند در این دیدار حاضر باشند. بیت هر دو عالم شلوغ بود و تشریفات امنیتیشان بالا.
مهراب صادق نیا در یادداشتی که در شبکه اجتهاد منتشر شده است، می نویسد: نخست با آیتالله فیاض دیدار کردیم. او اصالتا افغانی است و هنوز هم شیرینی گویش آن دیار در کلامش هست. آیتالله فیاض سخن خود را با ابراز نگرانی از وضعیّت دینداری و حوزههای علمیّه آغاز کرد. البته او این نگرانی را با مداخلهی حوزه در سیاست و مشکلات اقتصادی مردم ایران پیوند میداد. بیشترین کلمهای که به کار میبرد، “اقتصاد” بود و وضعیّت نامناسب آن در ایران.
اطلاعات او از ایران به نسبت دقیق و به روز بود. جایی از سخنانش گفتند که “ما اعتقاد داریم حوزههای علمیّه باید مستقل باشند و نباید هیچ وابستگی مالی، اعتباری و سیاسی به حکومت داشته باشند». میگفت دامن دین را باید از سیاست پیراسته کرد. چون هیچ حکومتی بی دلیل به مراجع و حوزهها کمک نمیکند. از نگاه او مشکلات اقتصادی سبب شده است مردم از دین و روحانیّت رویگردان شوند چون آنها را مسئول این مشکلات میدانند.
پس از آن، به دیدار آیتالله بشیر نجفی رفتیم. او اهل پنجاب پاکستان است با همان روحیهی شهودیِ پاکستانی. حضور چندین نیروی نظامی مسلح در مقابل دفترشان نشان میداد که با تشریفات امنیتی بیشتری روبرو هستیم. اینجا گوشیهای همراه ما را گرفتند و پس از یک تفتیش ساده، اجازهی ورود دادند. او به نسبت خوب به زبان فارسی سخن میگوید.
آیتالله بشیر نجفی سخنان خود را با ستایش مقام سیادت آغاز کرد و به یکی دو نفر سیدی که با جمع همراه بودند گفت که “روز قیامت از مادرتان فاطمهی زهرا(س) بخواهید که اجازه دهد من زمین زیر پایشان را ببوسم. کمی بغض کرد و بعد به ستایش ایران پرداخت و “نعمت حکومت دینی در ایران را ستود.” او میگفت که حوزههای علمیّه میبایست حکومت ایران را حمایت کنند. چون اگر اتفاقی برای این حکومت بیفتد، دین بسیار آسیب خواهد دید. آیتالله بشیر، دینگریزی جوانان را دشمنی بدخواهان میدانست و معتقد بود تجربهی مداخلهی دین در امر سیاست نه تنها باعث دینگریزی نمیشود که برعکس، به دیندارتر شدن جوانان کمک میکند. او تأکید داشت که شما حوزویان باید تلاش کنید با عناوینِ مددکارانه با جوانان ارتباط برقرار کرده و آنها را به دین بازگردانید. در نهایت نیز به یکی دو نفر از همراهان که ریششان را کوتاه کرده بودند توصیه کرد، ریش خود را بلندتر کنند.
برای من هر دو دیدار جذّاب بود و اختلاف دو مرجع، جذابتر. فاصلهی فیزیکی محل سکونت دو مرجع تقلید شیعه، کمتر از صد متر بود، ولی تفاوت نگاهشان بسیار زیاد. از نگاه من، این تفاوت و تنوع از امتیازات حوزهی علمیّهی نجف است. این اختلاف دیدگاه میتواند به پویایی حوزهها کمک کند. مهم آن است که هر عالمی بتواند نظر خود را بگوید و از آن دفاع کند.